از كول هِرك تا تييِستو
احسان مطوري
يكي ديگر از ژانرهاي رايج در موسيقي، Electronic Dance Music (EDM) موسيقي رقص الكترونيك نام دارد. ژانري متناسب با فستيوالها و كمپهاي تفريحي براي جوانان كه اصولا از يك فضاي پر از هيجان، انرژي و پركاشنگونه برخوردار است. قبل از بررسي EDM بهتر است نگاهي به اين موسيقي كنيم. در اواسط دهه ۶۰ ميلادي جيمز براون خواننده معروف امريكايي شيوهاي را در موسيقي خود باب كرد كه به آن Funk ميگفتند. او كه يكي از پديدههاي سبك Soul Music بود با تغيير ساختاري در نحوه اجراي موسيقي فانك كه عموما ملودي و شعر در آن هر دو محوريت اصلي را دارند، تمركزش را روي ريتم و ايجاد تكرارهاي مشخص در ريتم گذاشت و استرس اصلي را روي اولين ضرب يك ميزان قرار داد و آن را
The One ناميد و با تكرار آن فرمي را ايجاد كرد كه در آن درام ست و دابل بيس اصليترين سازها ميشدند.
در موسيقي فانك آكورد به سادگي عوض نميشود و تكرار يك ميزان يا يك فرم شايد به دفعات اتفاق بيفتد. اما ضرب اولي كه هميشه بيانگر استرس اصلي در فرم بود توسط خواننده و ديگر اعضاي گروه با يك حركت موزون در پا يا در دستشان مشاهده ميشد و شنونده را تشويق به تقليد از آنان ميكرد. اين نوع حركت رفتهرفته در تمامي محافل اين نوع موسيقي به شكل متداولي درآمد. در ايالتهايي كه سياهان آفريقايي-امريكايي اكثريت جمعيت را تشكيل ميدادند، اين حركات با شكلها و تركيبهاي مختلفي كه عموما بيانگر و برگرفته از فرهنگ، نگاه تقديس يافته، عبادت و رقصهاي بومي به نمايش گذاشته ميشد اما انگاري همگان منتظر جيمز براون خلاق بودند تا اين سبك را به موسيقي اضافه كند.
ديري نپاييد كه دوستداران هيپهاپ هم به فانك پيوستند و رفتهرفته شكل فانك از آنچه جيمز ايجاد كرد به تركيبي از هيپهاپ، فانك و حركات سياهان آفريقايي-امريكايي تبديل شد. در اوايل دهه ۷۰ كول هرك يكي از برجستهترين ديجيها و مهندسين صدا جاماييكايي ساكن نيويورك با تغيير اساسي در نحوه اجراي يك موسيقي كه عموما موسيقي بدون كلام بود و با اضافه كردن حجم بسيار بالايي از تركيبهاي پركاشن، درام و بيس كه در اسپيكرهاي بسيار قدرتمندي پخش ميشد، توانست اولين موسيقي رقص الكترونيك را خلق كند.
او در سال ۱۹۷۳ و به مدت ۵ سال تمام وقتش را در يك باشگاه شبانه صرف كرد تا بتواند حجم بالايي از موسيقي را براي متقاضيان توليد كند. EDM سر از اروپا درآورد و
تحت تاثير موسيقي آيريش، اسكاتيش و مردمان سرزمينهاي شرقي اروپا رنگ و بوي تازه به خود گرفت. در اواسط دهه ۸۰ راديوهايي كه براي
به دست آوردن شنونده از هيچ تلاشي دست نميكشيدند، اقدام به استخدام تعداد زيادي دانشجوي رشته موسيقي كردند كه حين تحصيل براي امرار معاش مشغول به اجراي دي جي (البته نه به شكل امروزي) بودند. وظيفه اين گروه از افراد ساختن موسيقي براساس سليقه مدعوين در جشنهاي همگاني راديوها بود. اين راديوها كه عموما راديوهاي محلي بودند، در ترفندي جالب، اقدام به برگزاري جشنهايي مثل جشن تابستانه، بهاره، هالوين و... به صورت رايگان ميكردند و كساني حق شركت در اين برنامههاي مهيج را داشتند كه آبونمان ماهانه راديو را پرداخت ميكردند. جاي برنامهگزاران و فستيوالها در اين ميان خالي بود كه در دهه ۷۰ ميلادي شكل تازهاي از اين موسيقي در فستيوالهايي اصلا براي اين نوع موسيقي به ميان آمد. رقابت تا جايي شديد شد كه كمپانيهاي بزرگ نشر موسيقي با استخدام موسيقيدانان مطرح و برجسته امريكاي جنوبي بالاخص برزيل (Bassa Nova) درياي كاراييب و آفريقاييها سعي در استفاده از تركيبهاي متفاوت در ريتم، ساختار كوبهاي و حضور سازهاي كوبهاي محلي كردند. اين طرح تا حدود زيادي موفق و شكل تازهاي از حضور فرهنگهاي ديگر را در اين نوع موسيقي به ارمغان آورد. حضور افرادي مثل ژان ميشل ژار، اما شكل تازهاي به موسيقي الكترونيك داد و باعث كم رونق ماندن دكان افرادي شد كه به هر دري ميزدند تا هر موسيقي را به اسم موسيقي رقص الكترونيك به مردم بخورانند. كمي بعد از او گروههايي مثل Depeche Mode، ريچارد ديويد جيمز، Prodigy، اين انگليسيهاي دوستداشتني و ديگر گروهها با تكيه بر دانش روز، خلاقيت و بررسي دقيق آنچه جيمز براون و كول هرك خلق كردند تحول بزرگي در اين سبك موسيقي و البته صنعت موسيقي الكترونيك به وجود آوردند تا به امروز كه افراد صاحبنامي مثل تييستو و آرمين ون بوورن از جمله بهترينهاي EDM به شمار ميآيند.