گذر از شيوهاي سنتي
محمد داوري
وقتي الزامات دنياي مدرن خود را بر جامعهاي تحميل ميكند چندان استثنا نميشناسد و مقاومت در برابر آن بينتيجه ميماند و انتخاب گزينشي الزامات مدرن نيز آسيبها را تشديد ميكند و به دوگانگيهاي مخرب و پريشانيهاي آسيبزا منجر ميشود. يكي از حوزههايي كه در معرض الزامات دنياي مدرن در جهان دستخوش تحولات اساسي شده است، حوزه آموزش و پرورش است حوزهاي كه در معناي وسيع و غيررسمي آن يعني تعليم و تربيت پيشينهاي به درازاي تاريخ بشريت دارد و اين پيشينه مقاومت در برابر مدرن شدن و اصرار بر سنتي ماندن از سوي متوليان امر به ويژه سنتگرايان اصول محور را بيشتر كرده است.
يكي از مقولههاي دنياي مدرن در حوزه آموزش و پرورش مقوله استفاده از تكنولوژيهاي آموزشي است كه در دو بعد سختافزاري و نرمافزاري بسيار پيشرفت كرده است تا حدي كه از جايگزيني اين تكنولوژيها به جاي معلم و حذف مدرسه و كلاس درس سخن به ميان ميآيد. ريشه اين مقاومتها يا دلايل عدم استفاده يا ضعف در استفاده از امكانات و شيوههاي مدرن آموزشي و بهرهمندي از مزاياي تكنولوژي آموزشي متعدد و اشاره دقيق به ابعاد آن نيازمند پژوهش دقيق و علمي است اما ميتوان به طور كلي و به استناد تجربيات متعدد به فرضهاي محتملي استناد كرد. يكي از اين دلايل نگرشهاي سنتي و مكتبي و حوزوي غالب در سطوح بالاي مديريتي است كه چندان بر تجهيز مدارس و معلمان بر اين دستاوردهاي مدرن تاكيد نميورزد و براي آن اولويت نظري و عملي و بودجهاي قايل نيست. دليل ديگر فرهنگ حاكم بر معلمان و مدارس و غلبه شيوههاي سنتي از قبيل سخنراني و معلم محوري است كه جايي را براي تكنولوژي خالي نميكند و با وجود استقبال دانشآموزان از به كارگيري امكانات مدرن در امر آموزش همچنان اصرار بر شيوههاي سنتي در بيشتر مدارس رايج است. تكنولوژي آموزشي در دو بعد سختافزاري و نرمافزاري انقلابي را در نظامهاي آموزشي كشورها ايجاد كرده است و يكي از شاخصهاي ارزيابي اين نظامها ميزان استفاده از تكنولوژي آموزشي است چراكه تجربه به كارگيري آن حتي در كشور ما نشان داده است كه به طور معناداري بر كيفيت آموزشي و تعميق يادگيري و سرعت انتقال مفاهيم ميافزايد. تكنولوژي آموزشي يعني استفاده از ابزارها و امكاناتي كه يادگيرنده را در ابعاد مختلف با موضوع مورد نظر درگير ميكند و شرايطي را به وجود ميآورد كه فرآيند يادگيري به صورت چند بعدي صورت ميپذيرد و در زمان كمتري ميتوان به موضوعات بيشتري پرداخت و كمبود زمان كه معمولا هميشه مورد اعتراض معلمان است از اين طريق برطرف شود. به نظر ميرسد براي فراگير كردن استفاده از تكنولوژي آموزشي علاوه بر عزم و اراده مسوولان، نيازمند يك فرهنگسازي نيز هستيم چراكه مانند ساير ابعاد دستاوردهاي مدرن، نحوه مواجهه ما و نحوه استفاده ما از اين دستاورد مدرن حوزه آموزشي نيز جاي تامل دارد به عنوان مثال حتي برخي از مدارس كه داراي تجهيزات آموزشي هستند يا بستههاي آموزشي در اختيار آنها گذاشته ميشود، استفاده لازم را از آنها به عمل نميآورند و آنقدر درگير روزمرههاي بدون اولويت هستند كه امكانات موجود نيز به فراموشي سپرده ميشود. به طور كلي به نظر ميرسد، لازمه استفاده از تكنولوژي آموزشي گذر از تفكرات و فرهنگ سنتي حاكم در سطوح مختلف و غلبه بر تنبليها و كمتوجهيهاست، سبقت دانشآموزان از معلمان در اين زمينه بايد هشداري باشد براي مسوولان و متوليان امر و تا بيش از اين جايگاه معلم آسيب نديده است از فاصلههاي ايجاد شده، بكاهد به ويژه ضروري است در تربيت معلم به اين مقوله مهم توجه ويژهاي شود تا نسل بعدي معلمان همراه و همگام با دانشآموزان از ضرورتهاي دستاوردهاي دنياي مدرن در امر آموزش بهره گيرد. كارشناس ارشد مديريت آموزشي