رشته پيوند اروپا
عبدالرضا فرجيراد
واكنش برخي قدرتهاي اروپايي در رابطه با موضوع برنامه دفاعي جمهوري اسلامي ايران، امري خلقالساعه و ناگهاني نيست. مذاكرهكنندگان اروپايي از ابتداي گفتوگوها با ايران در مورد پرونده هستهاي همواره ايراداتي به برنامه دفاعي ايران به ويژه برنامه موشكهاي بالستيك مطرح كردهاند و در طول مذاكرات به لحاظ سياسي با موضع واشنگتن در مورد اين موضوع همراهي كرده بودند.
در نتيجه موضعگيري اخير پاريس، لندن و برلين در خصوص آزمايش ادعايي موشكي ايران را نميتوان يك امر تازه يا متفاوت از موضعگيريهاي پيشين اين كشورها تلقي و تصور كرد كه استراتژي ايالات متحده امريكا و تبليغات ضد ايراني اخير اين كشور موفق بوده است. حتي در شرايطي كه ايران راسا يك آزمايش موشك بالستيك را خبري كند، پيشبيني ميشود كه 3 كشور اروپايي در اين رابطه بيانيههايي صادر كنند. 3 قدرت اروپايي از ابتداي مذاكرات هستهاي با جمهوري اسلامي ايران تلاش كردهاند در جايگاه يك ابرقدرت بينالمللي در قبال پرونده ايران برخورد كردهاند و تلاش ميكنند تا خود را به عنوان يك نيروي اثرگذار در رابطه با ايران مطرح كنند. همه مواضع 3 كشور اروپايي را نميتوان دقيقا موضع بروكسل و اتحاديه اروپا دانست به خصوص كه در شرايط كنوني شاهد افزايش اختلاف نظرها و تفاوتهاي بيشتري در ميان كشورهاي عضو اتحاديه هستيم. موضع جمعي كشورهاي اروپا نه به عنوان بيانيهاي منفرد 3 قدرت بلكه از طريق بيانيههاي اتحاديه اروپا در بروكسل بيان ميشود. در جنوب اروپا حساسيت كمتري نسبت به ايران وجود دارد و تمايل به همكاري بيشتر است. در شمال اروپا هم هر چند مواضع تندتري به خصوص در زمينه مسايل حقوق بشري نسبت به ايران مطرح ميشود اما در كل تمايل به همكاري و همراهي با ايران بيشتر است. بروكسل، نماينده 28 كشور اروپايي است و نظرات جميع اين كشورها را بيان ميكند هر چند 3 قدرت اروپايي از نفوذ چشمگيري بر تصميمگيريها در بروكسل برخوردارند اما به تنهايي نميتوانند نظرات خود را در بروكسل ديكته كنند و نياز به همراهي ديگر كشورها دارند. سخنراني ديروز فدريكا موگريني در پارلمان اروپا شاهدي بر عدم تمايل اتحاديه اروپا به پيروي از سياستهاي يكجانبهگرايانه و زورگويانه امريكا در زمينه روابط بينالملل بود. فدريكا موگريني، رييس سياست خارجي اروپا در طول سالهايي كه اين مسووليت را بر عهده گرفته است، تلاش كرده تا نظرات جمعي كشورها را منعكس كند و وابسته به خطمشي 3 پايتخت قدرتمند اروپايي نباشد. موگريني به ويژه از زمان روي كار آمدن دولت دونالد ترامپ در واشنگتن و جهتگيري يكجانبهگرايانه دولت او به منتقد جدي سياستهاي واشنگتن تبديل شده است، خروج امريكا از برجام به اين انتقادها دامن زد. برجام از جهات مختلف براي شخص فدريكا موگريني، براي اتحاديه اروپا و براي 3 كشور اروپايي از اهميت ويژهاي برخوردار است. ميتوان گفت در شرايط حساسي كه اتحاديه اروپا با چند دستگي و اختلاف نظرهاي شديد مواجه شده است، برجام يكي از عمدهترين توافقهايي است كه به عنوان الگوي موفق همكاري، اتحاد و همگرايي در سياست خارجي به عنوان نماد اتحاد باقي مانده است. جدايي بريتانيا از اتحاديه، اعتراضها در فرانسه و جايگاه لرزان امانوئل ماكرون در افكار عمومي و كاهش محبوبيت مركل بر اثر سياستهاي مهاجرتي در آلمان باعث شده است تا وابستگي اتحاديه به چهرههاي كاريزماتيك سياسي در 3 پايتخت عمده اروپايي كاهش زيادي پيدا كند. در عين حال اختلاف نظرها در اتحاديه نيز روز به روز در حال بيشتر شدن است. رشد افكار مليگرايانه و جداييطلبانه در بسياري از كشورها، دنبالهروي گروهي از كشورهاي شرق اروپا و حوزه درياي بالتيك از سياستهاي يكجانبهگرايانه امريكا، نزديكي گروهي ديگر از كشورهاي شرق اروپا به روسيه و افزايش نفوذ چين در شرق و جنوب اروپا، اختلاف نظرها و تجديدنظرطلبيها در اتحاديه را به شكل چشمگيري افزايش داده است. با وجود همه اين اختلاف نظرها، برجام و توافق هستهاي با جمهوري اسلامي ايران همچنان به عنوان يك رشته قدرتمند كشورهاي اروپايي را همچنان دستكم در سياست خارجي در كنار يكديگر نشان داده است. اين توافق براي اروپاييها به جهات مختلف ارزشمند است به ويژه اينكه اروپاييها بر خلاف امريكا به دليل بعد مسافت از رابطه يا فقدان رابطه با تهران عملا متاثر ميشوند، رابطه اروپا با تهران و تلاش كشورهاي اروپايي براي همكاري و توافق با ايران صرفا به دليل منافع ايران نيست بلكه منافع خودشان را هم در همكاري و توافق با تهران ميبينند. چه براي 3 قدرت اروپايي و چه براي اتحاديه اروپا، پرونده ايران و تلاش براي همكاري با تهران، يك مساله امنيتي است و از همه مهمتر برجام و توافق با تهران براي اروپا يك نماد حيثيتي و مساله مربوط به پرستيژ است. مذاكره هستهاي با تهران از ابتدا پيشنهاد اروپاييها بود و از سوي طرف غربي با پيگيري و پايمردي 12 ساله اروپاييها ادامه پيدا كرد. نهايتا هم اتحاديه اروپا به عنوان يك نهاد جمعي با 28 عضو و هم 3 كشور اروپايي به صورت منفرد در توافق نهايي با جمهوري اسلامي ايران مشاركت كردند و اكنون نيز پاي آن ايستادهاند. با توجه به اين نكات ميتوان به صورت خلاصه گفت كه موضعگيري 3 كشور اروپايي كه دو تاي آنها در شوراي امنيت عضويت دارند، نماينده موضع اتحاديه اروپا نيست. در عين حال موضعگيري 3 كشور اروپايي به معناي عدم تمايل آنها به اجراي تعهداتشان در برجام نيست. اختلاف نظر ميان اروپا و امريكا در مورد برجام به صورت جدي وجود دارد و تلاشهاي اروپايي براي اجراي تعهدات برجامي بدون توجه به مسالهسازيهاي اخير در مورد توان دفاعي ايران ادامه پيدا خواهد كرد. اختلاف نظرها در ميان كشورهاي اروپايي هم بسيار عميق و جدي است، اما ميتوان گفت كه برجام همچنان به عنوان يك رشته پيونددهنده ميان منافع امنيتي، سياسي و تجاري اتحاديه اروپا مورد توافق و تاكيد غالب كشورهاي عضو اين اتحاديه از جمله 3 كشوري است كه ممكن است در برخي رويدادهاي خاص موضعي نزديكتر به امريكا داشته باشند.