ريشهيابي معضل هفتتپه
داوود اخوان
چند روزي است كه دوباره با موج جديدي از اعتراضهاي كارگران شركت نيشكر هفتتپه مواجه هستيم. اعتراضي كه به خاطر عقب افتادن چندماهه حقوق معوقه آنها و همچنين انتقاد به مديريت اين مجموعه انجام ميشود. اعتراضهاي كارگران اين مجموعه كه در طول چند سال اخير بارها تكرار شده، ميرود تا كمكم به سريالي غمانگيز تبديل شود. داستاني كه نقش اصلي آن را چند هزار كارگر اين مجموعه برعهده دارند. در مقابل آنچه تاكنون انجام شده، بيشتر شعار بوده تا عمل. درحقيقت مجموعه هفت تپه تنها نمونهاي از مطالبات بحق و ناديده گرفته شده كارگري هستند كه سالهاست از سوي نمايندگان تشكلهاي كارگري هشدار داده شدهاند. به ياد دارم حدود 3 سال قبل؛ جناب محجوب كه يكي از اصليترين چهرههاي كارگري به حساب ميآيند، به خوبي و با دقتي مثالزدني، بحرانهاي كارگري بخشهاي مختلف را هشدار داده بودند. در مورد هفت تپه يكي از اعتراضهاي كارگران نسبت به عملكرد مديران اين مجموعه است كه هم اينك توسط بخش خصوصي اداره ميشود. من به شخصه خود؛ چندان موافق خصوصيسازي در كشور نيستم ...
چرا كه آنچه امروز به عنوان خصوصيسازي در بخشهاي مختلف انجام ميشود ، با چارچوبهاي خصوصيسازي كاملا مغايرت دارد. براساس آنچه در قانون آمده، خصوصيسازي داراي چارچوبها و گامهايي است كه بايد طي شود تا يك واحد صنعتي ازدولت به بخش خصوصي منتقل شود. اما آيا اين گامها، در نقل و انتقالهاي صورت گرفته رعايت ميشود؟ مسلما پاسخ منفي است... براي همين هم هست كه امروز اكثر واحدهاي واگذار شده از سوي دولت به بخش خصوصي با مشكلات عديدهاي روبهرو هستند و كارگران آن نيز ناراضياند و حتي در بسياري از موارد اين واحدها، به بخشهايي زيانده بدل شدهاند. نتيجه اين ميشود كه بسياري از كشورهايي كه تا ديروز فاقد صنعت بودهاند، از ما كه در بخشهاي مختلف صنعتي حرفهاي زيادي براي زدن داشتيم، پيشي گرفتهاند. به عنوان نمونه، ما هم اينك از چين، كشتي ميخريم درحالي كه خودمان دهها سال است كه صنعت كشتيسازي داريم. اينها مسائلي است كه بايد ريشهيابي شود. چرا كه بيتوجهي به اين مسائل نتايج جبرانناپذيري را براي صنعت و اقتصاد كشور به همراه دارد كه يكي از آنها نارضايتيها و اعتراضهاي كارگري است. امروز ما شاهد اعتراض كارگران هفتتپه هستيم، درحالي كه ممكن است فردا كارگران راهآهن، اتوبوسراني و.... دست به اعتراض و انتقاد بزنند. اعتراضهايي كه بيشتر به سوءمديريت مجموعهها برميگردد چرا كه نقش اصلي در هدايت يك مجموعه را مديران آنها برعهده دارند و كارگران آن، تنها اجراكنندگان سياستهاي آنها هستند. اما در واگذاريهاي انجام شده به بخش خصوصي، متاسفانه صلاحيت مديراني كه اين مجموعهها به آنها واگذار ميشود، مورد توجه قرار نميگيرد و براي همين اكثرا با مشكل مواجه ميشوند. درحالي كه اصليترين شرط يك واگذاري به بخش خصوصي، نظارت بر آن مجموعههاست. يعني نبايد بعد از واگذاري مجموعهها به بخش خصوصي، آنها رها شوند بلكه بايد همچنان بر عملكردشان نظارت شود. شايد راهكار حل اين مسائل و اعتراضهاي صنفي هم، توجه بيش از پيش به تشكلهاي كارگري باشد. واقعيت اين است كه گرچه ما الان داراي تشكلهاي صنفي كارگري زيادي هستيم، ولي دولت و وزرا و سازمانها و مديران ما، هيچگاه به خود زحمت مشاوره گرفتن از اين نمايندگان كارگري را نميدهند! اين درحالي است كه ما نمايندگان كارگري كه خود سالهاست با دردها و دغدغههاي كارگران از نزديك آشنا هستيم و آنها را لمس ميكنيم، بارها آمادگي خود براي مشاوره دادن به مديران ارشد بخشهاي مختلف صنعت و كارگري را اعلام كردهايم. چرا كه يقين داريم كه تنها راهكار، حل و فصل اعتراضهاي مجموعههايي مانند هفتتپه، تشكيل كارگروهي ويژه در وزارتخانه كار و تعاون است تا ضمن تعامل با كارگران ساير وزارتخانههاي راه و شهرسازي، صنعت و... معضلات و مشكلات كارگران بخشهاي مختلف را احصاء كرده و به مديران ارشد دولت اعلام كنند تا با حمايتهاي آنها، يكبار براي هميشه، به سريال بيانتهاي اعتراضهاي كارگري در كشور خاتمه داده شود و در صورت بروز مشكلات كارگري آن كارگروه به سرعت وارد عمل شده و با حمايت مديران دولتي، بتواند به موضوعات كارگري رسيدگي كند. اميدواريم مسئوالان ارشد دولت با نگاه ويژهاي كه به اين مساله دارند، زمينهساز تشكيل چنين كارگروهي باشند.
فعال كارگري و عضوهياتهاي حل اختلاف