آيا موسيقي جهاني يك ژانر است؟
احسان مطوري
در سالهاي اخير و خصوصا با رونق فضاي مجازي، تعاريف درست واژهها نيز مطابق با نظر كاربران، معاني متفاوتي پيدا كرده است. يكي از همين واژهها كه در بنبست انتخاب اسامي كاربردي و يا هشتگ به وفور مورد استفاده قرار ميگيرد، موسيقي جهاني يا World Music است، كه البته فقط به اين فضا معطوف نميشود و در بعضي مكالمات اصحاب فن نيز ميشنويم كه ژانر و يا سبك نوازندگي و يا آهنگسازي خود را به اين نام مرتبط ميدانند. اما به راستي موسيقي جهاني كه با اسامي متفاوتي در دنياي امروز مطرح ميشود، چيست؟
سال ۸۳ -۱۹۸۲ ميلادي بود كه توجه كمپانيهاي نشر موسيقي در امريكا و انگلستان به موسيقي نواحي مختلف دنيا و به طور اخص آفريقا جلب شد و شروع به يافتن نوازندگان مطرح بومي در كشورهاي آفريقايي كردند اما پرسشي اساسي پيش آمد؛ موسيقي توليد شده را در چه طبقهاي بايد قرار داد؟ اينجا بود كه روزنامهنگاران و منتقدان موسيقي آنان را با واژه موسيقي جهاني مواجه كردند. واژهاي كه براي خوانندگان و شنوندگان قابل درك و براي صاحبان نشر، دهان پُر كن بود.
با جستوجوي اجمالي اين سبك از موسيقي در مرورگرهاي اينترنتي با اسامي
World music, Cross Cultural Music و حتي Global Music مواجه شويد كه البته هر يك به خودي خود گوياي معناي نهانيشان هستند. به بيان بهتر در كنار هم قرار گرفتن صداي فرهنگها در هر سبك، خلق ملودي مشتركي را به ارمغان خواهد آورد كه به آن موسيقي جهاني ميگوييم. اما پرسش اينجاست كه آيا ميتوان استانداردهاي خاصي براي اين موسيقي خلق شده تصور كرد؟ آيا بايد شرايط ويژهاي براي خلق اين موسيقي ايجاد كرد يا صرفا با حضور چند موسيقيدان از مناطق مختلف دنيا و دنبال كردن ملوديهاي آنها ميتوانيم اثري جهاني خلق كنيم؟ شايد اين اصليترين ابهامي است كه در آثار خلق شده سالهاي اخير ميبينيم. پرداختن به يك ملودي مشخص، اجرا و يا تنظيم آن به صرف ايجاد لحن متفاوت با حضور سازهاي غيربومي و اكثرا كلاسيك را نميتوان در تركيب «موسيقي جهاني» قرار داد؛ كه اين يكي از خطاهاي عدم آشنايي با موسيقي جهاني در قلمرو ايجاد ارتباط با موسيقيدانان فراتر از مرزها است. چون ملودي مثل DNA حامل شناسنامهاي از جغرافياي اثر ارايه شده است.
براي شناخت موسيقي جهاني اولين و مهمترين نكته شنيدن موسيقي ديگر فرهنگها است؛ شناخت ساختار، لحن، مقامها، ريتمهاي متداول و حتي مباني موسيقي ساير فرهنگها اولين گام براي نزديكتر شدن به خلق اثري با چاشني موسيقي جهاني است. يكي از متداولترين شيوههاي خلق اثر موسيقي جهاني بداههنوازي است كه صرفا از شيوههاي شناخته شده اجراي موسيقي در مملكت ما نيست بلكه در تمامي فرهنگها بداههنوازي جايگاه خاصي دارد و بهترين راه ارتباط با ديگر نوازندگان دنياست. راگاهاي هندي، مقامهاي موسيقي عرب و ترك و ديگر همسايگان ما شباهت بسياري به موسيقي رديف-دستگاهي ما دارند كه البته فرصت موشكافي آنها در اين مجال كوتاه، ميسر نيست اما شايد مثالي ساده بتواند گوياي اين مفهوم باشد؛ مقام حجاز شباهت زيادي به بيات اصفهان در موسيقي ايراني دارد و انتظار ميرود در همنوايي با موسيقيدانان عرب راحتتر بتوانيم به يك وجه اشتراك برسيم و ملودياي مشترك خلق كنيم. از اين مثال ميتوان چنين برداشت كرد كه فضاي موسيقي سنتي و مقامي در كنار هم اثري را خلق كردهاند كه به آن موسيقي جهاني ميگوييم اما ژانر آن هنوز همان موسيقي محلي و يا فولكلور است.
يك تعريف تا حدودي درست از موسيقي جهاني را ميتوانيم در گروه «سيلك رود» به سرپرستي يويوما كه در اصل يك نوازنده مطرح موسيقي كلاسيك است، ببينيم. انتخاب موسيقيدانان فرهيخته كلاسيك، جز؟؟؟ و ديگر فرهنگها و در كنار هم قرار دادن آنها در راستاي معرفي موسيقي نقاط مختلف دنيا و حتي ژانرهاي (تا حدودي) نزديك به موسيقي غربي، يكي از تاثيرگذارترين اتفاقات شناخت بهتر موسيقي جهاني است كه برگرفته از ژانرها، سبكها و فرمهاي مختلف موسيقي است. پس بهتر است موسيقي جهاني را در يك ژانر خلاصه نكنيم چون از كنار هم قرار گرفتن ژانرها و موسيقي- فرهنگهاي مختلف صدايي جهاني با نام موسيقي جهاني خلق ميشود.