وقتي سانتاگ از والتر بنيامين مينويسد
زير ستاره كيوان
روژين مازوجي
سوزان سانتاگ مجموعه مقالاتش را درباره
5 نويسنده و دو فيلمساز كه وجه اشتراك همگي آنها سرشتِ كيوانيشان (آميخته با ماليخوليا و بيقراري) است با نام «زير ستاره كيوان» در 1970 گردآوري كرده است. از اين ميان مقالهاي با همين نام، يعني «زير ستاره كيوان» در ستايش والتر بنيامين نوشته شده است. گزينش اين نام اشاره به خودنوشتِ بنيامين دارد: «زير ستاره كيوان به دنيا آمدهام، سيارهاي كه دورش را ديرتر از همه به پايان ميبرد، سياره مدار انحرافي و تاخيرها.»
گويي سرشت كيواني و ماليخوليا با هم قرابتي دارند، شرح اين قرابت در تصويرهايي ماليخوليايي جاي گرفته كه سانتاگ در اين كتاب ثبت كرده است. سانتاگ عكسهاي بنيامين را بسان لايبرنتهايي توصيف ميكند كه ما را وارد جهان هزارتوي بنيامين ميكند، جهاني كه ميتوان در آنجا هنرِ سرگرداني را تمرين كرد. در درون اين هزارتو به ويژگيهاي ماليخوليايي چون كندي، ترديد، پرهيز از بيان احساسات و رازداري
بر ميخورد. او ابتدا بر كندي و ترديد ماليخوليايي بنيامين دست ميگذارد و تاثير آن را در رويكرد بنيامين در نسبت با زمان بررسي ميكند. در توصيف سانتاگ، كندي ماليخوليايي متاثر از سرشتِ كيواني بنيامين است كه او را به توقفِ زمان، فرار از آن و توجه به فضا معطوف ميگرداند. بنيامين معتقد است «در زمان فرد همان است كه هست در فضا اما ميتوان شخص ديگري بود.»
از نظر بنيامين، زمان همانند يك قيف فرد را از حال به آينده فوت كرده و هل ميدهد اما «فهميدن يك چيز، يعني فهميدن مكان نگاري آن.» از همين روست كه او پرسهگردي و سفر را هنر ميداند. تعلق بنيامين به فضاها، به گسستها و به شوك به مثابه آنچه زمان را وادار به توقف ميكند و پيوستار تاريخ را شكل ميدهد، منظومه مفهومي است كه بر نظريات سانتاگ در عكاسي اثرگذار بود. از دريچه نگاه فرد ماليخوليايي جهان بيش از همه چيز بايد نمايانگر ثبت لحظهها و عدم تداومها باشد و اين خود نه به ميانجي زمان بلكه در درون فضا به چنگ خواهد آمد. سانتاگ در آخرين بند نوشتارش، پس از سرگرداني بسيار در هزارتويي كه تصوير بنيامين بسان لايبرنت او را در خود كشيده، بيرون ميآيد و دوباره به تصوير نگاه ميكند. سانتاگ به اين ميانديشد كه بنيامين و ماليخوليايش تا چه اندازه توانسته است در درون يك قاب جاي بگيرد و اين عكس تا چه اندازه هزارتوهاي شخصيت او را ميكاود و به ما نشان ميدهد. آنچه سانتاگ درباره بنيامين نوشته است خود نمونه ارزشمندي از پرسهگردي است. گشتوگذاري است در هزارتوهاي انديشه بنيامين و نشان ميدهد كه سانتاگ از زير دِينِ بنيامين با پرسهگردي در جهان او بيرون آمده است و او را در عكسي جديد با فضايي جديد عكاسي كرده است.