قصه شبي از شبهاي سال
چه كسي اهميت ميدهد
ناتاشا اميري
جشن هميشه شور و شوقي دارد ولي يادم ميآيد سالها قبل يلدا به اين مفصلي كه حالا هست، نبود. هر سال ابتكار جديدي در تزيينات انار، هندوانه و آجيل براي بهتر برگزار كردنش اضافه ميشود. عدهاي شايد اين طرف و آن طرف خوانده باشند كه در يلدا، اسطوره ايزد ميترا شكل گرفته است ولي اين مطلب در ميان دعوت از اقوام و بستگان براي شركت در جشن از ياد ميرود. اغلب روي اين موضوع مكث نميكنند كه تقارني هم با تولد حضرت عيسي وجود دارد يا رهاييبخش بودن هر دو نفر، در خور تعمق است چون ترافيك شديد شب جشن هر تمركزي را از بين ميبرد. در دورهميها كيكها و ظروف را به شكل هندوانه تزيين ميكنند. بادكنكهاي رنگارنگ و درختي با انارهاي كاغذي سرخ ميسازند ولي شايد بعضيها تصوير حكاكي شده ميترا را بر سنگ هرگز نديده باشند؛ به شكل مردي كه چاقو بر گردن گاو نر فرو ميبرد تا حيات زندهها رقم زده شود. آنها هم كه آجيل ميخرند شايد لحظاتي به رستاخيز طبيعت در اين شب فكر كنند ولي در هياهوي شهر شلوغ قطعا فراموش خواهند كرد كه اين شب، شب زايش خورشيد يا مهر هم هست. مطمئنا ميزهاي گردهميهاي شب يلداي 1397 شبيه كرسيهاي اجداد باستاني ما نيست با تخمه و ميوههاي خشك شده، خودمان هم شايد شبيه آنها نباشيم...
تبريكهاي يلدا با گيفهاي انار در شبكههاي مجازي ميچرخد ولي كمتر كساني ميدانند دورهمي مردم روزگار گذشته كه شب را با خوردن، نوشيدن، پايكوبي به سر ميآوردند براي دور كردن نحسي تاريكي و نماينده اهريمن است. البته الان ديگر كسي مثل آن زمانها آتش روشن نميكند تا عاملان اهريمني فرار كنند در عوض برنامههايي برگزار ميشود كه براي شركت در آن بايد از قبل بليت خريد. عدهاي فقط ميخواهند با هم باشند و شبشان را بگذرانند. گذشته از چشم و همچشميها، نميخواهند ذهنشان را درگير كنند كه اساطير پا در واقعيتي شايد از جنسي ديگر را دارد و البته كمترين اهميتي هم نميدهند كه واژه سرياني زايش يعني يلدا. اغلب، اينها را افسانه و خيال ميدانند ولي فكر نميكنند پس اينكه ياد چيزي خيالي را خودشان و اجدادشان قرنهاست زنده نگه ميدارند، پس چه معني دارد؟ يلدا هم مثل شبهاي جشن و دورهمي ديگر تمام ميشود، آخرين روز پاييز ميرود و شب اول زمستان ميآيد، اگر هم ايزدي به جهان بازگردد ظاهرا آب از آب تكان نميخورد. ولي در بطن زندگيهاي ما چه چيزهايي كه در جريان نيست... چه چيزهايي...