اقبال به كاتوزيان از سر بخت نيست
محسن آزموده
در جامعه كتابنخوان ايران كه شمارگان كتابها و نشريات و آثار چاپي بسيار ناچيز است، اقبال به آثار و نوشتههاي يك نويسنده بسيار نادر و حتي ميتوان گفت، شگفتانگيز است؛ به ويژه اگر اين نويسنده، اهل باج دادن به مخاطب نباشد و به هيچ عنوان حاضر نشود به سبك و سياقي بازاري و عامهپسند بنويسد و در نوشتار و گفتار، معيارها و شاخصهاي علمي را رعايت كند. ماجرا وقتي عجيبتر ميشود كه نويسنده داستان ما، نه درباره مسائلي روزمره بلكه پيرامون مباحثي گاه تخصصي مثل تاريخ و اقتصاد و سياست و فرهنگ مينويسد و در پژوهشهاي تاريخياش به جاي تكرار مكررات آنچه ديگران گفتهاند، سخن نو ميگويد. دكتر محمد علي همايون كاتوزيان، اما اين بخت و اقبال را داشته كه آثارش با استقبال گسترده جامعه ايراني مواجه شده است. نكته بسيار جالب توجه در مورد او آن است كه نه فقط معدود كتابخوانهاي ايراني، آثارش را ميخرند و ميخوانند و به يكديگر توصيه ميكنند و هديه ميدهند، بلكه كساني هم كه به هر دليل دوست دارند اظهار فضل كنند، دانسته يا نادانسته، بجا يا نابجا و درست يا غلط، از برخي از مهمترين و رايجترين تعابيرش مثل «جامعه كلنگي»، «جامعه كوتاهمدت»، «چرخه استبداد و آشوب» و... استفاده ميكنند. البته دكتر كاتوزيان نه فقط نزد ايرانيان، بلكه در ميان همه ايراندوستان، ايرانپژوهان و محققان و عالماني كه به هر دليل ميخواهند درباره ايران، تاريخ و فرهنگ و سياست آن تحقيق كنند، نامي آشناست. كمتر كتاب يا مقاله معتبري درباره تاريخ معاصر ايران ميتوان يافت كه در آن به آثار كاتوزيان ارجاع نداده باشد. غيرفارسيزبانان البته او را بيشتر به عنوان «هما» كاتوزيان ميشناسند و بسياري از فارسيزبانان نيز تصور ميكنند كه اسم او «همايون» است. اما اقبال مذكور به آثار و انديشههاي اين استاد برجسته دانشگاه آكسفورد، بيدليل نيست و براي آن ميتوان عوامل بسياري را برشمرد. تا جايي كه به جامعه ايران برميگردد، علل اين توجه را بايد در دلايلي چون روشمندي، اصالت، صراحت، رعايت اصول علمي، رواني و روشن بودن ادعاها بازجست. دكتر كاتوزيان، از معدود پژوهشگران ايراني است كه هوشمندانه و با نگاهي دانشگاهي و در عين حال خواندني، به بحرانيترين برهههاي تاريخ معاصر ايران مثل مشروطه، برآمدن پهلوي، نهضت ملي كردن صنعت نفت و انقلاب 57 پرداخته و در هر مورد تلاش كرده، رويكردي بيطرفانه و مستند اتخاذ كند. اين بيطرفي البته به هيچ عنوان به اين معنا نيست كه كاتوزيان موضعي مشخص نسبت به تحولات سياسي و اقتصادي ايران ندارد. مخاطبان او در همراهياش با جنبش مشروطه، دفاعش از محمد مصدق، علاقهاش به صادق هدايت، عشقش به سعدي و همدلياش با خليل ملكي شك ندارند. منتها دفاعيات كاتوزيان از اين جريانها و آدمها كاملا مستدل و روشمند و به دور از حب و بغض است. به عبارت ديگر، كاتوزيان درباره هر يك از اين چهرهها يا جريانها، پژوهشهاي مفصل و دقيقي ارايه كرده است، آثاري كه هريك در نوع خود، معيار و همچنان خواندني هستند. نكته مهم در اين آثار، نگاه روشمند و نظري اوست. دكتر كاتوزيان، در آثار متعدد و وسيعش، يك نظريه مشخص و روشن دارد كه- خواه با آن موافق باشيم يا خير- در همه آنها حضور دارد و سعي كرده با شواهد تاريخي، آن را مستند كند.
اما آنچه سبب شده غيرفارسيزبانان چنين به كاتوزيان علاقهمند باشند، بيشك به تعدد و تنوع آثار او به زبان انگليسي روشن و فصيح بازميگردد. دكتر كاتوزيان، نويسنده آثاري عمومي و معيار چون «ايرانيان» است كه هر فرد ناآشنا به ايراني ميتواند با مراجعه به آن، ديدگاهي روشن و بيطرفانه و به دور از كليشههاي رايج شرقشناختي، از تاريخ و فرهنگ ايران به دست آورد. ارتباط مثمرثمر و مثبت كاتوزيان با مطبوعات و رسانهها و حضورش در فضاي عمومي ايران با وجود دوري از كشور، ديگر خصلت پسنديده اوست.در كنار همه اين ويژگيها بايد به روحيه آموزگاري كاتوزيان اشاره كرد.امروز شمار زيادي از پژوهشگران برجسته تاريخ ايران، مستقيم يا غيرمستقيم از محضر و انديشههاي كاتوزيان بهره بردهاند. با در نظر داشتن جميع اين خصائل و فضائل، ميتوان با قطعيت گفت كه اقبال گسترده به او تا سر حد رواج اصطلاحاتش در زبان روزمره، به هيچ عنوان از سر بخت و اقبال نيست. 26 آبان، اين پژوهشگر برجسته اقتصاد و تاريخ ايران، هفتاد و هفت ساله ميشود. اميدواريم ايام عمر او مستدام باشد و ما كماكان از آثار و پژوهشهاي جديد اين پژوهشگر پركار و خستگيناپذير بهرهمند شويم.