مبارزه با نشست ورشو
در صورت امكان فروپاشي اتحاديه اروپا كه يكي از محورهاي اصلي بينالملليگرايي ليبرال است، دو هدف بالادستي است كه سياست خارجي كاخ سفيد كنوني را شكل ميدهد. تيم ايدئولوژيك ترامپ از جنبشهاي پوپوليستي در اروپا و امريكاي لاتين و دشمني برخي در خاورميانه با ايران بهره ميبرد و از برخي پيشرفتها در امريكاي لاتين و در برابر چين و روسيه انگيزه گرفته است. مهار چين، نزديك كردن اسراييل و برخي كشورهاي عربي به هم با استفاده از دشمني آنها با ايران، زمينهسازي براي موفقيت «معامله قرن» و ... از اهداف مشخصي است كه تيم ترامپ در دستور كار دارد. لذا، از نظر بينالمللي شايد بعد ضد ايراني نشست ورشو مهمترين وجه آن نباشد.
در شرايطي كه از يك سو نشست ورشو اهدافي جهاني دارد و از سوي ديگر امريكا خود را متعهد به اعمال «فشار حداكثري» به ايران كرده و هرگونه شكست در گرفتن نتيجه، شكستي پرطنين نه تنها در سياست خارجي براي ترامپ بلكه در سياست داخلي او نيز خواهد بود، ايران بيش از هر زمان ديگر نياز به متحداني در سطح جهاني دارد. در چنين شرايطي، براي ايران حفظ و تقويت روابط با ديگر كشورها و مناطق كه اكثر آنها مخالف سياست خارجي تيم ترامپ هستند، اجتناب ناپذير است. اين امر رفع تنش و تزلزل كنوني در رابطه با اروپا را ايجاب ميكند. جاي نگراني است كه در اين شرايط طرح ادعاهايي توسط اتحاديه اروپا عليه ايران به اعمال تحريمي هر چند محدود منجر شد. در اين رابطه، طرح برخي ادعاها توسط برخي مقامات اروپايي در مورد سياست منطقهاي، برنامه موشكي دفاعي ايران و انتقادات حقوق بشري و ... و تاخير در ايجاد سازوكار مالي مخل روابط سازنده بين دو طرف است.
از طرفي، لهستان كه به دلايل خاص خود بعد از فروپاشي پيمان ورشو، طي 30 سال گذشته نوعي اتحاد استراتژيك با امريكا برقرار كرده و در دوره دولت راستگراي كنوني آن را بسط داده، دلايل خاص خود را براي همراهي با امريكا دارد. ورشو متقاضي ايجاد يك پايگاه نظامي دايمي امريكا در قلمرو خود با هدف بازدارندگي در برابر روسيه و پرداخت بخش عمده هزينه آن است و پيشنهاد كرده كه چنين پايگاهي «دژ ترامپ» ناميده شود. لهستان با چنين ويژگيهايي فرصتي بينظير براي تيم ترامپ جهت پيشبرد سياست خارجي خاص كاخ سفيد است. واشنگتن با تمركز بر لهستان ميتواند بر اتحاديه اروپا در طيفي از موضوعها، ازجمله انزواي ايران، فشار وارد و آن را با خطر شكاف در داخل مواجه كند. لذا نبايد تصور كنيم كه اقداماتي مانند لغو هفته فيلم لهستان در تهران يا احيانا توقف صدور ويزا براي اتباع آن كشور توسط ايران ممكن است تغييري در سياستهاي دولت لهستان ايجاد كند. اين قبيل اقدامات تنها ميتواند بر شدت مشكلات بيفزايد. لذا بايد توجه داشته باشيم كه مخالف ما با نشست ورشو به نحوي نباشد كه در عمل و بهطور ناخواسته به پيشبرد اهداف آن نشست از طريق ابراز دشمني با لهستان و كسان ديگري كه در اين اجلاس شركت خواهند كرد، كمك كنيم. ايران راهي جز تلاش براي ارايه توضيح و اقناع جامعه بينالمللي در مورد اهداف عمومي تيم ايدئولوژيك ترامپ ندارد.
با توجه به ابعاد جهاني نشست ورشو، برخي ابراز ترديدها از سوي روسيه و برخي طرفهاي اروپا كه از هم اكنون شروع شده، قابل انتظار بود. چند كشور عمده اروپايي و نيز خانم موگريني، نماينده سياست خارجي اروپا، به شكلي غيررسمي و از طريق مقاماتي بدون ذكر نام در مورد جهتگيري و سازنده بودن اجلاس ورشو و امكان شركت در آن ترديدهايي را مطرح كرده و از عدم قطعي بودن شركت وزراي خارجه كشورهاي عمده اروپا در آن سخن گفتهاند. اين نقطه شروعي است كه اگر تقويت شود، ميتواند به شكست نشست ورشو بينجامد. وزير خارجه روسيه هم اگر چه در مورد مفيد بودن اجلاس ابراز ترديد كرده، اما سخني در مورد شركت يا عدم شركت در آن نگفته است.
سياست خارجي ما بايد به نحوي باشد كه كشورهايي را كه هدف سياست خارجي ايدئولوژيك تيم ترامپ هستند، تقويت كند. بايد از ميزان تنش با اين كشورها بكاهيم و حتي آماده باشيم براي به شكست كشاندن «فشار حداكثري» ترامپ و اقدامات نظامي اسراييل عليه ايران و اقدامات تهاجمي عربستان، امتيازاتي نيز به كشورهايي كه مستعد فاصله گرفتن از تيم ترامپ هستند، بدهيم.