ادامه از صفحه اول
سياست نگاه به شرق
توافق مربوطه در مه 2016 (4 ماه بعد از اجراي برجام) امضا شد و پروژه «ابتكار يك راه يك كمربند» كه تفاهمنامه مربوطه بين ايران و چين در جريان سفر رييسجمهور چين به تهران، 10 روز بعد از اجرايي شدن برجام امضا شد. در جريان اين سفر همچنين سندي موسوم به «مشاركت راهبردي جامع» بين ايران و چين به امضا رسيد.
3- ايران طي سالهاي اخير در حوزه تجارت آزاد با شرق نيز بسيار فعال بوده است. امضاي موافقتنامه تجارت آزاد بين ايران و اتحاديه اقتصادي اوراسيا (تحت زعامت روسيه) در مه 2018 كه مهمترين موافقتنامه تجارت آزاد ايران است، ايران را در جهت اتحاد ژئواكونوميك با روسيه نيز سوق ميدهد. اين موافقتنامه كمك بزرگي به رشد تجارت دوجانبه بين اقتصادهاي ايران و روسيه خواهد كرد كه با وجود غيرمكمل بودن اقتصادهايشان طي سالهاي اخير همواره رو به رشد بوده است. به علاوه، ايران با توجه به موقعيت جغرافيايياش تلاش دارد، برقراري ارتباط بين هند و اتحاديه اوراسيا را از جمله از طريق كريدور شمال- جنوب تسهيل كند. مذاكرات در مورد يك توافق تجاري ترجيحي بين ايران و هند نيز در جريان است كه به ايران امكان ميدهد تا نقش مهمتري به عنوان رابط بين هند و اتحاديه اوراسيا بازي كند. به علاوه، دكتر ظريف در آگوست 2018 و بعد از 3-2 سال مذاكره، پيمان مهم دوستي و همكاري با آسهآن را امضا كرد.
علاوه بر گرايش ژئواكونوميك ايران به شرق، مطابق شرح كاملا مختصر فوق، گرايش ژئوپليتيك ايران به شرق نيز از خلال همكاريهاي سياسي، امنيتي و نظامي با روسيه و چين كاملا محرز است. ايران از ابتداي تشكيل سازمان شانگهاي پيوسته خواستار همكاري با آن و طي چند سال اخير ارتقاي عضويتش از ناظر به عضو كامل بوده است؛ هر چند كه ظاهرا چين و روسيه مايل نيستند، اين سازمان شائبه ضد امريكايي بودن بيابد و نظر مثبتي نسبت به عضويت كامل ايران ندارند. اين تنها يكي از مشكلات موجود در راه توسعه بيشتر روابط ايران و شرق است. بانكها و شركتهاي نفتي چيني و روسي نيز تحت تاثير تحريمهاي امريكا و برخي ملاحظات ديگر اغلب علاقه چنداني به كار با ايران نشان ندادهاند. شركت ملي نفت چين در اجراي قرارداد حوزه مشترك آزادگان بسيار كوتاهي و بدعهدي كرد؛ به نحوي كه وزارت نفت ناچار شد از آن شركت بعد از 5 سال بيعملي در اجراي تعهداتش خلع يد كند. علت اين بيعملي رفع شدن نگرانيهاي چين از بابت كمبود نفت در سطح جهاني بعد از رونق نفت شيل در امريكا و كشف برخي منابع جديد در خود چين و غرب آفريقا و استراليا بود.
همين رويه قبلا در سال 2013 از همين شركت چيني در فاز 11 پارس جنوبي ديده شد و اخيرا در دسامبر گذشته نيز به گزارش رسانهها اجراي قراردادش براي جايگزيني توتال در پارس جنوبي را به حال تعليق درآورد.
توازن در سياست خارجي پيششرط روابط متعادل با همه كشورهاست. شاهديم كه اين روزها روسيه و امريكا براي فروش يك سيستم ضد موشكي به تركيه با هم در حال رقابتند. امريكا ميكوشد، سيستم پاتريوت به تركيه بفروشد و روسيه براي فروش سيستم اس-400 به آنكارا در تلاش است. در حالي كه ديديم روسها براي فروش سيستم كاملا دفاعي اس-300 به ما كه مغايرتي نيز با هيچ تحريمي نداشت، چقدر مشكل ايجاد كردند. لذا با وجود تلاش ايران طي دورههاي اخير از جمله در دولتهاي 11 و 12، متاسفانه از جانب برخي كشورهاي شرقي، از جمله چين و روسيه همراهي مناسبي ديده نشده است.
با وجود اين، ايران طي 6-5 سال گذشته، با يا بدون برجام، مستمرا براي توسعه بيشتر روابط با شرق از جمله از طريق 25 سفر روحاني و دهها سفر ظريف به آسيا كوشيده و انتقاد از دولت و وزارت خارجه در اين رابطه تنها ميتواند محمل تاسفبار جناحي داشته باشد.
بورس نفت ادامه مييابد
اين ميتواند آرامش خاطري را در خريداران ايجاد كند و بدون ترس از نبود يا در دسترس نبودن ارز، به خريد اقدام كنند. از طرف ديگر دوره تسويه نيز به 90 روز افزايش پيدا كرد. افزايش دوره زماني تسويه ميتواند امكان فروش راحتتر را فراهم كند و خريداران نفت در بورس به دور از نگراني از تسويه پولي، مشتريان خود را در بازارهاي ديگر پيدا كنند. با توجه به اينكه بورس نفت در كشور نوپاست اما از دو عرضه قبلي تحارب بسياري را كسب كرديم كه ميتواند زمينه را براي عرضههاي بهتر در آينده فراهم كند. اگر بتوانيم شرايط را براي حضور خارجيان در بورس نفت فراهم كنيم، با قدرت اثر بيشتري ميتوانيم عرضه نفت را ادامه دهيم.
اصلاحات نيازمند اجماع
در مقابل هرجا كه اجماع و همفكري بيشتري وجود داشت، جريان اصلاحات توانسته است از ظرفيتها به خوبي استفاده كرده و در اين مسير نتيجه مطلوب را هم كسب كنند. بنابراين فضاي سياسي پيشرو نيز چندان با گذشته تفاوتي ندارد لذا لازم است براي رسيدن به نقطه ايدهآل تمام توجه خود را بر ايجاد يك اجماع در جريان تصميمگيري و تصميمسازي متمركز كنند و همچنين تهديدهاي پيشرو را مد نظر قرار دهند. در مجموع بايد گفت وجود پارلمان اصلاحات به عنوان يك جريان تكاملي حتما ضرورت دارد اما تعجيل در شكلگيري آن بدون در نظر گرفتن زمينههاي مناسب و مهمتر از همه بدون يك اجماع همهجانبه ميتواند آسيبهايي را متوجه آن كند.