• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4217 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۳ آبان

نگاهي به كتاب «منشا خانواده، مالكيت خصوصي و دولت»

زندگي خانوادگي بنيانگذاران چپ

محسن آزموده

 

 

قصه دوستي انگلس با ماركس، داستان قديمي رفاقت يك بچه پولدار كتاب‌خوان و روشنفكر با نابغه‌اي از خانواده‌اي فقير اما فرهيخته است كه علقه‌هاي فكري و آرمان‌ مشترك تغيير جهان آن دو را به هم پيوند داد تا يكي از ماندگارترين و اثرگذارترين دوستي‌ها را در تاريخ فكر بشري رقم بزنند. با وجود اين رفاقت پرفراز و نشيب و در عين حال مستدام، در سبك زندگي و خصايل اخلاقي اين دو دوست، با وجود ظاهر مشابه‌شان، يعني سر و كله پر مو، تفاوت‌هاي قابل ذكري مشهود است. ماركس يك مرد خانواده بود. به اصول خانواده بورژوايي قرن نوزدهمي احترام مي‌گذاشت. ازدواجش نتيجه يك عشق رمانتيك بود و در خانه نيز، زن و شوهر «بر محيط با نزاكت خانه تاكيد داشتند. در خانه كسي اجازه شوخي‎هاي خارج از نزاكت نداشت. آوازخواني تحريك‌كننده هم قدغن بود. اگر مطلبي حتي اندكي جنبه اروتيك داشت و در خانواده مطرح مي‌شد، ماركس بسيار سراسيمه مي‌شد. دختران‌شان جني و لائورا در سال‌هاي نوجواني و آستانه بيست سالگي از نظارت و مراقبت شديد پدر و مادر ناراضي بودند.» خلاصه اينكه ماركس در زندگي خصوصي يك مرد معمولي قرن نوزدهمي بود: «پدرسالار، مغرور، سختكوش، مستقل، فرهيخته، قابل احترام و خلاصه يك آلماني با پيشينه و تبار يهودي».

در مقابل انگلس، چندان در پي قيدوبندهاي زندگي زناشويي و رفتار مبادي آداب نبود. او- شايد به دليل گشاده‌دستي مالي- خيلي راحت زندگي مي‌كرد. به جاي ازدواج رسمي با دو خواهر كارگر، اول با مري و پس از مرگ ناگهاني او، با ليزي برنز به صورت پنهاني رابطه داشت؛ امري كه موجب بدنامي او نيز شد. اگرچه «خواهران برنز كمك مي‌كردند كه انگلس يك سرمايه‌دار پشت ميزنشين، يك سرخ و يك دوست وفادار و متحد ماركس باقي بماند». اين تفاوت سبك زندگي حتي گاهي سبب مي‌شد كه جني همسر ماركس، چندان خوشش نيايد كه فرزندانش به خانه عمو فردريك رفت و آمد كنند.

با وجود اين تفاوت در زندگي خانوادگي خصوصي، نگاه عمومي و نظري ماركس و انگلس به مقوله خانواده، يكسان بود و برآمده از همان ديدگاه‌هاي ماركسيستي و طبقاتي؛ البته چنان كه جاناتان اشپربر در زندگينامه درخشان ماركس خاطرنشان مي‌كند، با نظر به زندگي خصوصي اين دو شايد بتوان گفت كه «ديدگاه و رفتار انگلس در مورد زنان آزادمنشانه‌تر است.» نمونه بارز اين نگاه را مي‌توان در كتاب «منشأ خانواده، مالكيت خصوصي و دولت» انگلس مشاهده كرد؛ البته همانطور كه خود انگلس در پيشگفتار چاپ اول كتاب در سال 1884 خاطرنشان مي‌كند، اين اثر به يك معني اجراي يكي از وصاياي ماركس است كه يك سال پيش‌تر (1883) درگذشته بود.

انگلس در اين كتاب بر پايه‌ تحقيقات لوئيز اچ مورگان، انسان‌شناس امريكايي در كتاب «جامعه كهن» كه در سال 1877 منتشر شده، چنان كه از عنوان آن بر مي‌آيد، مي‌كوشد ايده‌ها و انديشه‌هاي ماركسيستي را درباره خاستگاه و برآمدن خانواده و دولت در ارتباط با مالكيت خصوصي به آزمون بگذارد. اصل روش‌شناختي و بنيادين كار انگلس در اين كتاب آن است كه خانواده همچون دولت يك نهاد اجتماعي و در نتيجه تاريخي يعني تغييرپذير در طول زمان بر اساس شرايط و موقعيت‌هاي متفاوت اجتماعي و سياسي و فرهنگي است. به باور انگلس، تحقيقات مورگان اين فرضيه را اثبات مي‌كند.

مورگان خود متاثر از ديدگاه تكاملي دارويني كه در نيمه دوم قرن نوزدهم، فراتر از آنچه خود داروين در زيست‌شناسي مي‌گفت، در ميان اصحاب علوم اجتماعي طرفدار پيدا كرده بود، به طرح اين نظريه مي‌پردازد كه تاريخ انسان را مي‌توان به سه دوره تقسيم كرد: توحش، بربريت و تمدن. با تاكيد بر اين نكته كه مورگان به هيچ عنوان از مفاهيمي چون «توحش» و «بربريت» معنايي منفي مراد نمي‌كرد. در توحش اقتصاد معيشتي و بر مبناي جمع آوري غذا و شكار بود. بربريت با پيدايش كشاورزي و دامپروري آغاز شد؛ امري كه سبب شد ارزش افزوده‌اي فراتر از نيازهاي معيشتي پديد آيد. همين امر منشا پيدايش مالكيت خصوصي شد. امري كه بعدا در دوره تمدن كه با ابداع فلزشناسي، تجارت و ديگر پيشرفت‌هاي عمده بشريت همراه بود، موجب شد كه شكل همزيستي انسان‌ها و در نتيجه نظام خانواده تغييراتي اساسي كند و در كنار آن ضرورت پيدايش دولت نيز پديد آيد. بنابراين از ديد مورگان كه مورد تاييد انگلس نيز بود، جامعه متمدن براساس مالكيت خصوصي دارايي بنا شد و در نتيجه شكل خانواده نيز به شكلي كه امروز در جوامع بورژوايي مي‌بينيم، يعني نخست به خانواده پدرسالار و سپس خانواده هسته‌اي بدل شد.

روشن است كه تحقيقات انسان‌شناختي مورگان كه ديدگاه تكاملي دارويني به تاريخ را مفروض مي‌گيرد، براي انگلس ماركسيست كه به ادوار تاريخي قائل است و معتقد به تغييرات زندگي اجتماعي انسان بر اساس دگرگوني‌هاي اقتصادي بنا شده، بسيار مورد پسند واقع مي‌شود. انگلس در كتابش مي‌كوشد با بسط يافته‌هاي مورگان و تقويت نظري آنها، يافته‌هاي خودش و ماركس در مورد تحولات تاريخي را توجيه كند و صد البته چنان كه از نظريه ماركسيستي انتظار مي‌رود، تحليل او از توصيف فراتر مي‌رود و چشم‌اندازي رهايي‌بخش براي تغيير وضعيت را فراهم مي‌آورد. نكته‌اي كه براي فعالان حقوق زنان بسيار جذاب است، زيرا به آنها اين نويد را مي‌دهد كه موقعيت فروترشان در خانواده بورژوايي امري لايتغير نيست و مي‌توانند در پرتو تحول مناسبات اجتماعي و اقتصادي، به شرايط برابر با مردان در خانواده بورژوايي دست يابند. به همين دليل است كه اولين ريد (1979-1905)، نويسنده ماركسيست و فعال حقوق زنان امريكايي قريب به صد سال بعد از انتشار كتاب انگلس (در مارس 1972) براي آن مقدمه‌اي ستايش‌آميز نوشته است.

اما با وجود دفاع پرشور خانم ريد از كتاب انگلس و همچنين يافته‌هاي انسان‌شناختي مورگان، امروز كتاب انگلس هم در حوزه ادبيات ماركسيستي و هم در حيطه كتاب‌هايي كه به مساله حقوق زنان در جوامع مدرن توجه دارند، اثري كلاسيك محسوب مي‌شود؛ به خصوص كه مواد مورد استفاده اين كتاب، يعني يافته‌هاي انسان‌شناسانه مورگان، اگر نه منسوخ، بلكه بسيار دگرگون شده و با وجود آنكه خانم ريد در مقدمه كتابش مي‌كوشد با تخطئه جريان‌هاي انسان‌شناسي بعدي، از نتايج آن دفاع كند، اما در دهه آغازين سده بيست و يكم، ديگر نمي‌توان با خوش‌بيني قرن نوزدهمي انگلس، مساله نحوه زندگي بشر در زمان‌هاي دور را چنين ساده‌انگارانه و بر اساس مفروضات داروينيستي يا ماركسيستي حل شده تلقي كرد؛ به عبارت ديگر، امروزه انسان‌شناسان در نظريه‌پردازي راجع دوره‌هاي پيشين بسيار دست به عصاتر حركت مي‌كنند و از نتيجه‌گيري‌هاي كلان پرهيز مي‌كنند. با اين‌همه كتاب انگلس، در مقام آشكار ساختن كوشش‌هاي نظري يك متفكر قرن نوزدهمي، به ويژه از حيث همدلي‌ها و تناقض‌هايي كه اين افكارش با زندگي خصوصي‌ انگلس داشت، جالب توجه و روشنگر است.

 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون