جاي خالي شهردار زن
آزاده بهشتي
در حالي كه مركز آمار در گزارشي درباره نتايج آخرين سرشماري سراسري كشور كه در سال 1395 انجام شد، جمعيت كشور را 79 ميليون و 926 هزار و 270 نفر اعلام كرد كه 51 درصد آن را مردان و 49 درصد آن را زنان تشكيل ميدهند، انگيزه، توانايي، خلاقيت و سليقه زنان در مديريت كلان به طور قطع ناديده گرفته شده است، در صورتي كه حضور اين قشر به عنوان مديران شهري ميتواند شهر را از شكل مردانه و زمخت دور كرده و شرايط منعطفتر، مطلوبتر وزنانهتري به شمايل شهر بدهد.
ايران ١هزار و ٢٠٠ شهر دارد و در اين ميان تنها ٥ زن سكان اداره شهرها را در اختيار دارند. يك زن در خوزستان شهردار شده و ٢ زن در توابع سيستان و بلوچستان و ٢ زن نيز در تهران شهردار منطقه هستند و اين براي 41 درصدي زن از جمعيت نزديك به 80 ميليون نفري ايران مانند سوزني در انبار كاه است.
سهم زنان تهراني از اداره پايتخت دو شهردار منطقه است؛ يكي در منطقه 7 و ديگري در منطقه 10 كه در چهارمين دهه زندگي خود به عنوان شهردار منطقه منصوب شدهاند، اين درحالي است كه تهران 22 منطقه دارد و اگر بخواهيم سهم برابري براي زنان از اداره مناطق پايتخت در نظر بگيريم حداقل بايد تعداد بيشتري شهردار منطقه منصوب ميشدند؛ سوال اينجاست چرا تعداد شهرداران زن در شهرهاي كشور تا اين اندازه كم است و سهم آنها تنها شهرهايي با جمعيت زير 3 هزار نفر و مناطق و توابع دورافتاده است. اگر از جمله كليشهاي حضور بانوان در عرصههاي مديريت كشوري و دستگاههاي اجرايي به عنوان بخش انكارناپذير جامعه كه نقش موثري در به كارگيري توانمنديهاي بانوان در جامعه داشته است، بگذريم و نگاهي به شهر بيندازيم، ميتوان اين طور نتيجه گرفت كه نيمي از جمعيت شهرها - به عنوان مثال شهر تهران- را زنان تشكيل ميدهند و حضور ميداني اين قشر در شهر يكي از عوامل موثر و اساسي براي حل مشكلات و معضلات شهري است كه به دست مردان اداره ميشود و كمتر به مشكلات زنان آگاهي دارند.
نگاه همه جانبه به دغدغهها و خواستههاي زنان به عنوان بخشي از شهروندان كه سرمايههاي اجتماعي شهر هستند و پاسخگويي به نيازهاي آنان ميتواند زندگي شهرنشيني را در تمامي ابعاد ارتقا دهد، اين درحالي است كه تهران و بسياري از شهرهاي بزرگ و كوچك ايران با اداره مردانه كمتر به موضوع فراهم كردن شرايط لازم براي حضور زنان در شهر پرداخته و در نگاه بدبينانه ميتوان اين طور برداشت كرد كه از نبودن زنان در سطوح بالاي اداره شهر استقبال هم شده است.
انتخاب اولين شهردار زن پس از ١٢ سال براي يكي از مناطق تهران آن هم ٩ ماه مانده به پايان دوره شهرداري قاليباف و نزديك شدن به انتخابات رياستجمهوري و شوراي شهر در سال ٩٦ با همه هياهوي رسانهاي بيشتر يك نمايش سياسي بود تا توجه به پتانسيل موجود در زنان. در حالي كه زنان به عنوان بخشي از مديران اجرايي در بدنه شهر امتحان خود را پيش از سال 82 پس دادهاند، زهرا صدراعظمنوري، عضو فعلي شوراي شهر تهران به مدت 8 سال با حكم غلامحسين كرباسچي، شهردار منطقه 7 تهران بود كه طول مدت حضور او نشان ميدهد، زنان پتانسيل پذيرش پستهاي كليدي همچون شهردار تهران را دارند اما مشكل اصلي آنجاست كه حسن خليلآبادي، عضو فعلي شوراي شهر تهران احتمال انتخاب شهردار زن براي شهرداري تهران را يك درصد ميداند و ميگويد: دليل اصلي اين احتمال يك درصدي عدم فراهم شدن زمينه حضور خانمها در مصادر مديريتي است.
در دوره مديريت 12 ساله قاليباف در پايتخت عدد انگشتشماري مدير زن در رتبه ١٦ يعني تا سطح مديركل قرار داشتند. ٣٠ تا ٤٠ نفر در رده ١٥ به عنوان معاونان مناطق و مديران اداره كل و حدود 100 نفر از زنان مدير حاضر در رده ١٤ كه شهرداران نواحي هم در آن رده قرار دارند، بودند كه اين اعداد در مقابل نزديك به ٤٠ هزار نيروي رسمي و پيماني و... در شهرداري تهران بسيار ناچيز بود.
در تهران اگرچه ليست اميد ٢١ كرسي شوراي شهر را با عنوان اصلاحطلبي به دست گرفت اما انتصاب دو شهردار منطقه و يك معاون كه در پايان دوره كاري شهردار كنوني كه كمتر از يك هفته ديگر شهرداري را ترك ميكند توقع آن دسته از زناني را كه پاي صندوقهاي راي رفته تا زمينه حضور همجنسان خود را در اداره شهر فراهم كنند، برآورده نكرده است. زنان ناتوان نيستند كمتر به آنها توجه شده و فراهم نشدن فضاي لازم براي پرورش مدير زن باعث شده كه توانمنديها و استعداد زنان به خصوص در حوزه شهري بروز و ظهور كمتري داشته باشد و اما اين قشر اميدوارانه نگاهشان به پايان اداره جنسيتي شهر و برابري سهم زن و مرد در اداره شهر است.