فروپاشي رم سوم
سعيد عابد پور
اعلام جدايي كليساي ارتدوكس كرواسي از كليساي ارتدوكس مسكو، مهمترين رخداد در تضعيف قدرت ديني مسكو است. دو هفته پيش كليساي ارتدوكس استانبول با حمايت از جدايي كليساي ارتدوكس اوكراين ازكليساي ارتدوكس مسكو مهمترين گام را در تضعيف قدرت ديني مسكو رقم زد. سياست روسيه در سرزمينهاي شرقي دنياي ارتدوكس كه مبتني بر ناسيوناليسم اسلاو است، اكنون دچار خدشه ميشود. با حكم كليساي ارتدوكس استانبول فعاليت كليساهاي ارتدوكس جدا از مسكو مورد تاييد قرار ميگيرد. به اين ترتيب فعاليت نهاد كليساي ارتدوكسي در اوكراين به صورت خودمختار مشروع و مسكو نقشي در تعيين گرايشهاي ديني و نصب مسوولان كليسايي نخواهد داشت.
نقش كليساي ارتدوكس استانبول يا قسطنطنيه در اين ماجرا مهم است. با سقوط قسطنطنيه به سال 1942 ميلادي به دست سلطان محمد فاتح كليساي ارتدوكس از فعاليت بازنايستاد. حكام عثماني اجازه فعاليت آزادانه كليساهاي ارتدوكس و كاتوليك را در سرزمينهاي تحت قلمرو خود صادر كردند. اين رويه حكيمانه حكام عثماني، نقش مهمي بر پيروزيهاي سياسي و ديني بر ساير سرزمينها داشت، چرا كه اكثر كشورهاي ارتدوكس تن به حاكميت عثماني با چراغ سبز رهبري كليساي قسطنطنيه دادند. كليساي ارتدوكس قسطنطنيه اكنون داراي مشروعيت تاريخي بيهمتايي است كه مسكو نميتواند منكر آن شود. اين قدرت ديني در اين شرايط، به رهبري سياسي تركيه در تحولات ديني جهان ارتدوكس نقش ويژهاي ميبخشد . كليساي قسطنطنيه حقوقي را كه سه قرن قبل به مسكو داده بود، بازميگرداند.
بر مبناي حكم سال 1686ميلادي، قسطنطنيه حقوق بسياري از جمله نصب اسقف اعظم كيف (اوكراين) را به مسكو داد. اين زماني بود كه عثمانيها دچار شكست سختي از روسها شدند. با نصب اسقف اوكراين، اين حق به قسطنطنيه امروزي يعني استانبول برگردانده ميشود. دوم، تمامي احكام كليساي مسكو در اخراج كشيشان اوكرايني از كليساهاي ارتدوكس لغو ميشود. تنش و كشمكش بين كلسياي مستقل اوكراين و كليساي تحت حمايت مسكو از ابتداي دهه 90 ميلادي به موازات تنشهاي سياسي وجود دارد. براي نخستين بار اسقف آلكسي دوم در سال 1990 بر ضرورت ايجاد كليساي خودمختار اوكراين و لغو كليساي تحت حمايت مسكو تاكيد كرد. مساله استقلال يا وابستگي كليساي اوكراين از مسكو، نقش مهمي را در تنش بين لئونيد كراوچوگو و ويكتور يوشچنكو دو رهبر سياسي اوكرايني داشت. و اكنون حكم كليساي استانبول به معناي تاييد حكومت كنوني اوكراين، رييسجمهور مورد حمايت غرب پوروشنكو است.
در كشور اوكراين سه نهاد كليسايي، يكي كليساي ارتدوكس از سال 1989 (غير مشروع از نظر مسكو)، دوم كليساي ارتدوكس كيف (1992) و كليساي ارتدوكس اوكراين
زير نظر مسكو فعاليت ميكنند. اين سه گانگي نهادهاي كليساي ارتدوكس در طي سالهاي گذشته محل تنشهاي سياسي گاه خشونت آميز بوده است. هر سه نهاد براي اثبات مشروعيت و نفوذ خود دست به غصب صومعهها و كليساهاي قديمي زده تا حقانيت خود را ثابت كنند. كليساي واحد ارتدوكس شرقي در سرزمينهاي شوروي سابق، سمبل اقتدار و تداوم حكومت تزار و حتي قدرت بلوك شرق در دوران جنگ سرد بود. يلتسين با بازگشت به مفهوم ناسيوناليسم روس و در تقويت ديني و سياسي ناسيوناليسم اسلاو زير بناي تفكر نوين روسيه را گذارد كه پوتين به شكل موثري آن را ادامه ميدهد.
نظريه «رم سوم» را اسقف اعظم فيلوتئيا به واسيلي سوم، حاكم روسيه در آغاز قرن 16 ميلادي عرضه كرد. بر اساس اين نظريه فروپاشي رم اول به خاطر انحرافات ديني، رم دوم (قسطنطنيه) به خاطر گناه كليسا بود. رم سوم به رهبري مسكو، راه حقيقي براي ادامه حيات كليساي ارتدوكس با ملت برگزيده است. اين نظريه هر چند در قرنهاي بعدي توسط كليساي يونان نفي شد ولي اكنون ميتوان از فروپاشي رم سوم سخن گفت . جدايي كليساهاي ارتدوكس مولدواي، استونيا و اوكراين آغاز فروپاشي رم سوم يعني تضعيف قدرت ديني مسكو بر بلوك سابق شرق است.