3 محوريكه نتيجه را رقمميزند
حين نوشتن اين مقاله، شبكه تلويزيوني سيانان امريكا برنامهاي تحت عنوان «تحولات شگرف در روابط اسراييل با اعراب: تشكر از ايران» پخش كرد. در اين برنامه سفرهاي اخير نتانياهو و سران امنيتي اسراييل به عمان و سايرسفرها و ديدارهاي مقامات بلندپايه تلآويو با امارات، بحرين و.... را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و جمعبندي كرد كه اين تحولات شگرف در سايه دشمني كشورهاي عربي، امريكا و اسراييل با ايران امكانپذير شد. چند روز پيش در نشستي در يكي از كشورهاي حاشيه خليجفارس شركت داشتم كه چهار كارشناس برجسته و صاحبنظر ايراني ديگر هم از تهران حضور داشتند. با وجودي كه نمايندگان جبهه كشورهاي عربي دشمن يعني عربستان و امارات و بحرين در اين نشست شركت نداشته و از كشورهاي عربي دوست مثل عمان و قطر و عراق شركت داشتند، با وجود اين مواضع اعراب حاضر در جلسه، يكپارچه ضد ايراني بود و حرفي هم نه از جنايات و خطر اسراييل زدند و نه از حقوق پايمال شده فلسطينيها! نهتنها به خاطر اقدامات ايران در مقابله با داعش در عراق و سوريه و حمايت از فلسطينيها، متشكر نبودند بلكه نقش ايران را صرفا مداخله و اجراي سياستهاي ثباتزدا ميخواندند، ايران را سرزنش و محكوم ميكردند! كه البته حضار ايراني پاسخهاي شايسته دادند. اكنون موضوع عمده بسياري از نشستهاي انديشكدههاي مهم جهان در مورد تاثير سياستهاي مشترك امريكا، اسراييل، عربستان و امارات بر آينده ايران و تحولات منطقه است. اولين و مهمترين تحولي كه در دستور بررسي است، مربوط به تاثير تحريمها بر اوضاع اقتصادي ايران است. از زماني كه ترامپ خروج از برجام را اعلام كرده تا به امروز كه حدود 6 ماه بيشتر نميشود و دور اول تحريمهاي امريكا هم از سه ماه قبل آغاز شد، ارزش پول ملي ايران از يك دلار حدود 3500 تومان به 15000 سقوط كرده است. اين واقعهاي است كه حتي جان بولتون هم باور نميكرد! همين موضوع مهمترين مشوق مثلث ضد ايران به استمرار و تشديد برنامههاي ضد ايران شده است. لذا با آغاز دور دوم تحريمها از چند روز ديگر، همه چشمها قبل از هر چيز متوجه سقوط يا افزايش ارزش پول ملي ايران خواهد بود. لذا مجموعه دستگاههاي حاكميتي ايران در مظان آزمايشي بزرگ هستند. معادله هم اين است: هر چه اوضاع اقتصادي بدتر، تورم و گراني و بيكاري و سقوط ارزش پول ملي ايران بيشتر شود، مثلث امريكا، اسراييل، عربستان و امارات فشارها را بيشتر و بيشتر افزايش خواهند داد.
دومين موضوع مهم ميزان «اتحاد يا اختلاف» گردانندگان ايران است. همه اميد آنها اين است كه با افزايش فشارها نه شرايط اقتصادي ايران وخيمتر شود، بلكه مسوولان هم به جاي حل مشكلات، يكديگر را تخطئه و متهم كرده و با اتهامات متقابل به جان هم بيفتند تا هم همه مسوولان اين كشور نزد ملت و جامعه جهاني بيآبرو شوند و هم مردم به نااميدي كامل برسند.
سومين محور هم روند تخريب يا بهبود روابط خارجي ايران است، به ويژه روابط با اروپا و كشورهاي عربي. روابط با اروپا از اين بابت مهم است كه تخريب كامل آن ميتواند كاخ سفيد را در ايجاد اجماع جهان غرب عليه ايران موفق كند. روابط با كشورهاي همسايه بخصوص كشورهاي عربي نيز از اين بابت مهم است كه امريكا و اسراييل را در ايجاد اجماع عربي عليه ايران موفق خواهد كرد. البته محورهاي متعدد و مهم ديگري هم هستند كه مجال پرداختن به همه آنها در قالب يك مقاله كوتاه نيست اما به نظر من نتيجه اين سه موضوع، سرنوشت جدال بزرگ مثلث كاخ سفيد، اسراييل، عربستان و امارات با ايران را رقم خواهد زد. مديريت اين سه محور جز اتحاد و همكاري جدي مجموعه دستگاههاي حاكميتي ايران، اتخاذ تصميماتي مدبرانه و بزرگ و سرنوشتساز ممكن نخواهد بود. اين گوي اين ميدان.