چرا چگوارا، وقتي ستارخان داريم
ستارخان حضوري پررنگ در تاريخ معاصر ايران دارد. زادروز اين سردار مشروطه بهانهاي شد تا بار ديگر ايران و حفظ يكپارچگي آن به تيتر مطالب كاربران توييتر فارسي تبديل شود. آنچه ميخوانيد بخشي از اين پيامهاي اهالي توييتر در هشتگ «ستارخان» است:
«من هيچوقت گريه نميكنم چون اگر اشك بريزم، آذربايجان شكست ميخورد و اگر آذربايجان شكست بخورد، ايران زمين شكست ميخورد.اين گفته ستارخان است و امروز، سالروز تولد ستارخان، سردار وطنخواه و از بزرگان انقلاب مشروطه است. »، «اي پدر خون دل خوردي تا ايران بماند و تو را فراموش كردند! يادت، ياد تو ايراني بزرگ را گرامي ميداريم»، «ايرانِ امروز، در كارزار جنگ اقتصادي، ستارخان ميخواهد»، «ستارخان اسطوره شرف و آزادگي: خاك ميخوريم اما خاك نميدهيم، مزدور هم باشم مزدور مردم ايران هستم نه اجنبي»، «دشمنان ما تنها وقتي ميتوانند بر ما پيروز شوند كه خود ما دشمن همديگر شويم»، «درود به روح بزرگ و غيرت ايران دوستي بيمانند اين سردار ملي»، «سالروز تولد ستارخان سردار ملي است كسي كه به دست فراموشي سپرده شده و خيلي از تهرانيها نميدانند كه مزار او در باغ طوطي شهر ري است»، «ستارخان به كنسول روس كه ميخواست پرچم دولت روسيه را خود به سر در خانه ستارخان بزند و او را در حمايت دولت روس قرار دهد، گفت: جناب كنسول! من ميخواهم هفت دولت زير سايه بيرق ايران باشد شما ميخواهيد من زير بيرق روس بروم؟ هرگز چنين كاري نخواهد شد»، «ستارخان سردار ملي بود و در راستاي احقاق حقوق مردم و دفاع از اين آب و خاك خودش رو فدا كرد»، «ستارخان: اگر ما براي آزادي نجنگيم، مردمي كه بعداز ما ميآيند چه خواهند گفت؟»،«ستارخان سياستمدار ايراني و ملقب به سردار ملي، ستارخان با نام اصلي ستارخان قراچهداغي از سرداران تركزبان ايراني جنبش مشروطه ايران ملقب به سردار ملي است وي در برابر نيروهاي دولتي ضد مشروطه ايستاد»، «ستارخان به فرمانده روس: بدان ايرانيان شايد تاب پادشاه ستمگري همچون محمدعليشاه را بياورند اما نيروي بيگانه را جز با جام مرگ استقبال نخواهند نمود اگر برنگرديد جنازه شما را براي خانوادهتان خواهم فرستاد»، «هوارلد باسكرويل شهيد امريكايي مشروطه ايران فرمانده فوج نجات تبريز در شكست حصر ۷ ماهه تبريز به دست ارتش محمدعليشاه به شهادت رسيد. ستارخان تفنگ باسكرويل را در پرچم ايران پيچيد و به امريكا براي خانواده او فرستاد»، اينجا «خانه مشروطيت» در تبريز است. جايي كه جان بركفان اين جنبش همديگر را ميديدند و براي قدمهاي بعدي تصميم ميگرفتند. جايي كه ستارخان و باقرخان و زينب پاشاها رفت و آمد ميكردند و تاريخ ايران را رقم ميزدند»، «روز سردار ملي؛ زادروز ستارخان؛ يادروز ستارخان و باقرخان و يپرم خان ارمني و سردار اسعد بختياري و سرداران ملي آرمانها حفظ تمامي اراضي ايران»، «بعدها تاريخ ميگويد كه چشمانت چه كرد با منِ تنهاتر از ستارخانِ بي سپاه»، «از ايران آذربايجان ماند. از آذربايجان تبريز. از تبريز كوي اميرخيز. از كوي اميرخيز يك كوچه باقي ماند كه در آن ستارخان مقاومت ميكرد. اما بعد آن كوچه به كوي و آن كوي به شهر و شهر به ولايت و ولايت به كشور بدل شد»، «حرف همه وطنپرستها همان حرف ستارخان است: خاك ميخوريم، اما خاك نميدهيم» و«چگوارا زيادي مطرح شده، در ايران خودمان چند مورد بهترشو داريم. ميرزا كوچكخان، ستارخان و...».