لعنت بر داستايوفسكي
مهدي غبرايي
يكي از برجستهترين نويسندگان روس و جهان فئودور داستايوفسكي است. ترجمههاي متعددي از آثار اين نويسنده وجود دارد كه نمونه آنها ترجمههاي سروش حبيبي، مهري آهي و صالح حسيني است. گرچه كارهاي داستايوفسكي همگي جذاب و خواندني هستند، اما از ميان آنها «جنايت و مكافات» گيراتر محسوب ميشود. در همان صفحات ابتدايي، قهرمان رمان كه دانشجويي است به نام راسكولْنيكف زن رباخواري را همراه با خواهرش كه غيرمنتظره هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر ميشوند، ميكشد. بقيه داستان روايت درگيريهاي دروني اين جوان است. اين كتاب موضوع كمنظيري دارد كه سالهاي سال بعد عتيق رحيمي به تأسي از آن كتابي نوشت كه من آن را «لعنت بر داستايوفسكي» ترجمه كردم. ردپاي اين كتاب را در آثار موراكامي هم ميتوان ديد. «ابله» نيز گرچه اثر برجستهاي از اين نويسنده روس است اما نسبت به «جنايت و مكافات» تاثيرگذاري كمتري در ادبيات جهان دارد. آثار داستايوفسكي همواره با اقبال ويژهاي از سوي دوستداران ادبيات مواجه بوده. اساسا جاوداني شدن نويسندهها به پرداختن آنها به موضوعات بازميگردد، به گونهاي كه با ديگران تفاوتهاي ويژهاي داشته باشد. گفته ميشود ما در ادبيات نزديك به 30 موضوع داريم اما پروراندن آنها و چگونگي انجام آن يا در اصطلاح ادبي فرم ارايه كار، تفاوت نويسندگان با هم را نشان ميدهد. تازگي وجه مميزه اغلب رمانهاي داستايوفسكي است. به اين معنا كه آثار او با وجود اينكه در يك كشور با افراد مشخصي ميگذرد، هر كدام تفاوتهاي زيادي با ديگري دارد. داستايوفسكي در كنار تولستوي جزو غولهاي ادبيات جهان است. «آنا كارنينا» و «جنگ و صلح» دو اثر شاخص تولستوي است و داستايوفسكي با چند اثر شاخص خود يعني «برادران كارامازوف»، «ابله» و «جنايت و مكافات» در ادبيات جهان جاودانه شده است.