راز ماندگاري شيعه
بدين سخنان، هم امت خويش را در چشم تاريخ مينشاند كه چگونه بناي جامعهاي را كه با مجاهدت پيريزي كرده بود، سنتهاي جاهلي دستخوش حوادث قرار ميدهد و هستي مومنان را در معرض آسيب. اما در ميان خانواده پيامدار وحي نقش حضرت فاطمه(س) از چنان برجستگي و عظمتي برخوردار است كه ميتواند انعكاسدهنده تمامي توجهات حضرت رسول (ص) به حضرت صديقه (س) باشد. زاده شدن در خانهاي كه در زير بارش باران وحي بود، قدكشيدن در هواي توحيد، پيمان زندگي بستن با مردي كه تمامي ارزشهاي برتر انساني در وجودش متجلي است، حضرت فاطمه (س) را يكي از محورهاي اساسي درك اسلام و شيعه قرار داده است. سختيهاي جانكاه دوران اقامت در مكه و همراهي و همدلي با رسول وحي و مهاجرت به مدينه براي پيريزي جامعهاي از آن دست كه اسلامي ميخواهد و زندگي مشترك با علي(ع)، حضرت صديقه(س) را تجسم عيني زني كرد كه مكتب بايد پرورش ميداد. زندگي حضرت فاطمه (س) به تمامي درس است. در جامعهاي كه زن در خلقت زيادت بود، دختركي تازه قدكشيده كانون توجه پيامبري شد كه در اين جامعه متصلب قرار بود تحولي جدي و عميق ايجاد كند. روسياهي دختر بودن فرزند، پدران را آواره بيابانها ميكرد و دختران را به سياهي گور ميكشاند. در چنين جامعهاي تمامي توجه حضرت رسول (ص) به فاطمه بود تا اسوهاي حسنه از خويش به جاي گذارد كه در تمامي عصرها و نسلها درس آموز باشد و شيوه رفتار حضرتش با ام ابيها براي آنان كه زن را به هيچ ميشمردند عبرتانگيز باشد. در زمانه ما كه هنگامه توفانهاي دهشتناكي است كه از شرق و غرب وزيدن آغاز كرده و هويت ما را در معرض آسيب قرار داده و بيش از همه زنان از اين بلواي آتشخيز زيان ميبينند، حيات و ممات فاطمه چون سراج منيري است كه ميتواند براي زنان و مردان ما در صحراي سرگشتگي پيش رو، راهنماي وادي رستگاري باشد. رسول بزرگ رضا و نارضايي خويش را به رضا و نارضايي فاطمه پيوند زد تا فاطمه را نمونه عالي بشر معرفي كند؛ صرف نظر از جنسيت، آن هم در جامعهاي كه تمامي حقوق اجتماعي را جنسيت تعيين ميكرد. پس از وفات پدر بزرگوارش، فدك و مساله جانشيني حضرت رسول (ص)، حضرت فاطمه(س) را مجددا به عرصه انقلاب بزرگي كه پدر بزرگوارش معمار آن بود كشاند تا نشان دهد كه در اداره امور اجتماع، زنان دوشادوش مردان حركت ميكنند.