• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4284 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۶ دي

مي‌خواست نوشتن را از بيهودگي نجات دهد

جاي«تو» خالي است

اميلي امرايي

 

 

اولين روزهاي ژانويه ۲۰۱۹ مجله انگليسي نيواستيسمن گزارشي مفصل به قلم داگلاس كندي منتشر كرد؛ گزارشي كه به واسطه افشاي يك برچسب روي فايل‌هاي سازمان اف.بي.آي خبرساز شد. نويسنده گفته بود پرونده‌هاي نويسندگان و روشنفكران امريكايي كه با سياست‌هاي سلطه‌جويانه دولت در ايالات متحده سر جنگ داشتند در اين سازمان با برچسب «دشمن ايالات متحده» دسته‌بندي شده‌اند و در اين پرونده‌ها از جيمز بالدوين تا سوزان سانتاگ سهمي دارند. روشنفكران ناراحتي كه به سخنراني آتشين و مقاله بسنده نمي‌كنند و براي اعتراض به سياست‌هاي جنگ‌طلبانه مخالفت‌هاي عملي را در پيش مي‌گيرند.

متفكراني كه جاي‌شان روزبه روز خالي‌تر مي‌شود و پس از مرگ آنها چهره‌ تازه‌اي به هم‌قطاران‌شان نمي‌پيوست. سانتاگ، پينتر، گراس، ساراماگو، ادوارد سعيد و محمود درويش آخرين بازماندگان اين گعده بودند؛ نويسندگاني كه سياست و نگراني‌هاي اجتماعي را به عنوان بخشي از فعاليت‌هاي جانبي نويسنده و روشنفكر تلقي نمي‌كردند، بلكه موازي با نوشتن و خلق كردن واكنش‌ به سياست‌هاي سلطه‌جويانه را وظيفه‌ خود مي‌دانستند. سانتاگ منظومه فكري‌اي داشت كه با آن مي‌توانست سراغ هر كاري برود، مي‌توانست از فيلتر اين منظومه فكري تئاتري را اجرا كند، مي‌توانست درباره مد و تبعاتش بنويسد و مي‌توانست به عكاسي بپردازد و از دل تماشاي يك عكس دست روي قساوت‌هاي بشري بگذارد و هشدار بدهد مبادا كه از تماشاي بي‌وقفه‌ كشتارهاي دسته‌جمعي و گورها به خشونت خو كنيم.سانتاگ روشنفكري است كه از تمام ابزارها براي تاثيرگذاري و عينيت بخشيدن به مفهوم تعهد اجتماعي استفاده مي‌كند. از عكس‌ها كمك مي‌گيرد و ما را دعوت مي‌كند به درد ديگران نظري بيندازيم. از بي‌حس شدن ما در برابر درد ديگران مي‌هراسد و آن را پاياني براي همه‌چيز مي‌داند و تلنگر مي‌زند. 25سال پيش وقتي سارايوو در آتش مي‌سوخت او به همراه جمعي از نويسندگان راهي اين شهر بي‌دفاع شد و بعد در برابر بي‌عملي نيروهاي ناتو حيرت‌زده مي‌شود. سانتاگ با اندك بازماندگان هنرمند اين شهر در سالني نيمه ويرانه و بيشتر وقت‌ها بدون برق يكي از ماندگارترين اجراهاي «در انتظار گودو» را روي صحنه برد.سبوعيتي كه بر مردم بوسني گذشت، آنچه در سال ۱۹۹۳ تكرار شد مابه‌ازاي تلخ‌تري در دنياي امروز دارد، همين حالا در يمن و سوريه ديالوگ‌هاي مشهور «در انتظار گودو» كه سانتاگ روي آنها تاكيد داشت ورد زبان آوارگان و جنگ‌زدگان و گرسنگان است: «هيچ اتفاقي نمي‌افته نه كسي مي‌آد. نه كسي مي‌ره.» اما راوي اثرگذاري كه اين حقيقت تلخ را از ميان سيل خبرها بيرون بكشد و عريان پيش روي ما بگذارد انگار ديگر نيست. سانتاگ در سياست‌ورزي از اسلاف خويش هم پيشي گرفته بود. كار او نقد بود و درواقع نقد پيشه‌اي است كه بي‌وقفه به آن پرداخته بود. حالا هم خيلي‌ها نوشتند و به اردوگاه پناهجويان سر زدند؛ از آنجلينا جولي تا نويد كرماني سعي كرده‌اند اين هر روز ديدن تصوير جنگ را غيرعادي كنند. اما سانتاگ از جاي ديگري آمده بود، تباري كه هر روز و در هر كلامي كه مي‌نوشت تلاش مي‌كرد روشنفكري و نوشتن را از بيهودگي نجات بدهد و خود را نقد كند، تباري كه جايش سخت خالي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون