• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3208 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۷ اسفند

درباره رمان «فيل‌ها»

تقابل انسان با جامعه صنعت‌زده

     فيل‌ها
    شاهرخ گيوا
    انتشارات ققنوس
  چاپ 1393

  احمدرضا توسلي / «فيل‌ها» آخرين اثر شاهرخ گيوا در سال 1393 توسط انتشارات ققنوس منتشر شده. «فيروز» شخصيت 50 ساله‌ «فيل‌ها»، مرد متمول تنهايي است كه علاقه‌ وافري به جمع‌آوري اسكناس‌هاي كهنه‌ نوشته‌شده توسط مردم دارد.
كالاشدگي، جامعه‌ بروكراتيك و انسان الكن: تقابل انسان با جامعه‌ صنعت‌‌زده و سرنوشت او كه با دريافت پول، خرج آن و دريافت كالا در طول عمرش ادامه دارد، آدمي را كم‌كم بدل به خود كالا مي‌كند. كالاشدگي محصول جامعه‌ طبقاتي است و «فيروز» نيز خود بدل به سيستم توليد شده و انبار كوچكي است براي انباشت كالاي جامعه‌ طبقاتي بروكراتيك. جامعه‌ بروكراتيك اداري افراد جامعه را به بردگان زرخريد در لفافه‌ مدرنيزه شده‌ صنعتي تبديل مي‌كند و بعد از گذشت زماني كوتاه آنها به راه‌ گم‌كردگاني مي‌مانند كه در هزارتوهاي اين محيط سرگردانند و راه پس‌و پيش بر آنها سد شده است. اين هزارتو نه اجازه خروج را به فرد مي‌دهد و نه به شخص اجازه خواهد داد كه نسبت به رنج خويش آگاه‌ يابد. چيزي كه فيروز عليه جريان موجود آن شنا كرده و به عنوان شخصيت عصيانگر (Rebellion) از اين هزارتو خود را خارج مي‌كند. «فيروز» آدم ثروتمندي است كه صاحب چند خانه، پاساژ و حساب بانكي پر و پيماني است اما در اين جامعه‌ وحشي از همه طرف محاصره شده و پول دردي از او را دوا نمي‌كند. از طرف ديگر عطيه زن 60 ساله‌اي كه صاحب مرغداري است و او نيز به مانند «فيروز» متمول و در طبقه‌ بالايي از هرم اجتماعي است، از تنهايي خويش رنج مي‌برد و در ابتداي رمان – كه شروع بسيار خوبي هم هست – ما را با مرگ هولناك خويش و آواز جيك‌جيك جوجه‌هاي مرغداري مواجه مي‌كند. انسان مدرن تنهاست زيرا از لحاظ زباني الكن است. چند برابر انسان قرن‌هاي پيش زبان آموخته، در حوزه‌هاي زباني پيشرفت كرده و حتي قادر شده خطوط ماقبل تاريخ نقش بر ديواره‌ غارهاي باستاني را رمزگشايي كند اما از ارتباط ساده خويش با دوستانش حتي درمانده و تنها و سرخورده تنهايي خويش را يا مثل پدر فيروز با انبوه‌ از كتاب، يا مثل خود فيروز با اسكناس‌هاي كهنه يا با قاشق چنگال‌هاي آنتيك، كلكسيون صفحه‌هاي گرامافون و... پر مي‌كند.
زاويه‌ديد: هرچه «فيل‌ها» در محتوا و قصه‌گي قدم‌هاي تازه و تجربه‌هاي بديعي را از سر گذرانده اما چند مشكل تكنيكي در آن به چشم مي‌خورد. نخستين مورد استفاده از دو زاويه‌ديد «اول شخص» به روايت فيروز و راوي «سوم‌شخص» محدود به ذهن فيروز است. در چندين نقطه از كتاب راوي سوم‌شخص عباراتي را مطرح مي‌كند كه عينا همان‌ها را راوي اول‌شخص تكرار مي‌كند كه گهگاه توجيه شده نيستند و از طرف ديگر وقتي راوي سوم شخص قابليت خبر دادن از درونيات فيروز را به ما داراست چه دليلي دارد كه از اول‌شخص بهره گرفت، آن هم در شرايطي كه بسياري اوقات نقشمند نيست. از اين دست خرج اضافه‌ نيرو كه تنها باعث گيجي مخاطب مي‌شود متاسفانه در رمان و داستان ايراني بدون توجيه‌ كه سبب انطباق فرم بر محتوا شود بسيار زياد اتفاق مي‌افتد. تعداد شخصيت‌هاي محدود و كمبود نماي دور در داستان، حركت و پويايي را از روايت سلب كرده است. پتانسيل‌هاي فراواني در اين داستان براي تقابل شخصيت با شهري كه در آن زيست مي‌كند و فضاسازي هماهنگ با محيط موجود است كه مغفول مانده. فلش‌بك‌ها حاصل تداعي از تك گزاره‌ها هستند و بدون نشانه‌اي كه از قبل ظهور پيدا كرده باشد هرجا نويسنده لازم ديده به داستان افزوده‌شان. براي نمونه در نقطه‌اي از داستان كلمات روي اسكناس‌ها در فضاي اتاق پرواز مي‌كنند بدون اين‌كه از قبل نشانه‌اي از نوعي روان‌رنجوري يا توهم را در «فيروز» ديده باشيم و بلافاصله نويسنده فلش‌بكي را مي‌آورد از سفر «فيروز» با «آنيتا» به گيلان و پرواز شاپرك‌ها كه حاصل از تداعي آن، نه راوي كه نويسنده است. نويسنده با كلماتي كه در هوا شناورند هماهنگ به جمله‌سازي دست مي‌زند. براي مثال: «م... ل... ل... ه... ه... همه... همه‌ پول‌ها را لمس مي‌كنم. »؛ «ف... ص... ي... گ... كو... كور... كوري... كرور كرور كلمه. كرور كرور حرف. »؛ «شب... ه... ه‌چ... هـ... ه... ت... ت... تكيه مي‌دهم به ديوار». اين نوع از تداعي به خصوص در فلش بك‌ها در جهت ساخت محتوا نيست بلكه حاصل جمله‌سازي‌هاي كودكانه است كه در شعر دهه‌ 70 نيز به وفور رخ داد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون