به بهانه مصائب فينال ليبرتادورس
منطق خطرناك «يار دوازدهم»
هومان دورانديش
حمله هواداران تيم فوتبال ريوپلاته با اتوبوس حامل بازيكنان بوكاجونيورز پيش از شروع بازي فينال ليبرتادورس، جزو صحنههاي نادر فوتبال در اين سطح كيفي بالا بود. براي ما ايرانيها و اكثر فوتبالدوستان جهان كه عادت كردهايم، فوتبال باشگاهي سطح بالاي دنيا را فقط در ليگ قهرمانان اروپا و لاليگا و ليگ برتر جزيره و ساير ليگهاي معتبر اروپايي دنبال كنيم، به تعويق افتادن بازي فينال ليبرتادورس (معتبرترين تورنمنت باشگاهي در فوتبال امريكاي جنوبي)، پديدهاي عجيب بود. در 33 سال گذشته، در چنين سطحي از فوتبال اروپا چنين افتضاحي به بار نيامده بود. آخرين بار در 1985 بود كه قبل از بازي فينال جام باشگاههاي اروپا در ورزشگاه هيسل بلژيك، وحشيبازي تماشاگران ليورپول موجب شد، تماشاگران يوونتوس به سمت ديوار ورزشگاه عقبنشيني كنند و ديوار بر اثر فشار جمعيت ويران شود و آن فاجعه غمانگيز در تاريخ فوتبال رقم بخورد. اگرچه انگليسيها قصد نداشتند چنين فاجعه مهيبي رقم بزنند و صرفا در پي زد و خورد با تماشاگران يووه بودند، ولي عملكردشان به مثابه يكي از مصاديق بارز «رفتار غيرمسوولانه» تماشاگران فوتبال- يا دقيقتر بگوييم: هواداران يك تيم- در تاريخ فوتبال ثبت شد.
اما آنچه پيش از آغاز بازي فينال ليبرتادورس به وقوع پيوست، اقدام عامدانه هواداران ريورپلاته براي آسيب زدن به بازيكنان بوكاجونيورز بود. سنگپراني هواداران ريورپلاته، البته مثمرثمر بود و موجب شد چند بازيكن بوكا، از جمله كاپيتان اين تيم به گونهاي مجروح شوند كه امكان حضور در بازي فينال را از دست بدهند. حتي به تعويق افتادن 24 ساعته مسابقه فينال هم نتوانست امكان حضور اين چند بازيكن بوكا در زمين مسابقه را فراهم كند. در واقع هواداران ريورپلاته هدفشان اين بود كه اجازه ندهند، بازيكنان بوكاجونيورز در كمال آمادگي جسمي و رواني وارد ميدان فينال شوند و به هدفشان هم رسيدند؛ اما موفقيتشان در تحقق اين هدف، چنان چشمگير بود كه اصل فينال از دست رفت!
در جام جهاني 2018، شبي كه طرفداران تيم ملي ايران روبهروي هتل محل سكونت بازيكنان پرتغال صفآرايي كردند و با بوق و شعار و شيپور مزاحم خواب و آسايش شبانه بازيكنان پرتغال شدند، اين بحث مطرح شد كه آيا تماشاگران ايراني حق داشتند چنان كاري با رونالدو و يارانش انجام دهند؟ برخي گفتند و نوشتند كه فوتبال همين است و مشاهده چنين رفتارهايي از هواداران تيمهاي فوتبال طبيعي است و طبيعت فوتبال را بايد پذيرفت. در سال 2010 نيز هواداران بارسلونا در شهر خودشان مقابل هتل اقامت بازيكنان اينترميلان تجمع كردند تا مانع خواب شبانه شاگردان مورينيو شوند. اگر معتقد باشيم «منطق طرفداري» در فوتبال چنين اقتضائاتي دارد، بايد اين تالي فاسد را هم بپذيريم كه رفتار هواداران تيم ريورپلاته هم قبل از آغاز بازي فينال ليبرتادورس، طبيعي و لاجرم بدون اشكال بوده است. هواداران ريورپلاته ميخواستند، اجازه ندهند بازيكنان بوكاجونيورز با آمادگي كامل وارد زمين شوند.
هواداران بارسلونا در سال 2010 و نيز طرفداران تيم ملي ايران نيز در همين جام جهاني اخير دقيقا چنين قصدي داشتند: ممانعت از ورود بازيكنان حريف به ميدان مسابقه با آمادگي كامل. اگرچه سنگپراني و شيپور زدن دو امر متفاوتند، ولي چه فرقي دارد هواداران يك تيم، لطمه زدن به تيم حريف را با سنگپراني محقق كنند يا با مزاحمت براي خواب بازيكنان حريف؟ ديروز در همين صفحه، مناظرهاي درباره «اسطوره در ورزش» منتشر شد كه نكات قابل تاملي در آن مطرح شده بود؛ از جمله اينكه: «ما در شاهنامه مشاهده ميكنيم كه رمز پيروزي همان ياد كردن از خداوند و رويارويي منصفانه با حريف است. به عنوان مثال در پيكار رستم با ديو سپيد، زماني كه رستم ميبيند ديو سپيد خواب است، با او مبارزه نميكند و ابتدا ديو خفته را بيدار ميكند، چراكه شرط جوانمردي براي اسطوره شرقي ايجاب ميكند، زماني با رقيب روبهرو شود كه او در اوج آمادگي باشد.» رويارويي منصفانه با حريف، نكته مهمي است كه نه فقط بازيكنان يك تيم، بلكه هواداران آن تيم هم بايد در رعايتش كوشا باشند. حتي اگر قرار نيست زماني با رقيب روبهرو شويم كه «او در اوج آمادگي باشد»، هواداران دستكم ميتوانند از اقداماتي كه آمادگي حريف را از بين ميبرد، پرهيز كنند؛ اقداماتي مثل خشونت فيزيكي هواداران ريورپلاته يا خشونت رواني تماشاگران ايران و بارسلونا در مسابقاتي كه ذكرشان رفت.
شايد بتوان گفت، اصطلاح «يار دوازدهم» كه چندين دهه است در فوتبال جهان رايج شده و در ايران نيز در يك دهه اخير باب شده، ذاتا دلالتهايي ناصواب دارد كه ميتواند كار را به همين مزاحمتها و خشونتها بكشاند. يار دوازدهم كارش كمك به تيم خودي است. برخي باشگاههاي فوتبال، پيراهن شماره 12 را به تماشاگران اختصاص ميدهند. تماشاگران به مثابه يار دوازدهم، با شماره 12، راهي ورزشگاه ميشوند. اما دلالت منطقي و ناصواب يار دوازدهم چيست؟ اگر يار دهم يا هشتم يك تيم، يعني بازيكني از بازيكنان آن تيم ميتواند با خشونت فيزيكي در داخل ميدان به يكي از بازيكنان حريف و به تبع آن به كل تيم حريف لطمه بزند، چرا يار دوازدهم آن تيم يعني هوادارانش با خشونت فيزيكي در خارج يا داخل ورزشگاه به تيم حريف لطمه نزنند؟ در فينال جام جهاني 2006، فابيو كاناوارو با حركتي زيركانه و عامدانه، در يك نبرد هوايي، با زانوي خودش به شانه زينالدين زيدان ضربهاي كاري وارد كرد و موجب شد، زيدان آسيبديده بر زمين بيفتد و حتي از ريموند دومنك، مربي فرانسه بخواهد كه او را تعويض كند و بازيكن ديگري را به زمين بفرستد؛ درخواستي كه البته با مخالفت دومنك مواجه شد. حال سوال اين است كه اگر كاناوارو حق داشت به زيدان لطمه بزند و زيركانه از مجازات بگريزد يا حتي بابت كارش كارت قرمز بگيرد، چرا تماشاگران ايتاليا يا هر تيم ديگري حق نداشته باشند به بهترين بازيكن تيم حريف لطمه بزنند و تاوان كار خودشان را هم با محروميت از حضور در يكي، دو بازي خانگي بپردازند ولي شرايط آن بازي مهم را به سود تيم محبوبشان رقم بزنند؟ بديهي است كه اين تلقي از «يار دوازدهم» نه اخلاقي است نه قانوني. اما مفهوم يار دوازدهم مستعد است براي درغلتيدن به چنين ورطهاي. كار غيرقانوني مجازات ميشود چه در داخل زمين چه در خارج زمين و يار دوازدهم نيز ميتواند مثل يار دهم با عملي خلاف قوانين فوتبال به كمك تيم خودي بشتابد. كمااينكه اين اتفاق بارها در دنياي فوتبال رخ داده است. خلاصه اينكه، منطق حمايت غيراخلاقي و ناجوانمردانه از تيم خودي، چه از سوي هواداران يك تيم صورت بگيرد و چه حتي از سوي بازيكنان آن تيم، حد يقف ندارد. و از قديم گفتهاند: خشت اول چون نهد معمار كج/ تا ثريا ميرود ديوار كج.
ولي آنچه برد بحث را، تفكيك «تماشاگران» از «طرفداران» است. شر و شور فوتبال البته به وجود هواداران است و اين افراد در تنور جاذبه فوتبال، هيزم تشديد ميريزند؛ اما فوتبال با وجود «تماشاگران» اخلاقيتر و منصفانهتر است. معمولا «تماشاگران» چهره زيباي فوتبال را ترسيم ميكنند و «طرفداران» روي زشت فوتبال را. شنبه شب، كساني كه صرفا تماشاگر بودند و آمده بودند از تماشاي يك بازي زيبا لذت ببرند، به سمت اتوبوس بوكاجونيورز سنگپراني نكردند. كساني كه شيشههاي اتوبوس را با قلوهسنگهاي درشت شكستند و سر و چشم بازيكنان بوكا را مجروح كردند، «طرفداران» يا هواداراني بودند كه براي پيروزي تيمشان، چيزي بيش از دعا و تشويق در آستين داشتند.
اصطلاح «يار دوازدهم» كه چندين دهه است در فوتبال جهان رايج شده و در ايران نيز در يك دهه اخير باب شده، ذاتا دلالتهايي ناصواب دارد كه ميتواند كار را به همين مزاحمتها و خشونتها بكشاند. يار دوازدهم كارش كمك به تيم خودي است. كار غيرقانوني مجازات ميشود چه در داخل زمين چه در خارج زمين و يار دوازدهم نيز ميتواند مثل يار دهم با عملي خلاف قوانين فوتبال به كمك تيم خودي بشتابد. كمااينكه اين اتفاق بارها در دنياي فوتبال رخ داده است.