علي مطهري:
هاشمي در سال 88 زودتر از همه اعلام خطر كرد
گروه سياسي
علي مطهري از آن دست چهرههاي سياسي است كه ميتوان او را فراجناحي خواند. فراجناحي از نظر عقايد سياسي به نحوي كه در برخي مسائل حمايت اصولگرايان را در پس خود دارد و در برخي ديگر صداي اصلاحطلبي از او شنيده ميشود. شايد به همين دليل بود كه در انتخابات سال 94 در ليست اميد يا همان ليست اصلاحطلبان قرار گرفت و توانست دوران نمايندگي خود در خانه ملت را تداوم بخشد. نام فرزند شهيد مطهري از دهه 70 با انتقاد از دولت سازندگي در عرصه سياسي ايران به صورت جدي مطرح شد. پس از سازندگي و در دوران اصلاحات انتقادات فرهنگي او از دولت خاتمي او را معروفتر كرد و درنهايت با حفظ روحيه انتقادي توانست يكي از نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي شود. اگرچه مشي انتقادي مطهري در تمام اين سالها تغيير نكرد اما مخاطب انتقادات او تغيير جدي كرد. تغيير از آن جهت كه ديگر مخاطبش طيف هاشمي و خاتمي نبودند بلكه نوك پيكان را به سمت دلواپسان و جريانات تندروي داخلي گرداند. چرخشي كه كمهزينه نبود و بارها مورد لطف و عطوفت تندروهاي داخلي قرار گرفت كه لغو سخنراني و همچنين كتك خوردن در شيراز تنها بخشي از اين هزينه است. نايبرييس مجلس شوراي اسلامي روزگذشته مصاحبهاي با خبرفوري انجام داد كه در آن به موضوعات مختلفي از جمله چرايي چرخش پيكان انتقاداتش به سمت اصولگرايان تا نقش هاشمي در اتفاقات سال 88 اشاره كرد. علي مطهري در ابتداي اين مصاحبه درباره چرايي تغيير مشي انتقادي خود گفت: «اگر انسان در يك موردي نقد داشته باشد به اين معني نيست كه آن شخص را بهطور كامل طرد ميكند. ممكن است آن فرد نقاط مثبتي داشته باشد كه براي جاي ديگري يا شرايط ديگري مناسب باشد. اينكه بگوييم اگر كسي را نقد كرديم تا آخر عمر بايد همينطور نقد كنيم، يا اگر كسي را تمجيد و تعريف كرديم تا آخر عمر بايد تمجيد كنيم، نگاه درستي نيست. اصلا ممكن است يك جنبه و يك بعد كسي را نقد كنيم اما جنبههاي ديگرش را تعريف و تمجيد كنيم. لذا هر كدام در جاي خودش واقع شده و هيچ منافاتي با هم ندارد.»
هر چند 5 سالي ميشود كه محمود احمدينژاد ديگر مسووليت چنداني در سپهر سياسي ايران ندارد اما خاطرات دولت او همچنان در ذهن ايرانيان باقي است. بهواسطه مصاحبه اخير موسوي خوئينيها روزي نيست كه نامي از مرحوم هاشميرفسنجاني در رسانهها مطرح نباشد. مرحوم هاشمي يكي از اهداف تخريب احمدينژاد و دولتش بود. اين تخريبها از همان دوران انتخابات سال 84 آغاز شد و در سال 88 به اوج خود رسيد. حجم تخريب هاشمي به حدي بود كه برخي منتقدان ديرين آيتالله را وادار به حمايت از او كرد. علي مطهري در مصاحبه روز گذشته خود درباره چرايي حمايت از آيتالله هاشمي در سالهاي مديريت احمدينژاد گفت: در دولتهاي نهم و دهم به مدت هشت سال خيلي آيتالله هاشمي را تخريب كردند و يك جاهايي لازم بود كه از ايشان دفاع كنيم. ايشان مظلوم واقع شده بود و ما از ايشان دفاع ميكرديم. آيتالله هاشمي يك شخصيت موثر و تاثيرگذار در فضاي سياسي كشور بود، طبعا احزاب و گروههاي سياسي كه بهدنبال تصاحب قدرت هستند، ميخواستند از قدرت و نيروي ايشان استفاده كنند لذا به ايشان نزديك ميشدند. از طرفي هوش خودشان هم موثر بود. ايشان خيلي زود خواست جامعه را متوجه ميشد و در جاهايي كه لازم بود در سياستها چرخشي ايجاد شود، اين كار را انجام ميداد. به همين دليل ديديد كه تا پايان ايشان مورد توجه مردم بود. هر كسي كه آدم موثري در فضاي سياسي و اجتماعي كشور باشد، همين حالت را پيدا ميكند، يعني گروهها و افراد سياسي سعي ميكنند خودشان را به او نزديك كنند. پيش از مطهري محمدرضا باهنر نيز بهشدت به تخريب هاشمي در دولت احمدينژاد اشاره كرده و گفته بود: از سال ۸۴ به بعد تعدادي از جريانهاي اصولگرا مانند احمدينژاد روي موج تخريب هاشمي كار را شروع كردند و در سال ۸۸ به ديگران هم رسيد كه پاي برخي از مراجع و آقاي ناطق نوري را هم به ميان كشيدند.
آيندهنگري مرحوم هاشميرفسنجاني همواره زبانزد سياسيون فارغ از جناحبنديهاي سياسي بوده چنانكه در بزنگاههاي مختلف او موضعي اتخاذ كرده است كه سالها بعد بصيرت او عيان شده است. يكي از آن بزنگاهها سال 88 بود. هاشمي جزو نخستين افرادي بود كه خطر حضور احمدينژاد را پيشبيني كرده بود اما در آن زمان توجهي به اظهارات او نشد. اين نه يك ادعا بلكه واقعيتي است كه علي مطهري در مصاحبه خود نيز به آن اشاره كرده است. مطهري در اين باره به خبرفوري گفت: «نوع برخوردي كه با حوادث سال 88 داشت و پافشاري كه در مواضع خودشان داشت و حتي ديديد كه زودتر از همه اعلام خطر كرد. حتي نامهاي به رهبري نوشت و تاكيد كرد كه حمايت يكطرفهاي كه در بخشي از حكومت نسبت به احمدينژاد ايجاد شده، در آينده خطراتي دارد و آن موقع هشدار داد. اكثر مواردي هم كه در آن نامه گفت بعدا تحقق پيدا كرد. ايشان حتي اظهار نگراني كرد كه بعدا خود اين گروه در مقابل رهبري خواهند ايستاد و ديديد كه در واقعيت هم همينطور شد. يا در خطبه نماز جمعه سال 88، راهحل اين بحران و فتنه را بيان كردند كه راهكار درستي هم بود. آقاي هاشمي آن زمان تاكيد كرد كه رفتار مطلوبي با منتقدان و معترضان صورت گيرد، بيجهت سختگيري و خشونت نشود و... اگر به اين حرفها گوش ميدادند به نظرم داستان سال 88 خيلي زودتر حل و فصل ميشد.» غير از علي مطهري، مسيح مهاجري نيز در مصاحبهاي با خبرآنلاين در سال 96 با اشاره به نامه معروف آيتالله هاشمي بصيرت ايشان را مثالزدني توصيف كرد و گفت: به نظرم در تاريخ اين به عنوان يك تابلوي طلايي برجسته باقي خواهد ماند و به جاي اينكه ما زحمت بكشيم بخواهيم اين را ثابت كنيم، خود عوامل ايجادكننده مسائل 88 كه به آن فتنه گفتند و در واقع فتنهگرهاي واقعي همان جريان انحرافي بودند، آنها الان خودشان دارند اين را ثابت ميكنند كه آنچه آقاي هاشمي در آن نامه نوشتند درست بود و مصلحت كشور همان بود كه جلوي آن ماجراها گرفته شود. يعني همان پيشنهادي كه آقاي هاشمي داشتند و اينكه اگر الان جلوي اين موضوع امروز با بيل جلويش گرفته نشود بعدها با پيل هم نميشود.
ديدگاه علي مطهري نسبت به موضوع ولايت فقيه كمي با آرا مسوولان و فعالان سياسي حاضر در كشور متفاوت است. ديدگاهي حتي اگر به آن معتقد باشند به دلايلي آن را به زبان نميآورند. بخش ديگري از گفتوگوي روز گذشته علي مطهري با خبرفوري در ارتباط با اين موضوع بود. مطهري در پاسخ به سوالي درباره چرايي ادامهدار بودن توهين به هاشمي پس از فوت ميگويد: اين قسم رفتارها نشان ميدهد كه برخي افراد هنوز از راه و فكر ايشان ميترسند و با وجود اينكه جسم ايشان موجود نيست ولي تفكر و بينش ايشان زنده و موجود است. البته اينطور حملات اساسا به نظرم درست نيست و ريشهاش هم به نوع نگاهي كه برخي به اصل ولايت فقيه دارند، برميگردد. اين دسته فكر ميكنند اگر كسي در موضوعي نظر متفاوتي با ولي فقيه داشت، ديگر اصلا از دين خارج شده و مستحق هرگونه حمله و توهيني هم هست كه روش بسيار غلطي است. هر كسي ميتواند نظر خودش را داشته باشد. حتي اگر نظرش مخالف نظر ولي فقيه باشد، او آزاد است كه اين را اعلام و بيان كند. خود رهبري هم روي اين موضوع دو، سه بار تاكيد كردهاند. نبايد يك نگاه بستهاي داشته باشيم و بخواهيم به بهانه التزام به ولايت فقيه، شخصيتهاي مختلف را تخريب كنيم و فكر كنيم ولايت فقيه يعني فقط يك نفر بايد تعريف و تمجيد شود و بالا برود، بقيه بايد سركوب شوند. اين روش خيلي بدي است كه تبديل به نگاه برخي شده است و هر كسي بخواهد نظر جديد و حرف نويي بزند، سريعا سركوب ميشود چون فكر ميكنند مزاحمتي براي ولايت فقيه ايجاد ميشود. در حالي كه اين نگاه اصلا نگاه اسلامي نيست. معتقدم اين دسته از سياسيون بايد نگاهشان به اصل ولايت فقيه را اصلاح كنند.
مطهري در بخش پاياني اين مصاحبه به انتصاب آيتالله آمليلاريجاني به عنوان رييس جديد تشخيص مصلحت نظام اشاره كرد. او ضمن حمايت از اين انتصاب، انتقادي هم به آن وارد كرد. به عقيده مطهري حضور همزمان آمليلاريجاني در مجمع تشخيص و قوه قضاييه طبق قانون اساسي مشكل دارد. نايبرييس مجلس گفت: اينكه اكنون آقاي صادق لاريجاني هم رييس قوه قضاييه است و هم عضو شوراي نگهبان، تداخل قوا به وجود آورده و مخالف اصل 57 قانون اساسي است و بايد زودتر رفع شود. با وجود اين معتقدم آقاي صادق لاريجاني در مجموع آدم معقولي است و تندرويهاي آقاي جتني را ندارد. حتي در همين مجمع تشخيص مصلحت ميتواند با روشي كه آقاي محسن رضايي شروع كرده است كه به نوعي ورود در قانونگذاري و تبديل مجمع به شوراي نگهبان دوم يا مجلس سناست، مخالف باشد و از اين نظر باعث اصلاح اين موضوع شود. معني ندارد بگوييم رهبري يك دستوري دهند و باعث شود مجمع وارد روند قانونگذاري در كشور شود. اين معني ندارد. علاوه بر اين آييننامه داخلي مجمع تشخيص نميتواند براي مجلس شوراي اسلامي الزامآور باشد. آنچه تصويب شده مربوط به داخل خودشان است. اگر بخواهد به كار مجلس تسري پيدا كند اصلا معني ندارد و خلاف قانون اساسي است. مقصود رهبري هم از تفويض نظارت بر حسن اجراي سياستهاي كلي نظام، چنين چيزي نبوده كه اينها در عمل داشتند پياده ميكردند.