كوتاه درباره سريال «پيكي بلايندرز»
جمع خلافكاران جذاب
شورش تسليمي|اگر به سريالهاي جنايي، مافيايي و پليسي علاقه داريد، چشمپوشي از نمونه خوشساخت «پيكي بلايندرز» كار دشواري است. سريالي كه در نگاه اول با نمونههايي از جمله «امپراتوري بوردواك» يا «دِد وود» مقايسه ميشد ولي زمان زيادي نگذشت كه شيفتگان اين سريال تفاوت را حس كردند. حضور درخشان كيلين مورفي در نقش توماس شلبي، مغز متفكر خانواده شلبي كه قصد دارد در جامعه بعد از جنگ جهاني، اقتصاد و نفوذ خودش را از منطقه بيرمنگام به لندن سپس سراسر انگلستان گسترش دهد، شايد در نگاه اول برگ برنده كارگردان تلقي شود ولي خانواده پيكي بلايندرز حاصل جمع چند برادر، تامي «كيلين مورفي»، آرتور «پاول اندرسن» و جاني «جو كول» به همراه خواهر سركششان، آيدا «سوفي راندل» و يك زن مقتدر يعني «پالي» است كه داستان اين خانواده حول فعاليتهاي غيرقانوني آنها از جمله شرطبندي اسب و قاچاق الكل شكل ميگيرد.
تامي در جنگ حضور داشته و نشان افتخار دريافت كرده است. اين موقعيت برگه ورود او به مناسبات قدرت و سوءاستفاده از سوابق درخشانش را در مسير گسترش قدرت خانواده فراهم ميكند. گرچه تامي در اين مسير تنها نيست و پالي با ايفاي نقش «هلن مككوري» همراه او به پيشرفت اهداف ياري ميرساند.
درگيري با نيروهاي كمونيست، نيروي پليس فاسد، فرستاده ويژه وزير جنگ، نيروهاي آزاديخواه ايرلند و ديگر باندهاي قدرت تنها گوشهاي از ماجراهايي است كه اين خانواده در همان فصلهاي ابتدايي از سر ميگذراند. فقط در يك نمونه با كشف محموله اسلحه و مهمات توسط افراد تامي كه قرار بوده از طرف دولت انگليس به ليبي فرستاده شود، بيرمنگام به ميدان نبرد تبديل ميشود اما تامي شخصيتي نيست كه بدون دريافت امتياز عقبنشيني كند. او تحت تاثير عوارض پس از جنگ به جهانبيني خاص خودش رسيده كه آن را در يك جمله خلاصه ميكند:«گذشته براي من اهميت نداره، آينده هم، فقط soldier time» يعني زماني كه سرباز در خط مقدم و رو در رو با گلوله جان سالم به در ميبرد و به پيشروي ادامه ميدهد.
از همين يك جمله و جريانهايي كه رخ ميدهد، درمييابيد كارگردان خواب طولاني خوش رنگ و لعابي براي شما ديده است. شخصيتها عمق دارند و از همه مهمتر ساخت و ساز شخصيتهاي داستان توسط بازيگران به بهترين شكل انجام ميشود. طراحي، لباس، دكور، موسيقي و تمام قسمتهاي كار بينقص صورت گرفته اما نكته قابل تامل ديگر توانايي نويسنده در ايجاد پيچشهاي داستاني و به ميانه ميدان آوردن خردهروايتهايي است كه ابدا تصور نميكنيد به بحرانهاي خانواده بدل شوند. همچنين توماس شخصيت باهوشي است كه نميتوانيد حركت بعدياش را پيشبيني كنيد و همين ويژگي، هوشمندانه به فرم سريال نيز وارد ميشود. روندي كه با ورود «سم نيل» مامور ويژه اطلاعات به دستور«وينستون چرچيل» براي پاكسازي خيابانهاي بيرمنگام كيفيتي دوچندان به خود ميگيرد. شايد ماجرا وقتي جذابتر شود كه بدانيد تام هاردي در نقش سركرده مافياي يهوديان و آدرين برادي نيز در ادامه به سريال اضافه ميشوند.