درباره اعتراضات كارگري
محمد كاظمي
با اينكه اعتصابات و اعتراضات كارگري همواره در اغلب كشورها وجود داشته و خواهد داشت و كشور ما هم بينصيب از آن نيست ولي نارضايتي در هر سطحي در ميان كارگران كمش زياد است و بايد اهتمام ويژه صورت گيرد كه با كسب رضايت آنان شاهد نگراني و تجمعشان نباشيم. براي انقلاب اسلامي كه با نام و توان و مشاركت اقشار پايين جامعه شكل گرفت و به پيروزي رسيد هرگز زيبنده نيست كه كارگران از روي استيصال و تاخيرهاي طولاني در پرداخت حقوقشان معترض شوند و بعضا با آنها برخوردهاي قهري هم صورت گيرد. به نظر ميرسد تجمعات كارگران نيشكر هفتتپه با اعمال مديريت و احساس مسووليت به موقع ميتوانست انجام نشود. بسياري از خواستههاي اين زحمتكشان خصوصا پرداخت حقوق و برقراري مجدد حق بيمه خواستههاي بحقي است و بيترديد بايد جامه تحقق به خود پوشد و نگرانيهاي ديگر آنان هم با گفتوگو و اتخاذ تصميمات درست و اصولي مرتفع شود. در اين ميان بايد بررسي شود كه ريشه نارضايتيهاي كنوني چه بوده است و چرا تاكنون به آن رسيدگي نشده و احيانا چه دستهايي در كار است كه به اعتراضات صنفي جنبههاي سياسي داده ميشود و از قضا دولت هدف قرار ميگيرد و مديريتش زير سوال ميرود؟
قطعا در شرايط خاص كنوني قصور يا تقصير هيچ مديري پذيرفته نيست و هر اهمال و ندانمكاري ممكن است عواقب سختي به همراه داشته باشد. به نظر ميرسد با توجه به جميع اوضاع و احوال كنوني و تحريمهاي امريكا كه خصوصا با هدف ايجاد نارضايتي و قرار دادن مردم در مقابل نظام صورت ميگيرد نبايد از كنار بسترهاي نارضايتي كارگران به سادگي عبور كرد. دولت محترم علاوه بر نظارت عاليه خود بر همه اركان و واحدهاي اقتصادي بايد نسبت به معيشت اقشار آسيب پذير حداكثر حساسيت را داشته باشد؛ لذا پيشنهاد ميشود يك هيات تام الاختيار و دايم تشكيل شود و هدف اصلي آن نظارت مستمر بر امور كارگري و پرداختها در همه واحدهاي توليدي و خدماتي خصوصا شركتها و كارخانههاي بزرگ باشد و علاج هر واقعهاي در اين زمينه پيش از وقوع صورت گيرد. چنين هياتي در هنگام بروز نواقص و تاخير و نشانههاي اوليه از نارضايتي كارگران ميتواند به سرعت و به صورت متمركز وارد عمل شود و با كمك دولت و بررسي همه جوانب امر در رتق و فتق مسائل كارگري همت كند. به هر حال كاملا روشن است كه بيگانگان علاوه بر اميد بستن به ناخرسنديهاي اقتصادي دستهاي پيدا و پنهان خود را در اين رابطه دراز كردهاند و برنامهها و خيالهاي خام فراواني در سر دارند. با ايجاد آمادگيهاي لازم و تقابل هوشمند و نهادگرا ميتوان اهداف شوم آنان را به شكست كشاند و آرامش جامعه را حفظ و ارتقا بخشيد.
مهمتر از خوف و خطري كه نسبت به نتايج و عوارض افول معيشت اقشار نيازمند جامعه وجود دارد نفس وظايف حكومت و دولت نسبت به نيازهاي همه مردم خصوصا از نظر اقتصادي است. تصور اينكه يك خانواده كارگري در اين وضع خطير تورمي ماهها بدون حقوق زندگي كند هر انسان دلسوزي را ميرنجاند و نگران ميسازد. آنها در اين ماهها چه ميكنند و چگونه مايحتاج روزانه خود را تهيه ميكنند؟ چنين سوالي بايد سوال همه روزه ما مسوولان باشد و تا حل و فصل نشود راحتمان نگذارد. مسوولي كه نسبت به اين امور انساني بيدغدغه و بيتوجه باشد قطعا يك مسوول متعهد و آرمانگرا نيست. اين معنا اگر محقق شود و به باور مردم آيد بسيار موثر و پسنديده است. مردم بيش از آنكه از كمبودها ناراضي و شاكي باشند از تبعيضها و ناكارآمديها و بيمسووليتيها به خشم ميآيند. قطعا هيچ ايراني با هر ميزان از درآمد و حتي محروميت كوچكترين رضايتي ندارد كه آسيبي متوجه كشور شود. بايد قدردان اين حس مسووليت بزرگ و ستودني باشيم و در حفظ و افزايش آن كوشش بليغ كنيم. روزي كه خداي ناكرده يك ايراني واقعي حتي اگر با ما اختلاف فكري داشته باشد ضرر و خسارت به كشور را هرچند اندك بپذيرد آن روز يك فاجعه به تمام معنا رخ داده است. سرمايه اجتماعي عظيم ايرانيان در هر شرايطي نجاتدهنده ميهن و استحكامبخش جامعه كهن ماست.