• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4286 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۹ دي

يك داستان‌نويس از سميعي مي‌گويد

نقاد حوزه تفكر

فاطمه حسن‌پور

 

 

انتقاد ادبي در ايران، به رغم ظاهر پرهياهو و جنجال‌برانگيزش هنوز نتوانسته چهره مشخصي از خود به دست دهد. در اين هياهو بود كه عنايت سميعي شاعر و منتقد بي‌مدعا سربرافراشت و توانست جاي خود را به عنوان بزرگ‌ترين منتقد ادبي ايران بي‌حواشي خود را تثبيت كند. او از دهه 60 عمدتا كار نقد را دنبال كرد. به قول خودش نقد را يك جور جست‌وجو در خود مي‌دانست. او در اين سه دهه اخير چه در عرضه ادبيات داستاني و چه در حوزه ادبيات شعري نقدهاي جاندار و ماندگاري نوشته است كه در اين سال‌ها راهگشاي بسياري از نويسندگان و شاعران جوان به خصوص شاعران دهه 70 بود. او بيش از 70 مقاله نقد ادبي در جهان كتاب، گوهران، رودكي و... به چاپ رساند و همچنين در هزاران جلسه نقد و بررسي به طور فعال و بدون هيچ پيرايه‌اي شركت مي‌جست كه به زعم من تلاش او در اين راه زحمتي ستودني است. او در دوران پرفراز و نشيب كاري‌اش وقتي خبرنگار مي‌پرسد كه چرا دهه 80 نسبت به قبل كمتر فعاليت داشتيد، مي‌گويد: «آدمي هميشه در يك حال نيست. عرضه هنر و ادبيات هم به زعم من اراده‌گرايانه نيست يعني شما نمي‌توانيد هر لحظه كه دلخواه‌تان باشد دست به قلم ببريد و كاري انجام بدهيد. يك دوره‌اي است كه شور و شوق كاري را داريد و دوره ديگر ممكن است چنين حال و هوايي نداشته باشيد...» سميعي اعتقاد دارد اگر منتقد نبود كارجويس، اليوت و... شناخته نمي‌شد. بنابراين اين منتقدان بودند كه عمق آثار و جوهر شعري و هنري آثار را براي خوانندگان توضيح مي‌دادند. عنايت سميعي با اشاره به نبود سنت ديالوگ در هنر و ادبيات ايران مي‌گويد: ما در متن‌هاي كلاسيك هم به جاي گفت‌وگو، مناظره داريم و مناظره نوعي رو كم ‌كني به حساب مي‌آيد. او معتقد است در وضعيت كنوني نيز گفت‌وگوهاي پراكنده‌اي وجود دارد كه بين آنها ديالوگي نيست. او مي‌گويد در فضاي كنوني نوعي تفرقه‌ و پراكندگي فكري وجود دارد كه از سر سوءتفاهم اسم آن را چندصدايي گذاشته‌اند. در حالي كه چندصدايي از دل يك اركستراسيون مي‌آيد. يعني بايد گروهي هماهنگ با هم صداهاي متفاوتي ارائه دهند. اما ما صداهاي متفاوتي داريم كه پراكنده هستند. بنابراين نمي‌توانيم اوضاع شعر، رمان و نقاشي را دريابيم فقط مي‌توانيم حرف‌هاي پراكنده‌اي بگوييم. او درباره خودآگاهي در ادبيات مي‌گويد حركت از سنت به خودآگاهي يك فرآيند طولاني است. اراده‌گرايانه هم نيست و به صرف مطالعه هم به دست نمي‌آيد. ما در ايران بعد از انقلاب با نهضت عظيمي در ترجمه سروكار داشتيم كه بي‌شباهت به نهضتي كه در قرن دوم هجري در دنياي غرب رخ داد، نيست. او معتقد است كه در حوزه نقد ضعيف هستيم؛ البته ضعف و قوت ما در حوزه نقد به همان اندازه ادبيات است يعني اين طور نيست كه فكر كنيم ادبيات در يك قله‌اي ايستاده و منتقد ته دره قرار گرفته و بالعكس. عرضه نقد در واقع حوزه تفكر است و اينكه مي‌گوييم در حوزه نقد ضعف داريم يعني تاريخا اهل خردورزي نبوده‌ايم و...

سميعي يكي از نادر منتقديني است كه بدون هيچ رودروبايستي نظرش را رك و محكم مي‌گويد. او در مصاحبه ديگرش گفته بود كه معتقدم كاري كه مهم باشد به هر شكل ممكن راه خودش را در جامعه ادبي پيدا مي‌كند و من در هيچ مورد آدم مهمي را سراغ ندارم كه بعد از مرگش كشف شده باشد. هر آدمي در دوره خودش قابل كشف است.

آشنايي من با سميعي برمي‌گردد به چند سال پيش كه با تني چند از دوستان جلسات داستان‌خواني برگزار مي‌كرديم و ايشان هم به ما افتخار داده بودند و در جلسات‌مان حضور داشتند. داستاني خوانده مي‌شد و دوستان هر يك بنا به دريافتش داستان را نقد مي‌كرد و دست آخر سميعي بود كه نظر قطعي را مي‌داد. در اين دوره من بسيار از او و ديگر دوستانم آموخته‌ام.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون