• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3210 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۱۵ فروردين

درباره فيلم‌تئاتر «21 بار مردن در 30 روز»

تنها يك بار اذيت مي‌شويم

احمدرضا حجارزاده

تئاتر از ديرباز تاكنون به عنوان يك هنر زنده شناخته مي‌شده است اما از سال‌ها پيش در اغلب كشورهاي مترقي جهان، نمايش‌هاي مهم و معتبر به صورت فيلم نيز ضبط و آرشيو مي‌شوند. اين رويداد ارزشمند فرهنگي چند سالي است در كشور ما نيز رواج يافته و از قضا با استقبال خوب تماشاگران و علاقه‌مندان به هنرهاي نمايشي روبه‌رو شده. فيلم تئاتر بسياري از كارگردان‌هاي حرفه‌اي و شناخته‌شده ايران مانند محمد يعقوبي ( خشكسالي و دروغ)، همايون غني‌زاده ( آنتيگونه)، منيژه محامدي ( پس از سقوط)، مسعود رايگان ( شرق شرق است)، رضا گوران ( هملت)، ندا هنگامي ( ماضي استمراري)، اشكان خيل‌نژاد ( پچ‌پچه هاي پشت خطز نبرد)، كيومرث مرادي ( شكلك)، افسانه ماهيان ( هم‌هوايي)، آروند دشت‌آراي ( تن‌تن و راز قصر مونداس) و بهمن فرمان‌آرا ( مردي براي تمام فصول)  تاكنون روانه بازار آثار تصويري شده است. بسياري بر اين باورند عرضه اين فيلم‌ها كمك شاياني به رونق هنرهاي نمايشي مي‌كند.
فيلم نمايش «21 بار مردن در سي روز» به كارگرداني صابر ابر يكي از همين فيلم‌هاست كه فروش خوبي داشته و با استقبال مخاطبان روبه رو شده است. اين نمايش دومين تجربه ابر در مقام كارگردان در سالن استاد ناظرزاده كرماني روي صحنه برده بود كه فيلم آن اجرا نيز در دسترس عموم قرار گرفته است.
در اين فرصت كوتاه، به نقد و بررسي فيلم تئاتر نمايش «21 بار مردن
در30 روز» پرداخته‌ايم.

يكم: در اينكه صابر ابر يكي از بهترين بازيگران نسل جديد است، شكي نيست. موضوع گرايش بازيگران به كارگرداني هم در چند سال اخير اپيدمي شده. نمونه‌ها كم نيستند اما يك بازيگر- با فرض موفق بودن در حوزه كاري خود ـ چه زماني حس مي‌كند توانايي كارگرداني هم دارد؟ كارگرداني يك نمايش، نياز به دانش و توانايي‌هاي همه‌جانبه بر انواع تكنيك‌ها و تخصص‌ها دارد. دوباره تكرار مي‌كنم؛ صابر ابر بازيگر خوبي است، ولي آيا بر ميزانسن‌بندي يك نمايش نيز تسلط و اشراف كافي دارد، يا بر طراحي نور و لباس و صحنه؟ نمايش «21 بار... » شايد براي كارگردانش تجربه مهمي در اين عرصه باشد اما تماشاگري كه براي ديدن يك تئاتر ـ به معناي درست و دقيقش ـ پاي اين اثر مي‌نشيند، در مواجهه با آن خيلي زود دچار سرخورد‌گي مي‌شود، چرا كه دومين نمايش ابر ـ در مقام كارگردان ـ اثري بسيار ساده و فاقد هرگونه جذابيت‌هاي نمايشي است. در حقيقت مخاطب هيچ نشانه‌اي از كارگرداني در آن نمي‌بيند. نگاهي به اسامي حاضر در عوامل كار كافي است تا ثابت كند همسايه‌ها ياري كرده‌اند تا صابر ابر كارگرداني كند. تاثير دراماتورژي سجاد افشاريان و طراحي نور آتيلا پسياني ـ كه شبيه به اغلب آثار خودش است ـ در نمايش به وضوح پيداست. ميزانسن‌هاي دو بازيگر نمايش، اغلب بي‌كاربرد و ضرورتند و تاثيري در درام قصه ندارند. دختر جوان ـ ستاره پسياني ـ بيشترين دقايق نمايش را در نقطه‌يي بي‌حركت ايستاده و تكان نمي‌خورد. رفت و برگشت‌هاي زن بزرگ‌تر هم اشاره‌اي بي‌دليل به مشغله‌هاي يك مزون‌دار است. وگرنه اين ملاقات يك‌ساعته براي صحبت‌كردن درباره موضوعي مشترك بين دو زن بود. بازي افشار هيچ نكته ويژه‌اي ندارد و خيلي ساده و سرراست است. در عوض ستاره پسياني سنگ تمام گذاشته و در سكوت و سكونش بازي فوق‌العاده‌اي عرضه كرده كه تمام توجه تماشاگر را به خود جلب مي‌كند. همچنين استفاده از تكنيك‌هاي سينمايي مانند ديزالو و تصويربرداري از بالا در ضبط اين فيلم‌تئاتر، اصالت تئاتري اثر را كم كرده اما بر جذابيت ديداري آن افزوده. با اين تفاسير، تماشاي فيلم‌تئاتر «21بار مردن در 30روز» به يك بار مي‌ارزد، ولي بيشترش تماشاگر را اذيت مي‌كند.
دوم:  با وجود ضعف‌هاي موجود در كارگرداني، نمي‌توان از ارزش‌هاي كوچك نمايشنامه چشم‌پوشي كرد. سينا آذين ـ نويسنده ـ در ملاقات دو زن ـ هر دو بي‌نام ـ مساله حسادت، رقابت و وابستگي عاشقانه آنها را به استاد آموزش زبان فرانسه در شكلي گيرا و كنجكاوي‌برانگيز مطرح كرده. گرچه راز اين دلبستگي خيلي دير فاش مي‌شود و تماشاگر تا دقايق پاياني، زن بزرگ‌تر ـ افشار ـ را ديوانه و روان‌پريش مي‌پندارد. نحوه شخصيت‌پردازي و بيان ديالوگ‌هاي عجيب توسط زن، تا حدودي بر اين گمانه دامن مي‌زند؛ زن مي‌گويد در زندگي‌اش يك كتاب بيشتر نخوانده كه اسم آن را هم به خاطر نمي‌آورد. وقتي براي او كتاب هديه مي‌آورند، آنها را در مترو و B.R.T پخش مي‌كند. او از فعل گذشته استمراري متنفر است. دختر جوان از او آب مي‌خواهد، ولي برايش قهوه مي‌آورد. با اين‌حال، تمام حرف و حديث‌هاي او درباره گذشته تا امروز و تجربه‌ها و تعداد روابط عاشقانه‌اش، مقدمه‌اي است براي وارد كردن ضربه پاياني به ذهن مخاطب مبهوت. طبيعي است دختر جوان بيست‌ودوساله با فقط يك بار تجربه عاشقيت، برابر زني كه بارها عاشقيت را تجربه كرده شكست مي‌خورد و از اين همه نكبت و قدرت او براي حفظ يك عشق تازه به هم مي‌ريزد؛ زني كه حتي وقتي براي واكنش به ناكامي در نخستين عشقش دست به خودكشي مي‌زند، نمي‌ميرد و پس از آن رويه سه هفته يك‌بارش را ادامه مي‌دهد، به هر قيمتي.

  نويسنده: سينا آذين
  كارگردان: صابر ابر
   بازيگران: مهناز افشار، ستاره پسياني
  درباره كارگردان:  متولد ۱۸خرداد۶۳ تهران/ فعاليتش را در تلويزيون با اجراي برنامه «رنگين‌كمان» آغاز كرد. سپس به اجراي مسابقه‌هايي مانند «در صد ثانيه» پرداخت. فعاليت خود را در سينما با فيلم «شاعر زباله‌ها» شروع كرد و پس از آن تا مدت‌ها بازيگر سينما بود تا اينكه با ايفاي نقش در نمايش كرگدن به كارگرداني فرهاد آييش وارد تئاتر شد. از ديگر نمايش‌هاي او: داستان يك پلكان، كاليگولا، جيره‌بندي پر خروس براي سوگواري، وُرك‌شاپ، ريچارد سوم، هملت، ننه‌دلاور، بيرون پشت در. پيش از «21 بار مردن... »، سال 88 نمايش ديگري به نام «واوها و ويرگول‌ها» را كارگرداني كرده بود. برخي فيلم‌هاي سينمايي ابر: دلم مي‌خواد، من ديه‌گو مارادونا هستم، آسمان زرد كم‌عمق، اينجا بدون من، ارسال يك آگهي تسليت براي روزنامه، همه‌چيز براي فروش، هيچ‌كجا هيچ‌كس، آشغال‌هاي دوست‌داشتني، برف روي كاج‌ها، پذيرايي ساده، انتهاي خيابان هشتم، آقايوسف، سيزده59، درباره الي، دايره‌زنگي، هيچ. برخي جوايزش: بهترين بازيگر نوظهور از جشنواره فيلم رم، بهترين بازيگر سي‌امين جشنواره تئاتر، بهترين بازيگر مرد تئاتر سال۹۰، بهترين بازيگر نقش مكمل مرد در سومين جشن منتقدان، بهترين بازيگر نقش مكمل در يازدهمين و چهاردهمين جشن خانه سينما.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون