مديرمسوول روزنامه خراسان و يكي از سرمقالهنويسان روزنامه كيهان كه هر دو از اصولگرايان هستند، بر سر ظريف دچار يك اختلافنظر شديد شدند كه كار آنها به رد و بدل كردن يادداشتها در كانالهاي تلگرامي كشيده شده است .
ابتدا محمد ايماني در يك پست تلگرامي عليه توييت محمدحسين احديان مديرمسوول روزنامه خراسان موضع گرفت كه چرا ظريف را به عنوان سخنران مراسم انتشار بيست هزارمين شماره روزنامه خراسان دعوت كرده است. همچنين به او يادآور شد كه در سال 94 كتابهايي در حمايت از برجام نوشته و معتقد بوده كه نگاهش در برجام نسبت به ديگران به نگاه رهبري نزديكتر است.
ايماني تاكيد كرده بود كه «مدير مسوول روزنامه خراسان، سال 94 با نگارش دو جلد كتاب درباره برجام كه حاوي تمجيد از فضايل توافق بود، مورد اعتراض طيفي از نيروهاي حزباللهي قرار گرفت؛ هر چند كه او معتقد بود اين تلقي به ديدگاه رهبر معظم انقلاب نزديكتر و درستتر است.»
سرمقالهنويس كيهان اساسا به دعوت از ظريف در اين نشست نقد داشت و نوشت: «اين اقدام حتي با روزنامه خصوصي هم جفا در حق نظام و مردم است؛ چه رسد به اينكه با روزنامهاي عمومي و متعلق به بيتالمال انجام شود.» اما در پاسخ احديان معتقد بود كه «مشكل اصلي در دوقطبي كردن فضاست».
احديان به توييت خود كه مبناي انتقادات بود، اشاره كرده است.
او در توييتش نوشته بود كه «براي شماره فردا با ظريف گفتوگويي چالشي درباره اينكه برجام اقتصادي نبود، انجام داده است» و «البته مردم فراموش نميكنند كه وعده داده شده بود، چرخ سانتريفيوژها و چرخ زندگي مردم بچرخد.» ايماني نيز همين توييت را در كنار دعوت از ظريف قرار داده و نقد
كرده بود.
احديان از همين زاويه وارد شده و اين افراد را كساني ميداند كه به «گزينشگري سليقهاي از بيانات و مواضع رهبري» دست ميزنند. مديرمسوول خراسان در ادامه به تناقض در رفتارهاي اصولگرايان منتقد برجام پرداخته و به ساخت مستندها و مطالب عليه ظريف اشاره كرده و مينويسد: «آن مواردي كه فرمايشات رهبري را متناسب با نگاه خود ميبينند، سردست ميگيرند و مرتب تكرار ميكنند اما آن بخشي را كه خوش ندارند، يا نميبينند، يا سعي ميكنند به فراموشي بسپارند يا به نحوي برايش توجيهتراشي ميكنند و از اين قبيل؛ در حالي كه دوستان ظريف را خائن، سازشكار، ترسو، جفاكار و بيصداقت و بسيار بدتر از اينها مينامند و مستند ميسازند تا اثبات كنند باند نيويوركيها را، آقا درباره وي توصيفاتي كردهاند كه به كمتر كسي در سخنرانيهاي رسمي اين همه مدال افتخار دادهاند.»
او همچنين در بخش ديگر به نكته مهمي اشاره كرده و از آنها ميپرسد اگر تعريفهايي كه رهبري از ظريف كرد، از جليلي كرده بود دوستان الان چه ميكردند: «آيا چون عدهاي ايشان را خائن ميدانند و اين حرف را چنان بلند گفتهاند كه برخي انقلابيها تاييدات رهبري را فراموش كردهاند، ما هم بايد آن را فراموش كنيم؟ در مقايسه بين افراد نيستيم اما از نظر نوع مواجهه با بيان رهبري اگر يكي از اين جملهها را آقا براي آقاي مثلا جليلي به كار ميبردند آقايان مخالف الان با آن تعريف چه ميكردند.»
آيا اين ولايتمداري است كه وقتي از كسي كه آقا اين همه از او تعريف كردند بايد متهم شويم كه چرا او را براي يك جلسه دعوت به سخنراني كرديم تا حرفهاي انقلابي بزند؟ خوب است كمي وارد اجتماع شويم يا نظرسنجيها را مطالعه كنيم تا روشن شود آقاي ظريف همچنان يكي از محبوبترين افراد كشور است. (البته دفاعيات آقا در اين محبوبيت بسيار تاثيرگذار است.)
او همچنين به اصولگرايان كنايه ميزند كه «شنيدن حرفهاي انقلابي از زبان ظريف تاثيرگذارتر است يا سخنان مثلا فلان مسوول اصولگرا؟»
اما در مقابل ايماني معتقد است كه تعريفهاي رهبر مربوط به گذشته بود و به حال نميشود، تعميم داد. او مينويسد: «اگر به سياق آقاي احديان بخواهيم استدلال كنيم، بايد بگوييم چون زبير زماني لقب سيفالاسلام گرفت، بنابراين بايد او را در روز جمل هم سيفالاسلام بدانيم، حال آنكه آن روز سقوط كرده بود.»
ايماني همچنين ميپرسد: «آيا روزنامه خراسان، آبرومندتر و معتبر از ظريف براي اين جشن سراغ نداشت؟! شما چطور به چنين سياستبازي ميگوييد انقلابي؟! وقتي كسي راهنما ميزند اما خلاف آن ميپيچد، شما چگونه نام اقدام خود را روشنگري ميگذاريد؟ اين عين غبارآلود كردن فضا و آميختن مرز راست و دروغ است. اكنون وقت مواخذه و بازخواست آقاي ظريف درباره حقوق پايمال شده ملي است و نه دعوت او به عنوان سخنران ويژه مراسم.»
همانطور كه مديرمسوول روزنامه خراسان در يادداشت خود ذكر كرده است او ميدانسته كه دعوت از ظريف براي آنها در ميان جريان اصولگرايي هزينهساز است، چراكه جريان اصولگرايي خواهان برخورد با ظريف به عنوان يك خائن است نه چيز ديگر.