سينا قنبرپور
آموزش در كشور ما همچنان بر پايه كتاب و معلم پيش ميرود و گويي در سالهاي گذشته تكنولوژي مرزهاي اطلاعاتي را نگسترانده است. «رضا طلابيگي» تحصيلكرده فلسفه آموزشي در مقطع كارشناسي ارشد از مديران آموزش و پرورش در استان كرمان بوده است. او ميگويد: در سيستم آموزش و پرورش معلمان خيلي، خيلي، خيلي از دانشآموزان به لحاظ استفاده از تكنولوژي عقبماندهتر هستند و اين درد بزرگي براي نظام آموزشي است. يكي ديگر از نكاتي كه اين مدير آموزش و پرورش استان كرمان به آن اشاره ميكند، كتابمحور و معلممحور بودن آموزش در مدارس است كه شيوهاي سنتي است. ديدگاههاي اين كارشناس آموزش و پرورش را در ادامه ميخوانيد.
آموزش و پرورش همچنان با همان شيوه و سختافزاري دانشآموزان را آموزش ميدهد كه ۵دهه قبل رواج داشته. بهتر نيست الان كه بيشتر دانشآموزان يك گوشي هوشمند دارند و امكان باركدخواني با گوشيها هست و ميتوان با استفاده از امكانات خانوادهها فيلم و محتواي آموزشي تكنولوژيك براي دانشآموزان فراهم كرد؟
حقيقت امر اين است كه معلمان رقيبي پيدا كردهاند به نام تكنولوژي رسانههاي آموزشي و رسانههاي جديد متكي به اينترنت. الان با يك گوشي تلفن همراه و يا تبلت ميتوان به اينترنت وصل شد. همه اين امكانات بايد در خدمت آموزش قرار بگيرد. اما ما رقيبي داريم كه گوي سبقت را از ما ربوده است. اتفاقا در طول دوره رياستجمهوري آقاي سيدمحمدخاتمي و وزارت آقاي حاجي، يك حركتهايي شد و تعدادي از معلمان به جنب و جوش افتادند. اين حركت در اين راستا بود كه معلمان را آموزش دادند و دورههايي براي معلمان پيشبيني كرده بودند. در دوره رياستجمهوري محمود احمدينژاد هم تخته هوشمند وارد مدرسهها شد اما آن حركت بنيادي و اساسي كه بايد صورت گيرد و معلمها به اين باور برسند كه عصر، عصر تكنولوژي است، رقم نخورد و همچنان معلمان به شيوه سنتي و قديمي در حال آموزش به دانشآموزان هستند.
با مشكلي هم مواجه هستيم و آن كند بودن سيستم آموزش و پرورش است. مثلا اگر قرار باشد اتفاقي در آموزش و پرورش رقم بخورد آن قدر زمان ميگيرد كه عملا موضوعيت خود را از دست ميدهد.
ببينيد وزارت آموزش و پرورش در دفتر تكنولوژيهاي آموزشي رسانهها، محصولاتي را آماده كرده است. شبكه ملي رشد را راهاندازي كرده است. سالي يكبار جشنواره نرمافزارهاي آموزشي در كشور برگزار ميشود. يكسري آموزشها براي معلمان برگزار شده ولي آن حركت بنياديني كه گفتم، رقم نخورده است. به بچه من و شما همراه با كتاب درسي يك سيدي آموزشي ميدهند. اتفاقا همراه هر كتاب اين امكان فراهم شده است. پول و هزينه زيادي براي اين كار شده است يا والدين يا دولت به صورت سوبسيد اين هزينه را پرداخت ميكنند. اما مساله اين است كه معلم اصلا به اين سيدي نگاه نميكند و دانشآموز هم اصلا آن را استفاده نميكند. معلم باور ندارد كه تكنولوژي هم جزيي از آموزش است. اطلاعات بسيار مفيدي درون اين سيديها وجود دارد، ولي روش تدريس معلمان همچنان همان شيوه كتابمحور، معلممحور و سنتي است. آموزش و پرورش بايد روشهاي فعال رسانههاي جديد را به خدمت بگيرد ولي با توجه به معلممحور بودن شيوه تدريس ما نتوانستهايم آنچنان كه بايد و شايد همراه با تكنولوژي آموزشي پيش برويم.
اين حركت بنيادين چگونه بايد شكل بگيرد؟ بايد آموزش و پرورش آن را شكل دهد يا مردم و يا مثلا كمپين مدني دولت را ترغيب به اين كار كند؟
پيشرفت و تحصيل را بايد به يك مثلث تشبيه كنيم. يك ضلع اين مثلث خانواده و جامعه است. ضلع ديگر معلم و ضلع سوم دانشآموز است. اين سهضلع بايد همسو و همگام شوند. همانطور كه اشاره كردم در زمان آقاي خاتمي معلمان ذوق و شوقي در كسب مهارتهاي ICDL داشتند، اما بعدا كسب اين مهارتها تبديل به كاغذبازي شد و معلم به جاي اينكه مهارتها را فرابگيرد و بر تكنولوژي تسلط پيدا كند، صرفا تلاشش متمركز بر كسب گواهي آموزش ضمن خدمت بود كه بابت ۱۷۵ ساعت آموزش به اندازه يك ماه حقوق به آنها پاداش ميدادند. اين رويه عملا تبديل به مدركگرايي شد. در زمان آقاي احمدينژاد نيز خيلي از شركتها تحت عنوان اينكه تخته هوشمند به مدرسهها بدهند از آموزش و پرورش كلاهبرداري كردند. تخته هوشمند دادند ولي آن را ساپورت نكردند. يا اينكه نرمافزارهايي كه بايد تخته با آن كار ميكرد را ندادند و خيلي از تختههاي هوشمند با سختافزار مدرسهها سازگار نبود. به نظر من كلاهبرداري بسيار عظيمي از آموزش و پرورش اتفاق افتاد و اين شركتها پول زيادي به جيب زدند. الان اين تختههاي هوشمند اثربخشي لازم را در آموزش و پرورش ندارند. حتي در مدرسههاي تيزهوشان كه ايدهآلترين مدرسههاي كشور هستند، اين تختهها عاطل و باطل مانده است. در اين مدرسهها كه بهترين معلمان تدريس ميكنند و بهترين امكانات تدارك ديده شده است يا معلم حاضر نيست از آن استفاده كند يا عدم پشتيباني از تختههاي هوشمند اين سرمايهها را بلااستفاده كرده است. در جايي هم معلم ميگويد نورآبي تخته چشمم را اذيت ميكند و نميتوانم به آن نگاه كنم. خلاصه بهانههاي مختلفي هست كه از تكنولوژي استفاده نشود. اما در پاسخ به شما بايد بگويم براي اينكه اين تغيير در آموزش و پرورش رخ دهد بايد جامعه و خانوادهها از آموزش و پرورش مطالبه كنند، دانشآموزان از معلمان و معلمان از سيستم آموزش و پرورش مطالبه كنند. همه اينها بايد همگام و همسو اتفاق بيفتد تا تغييري رخ دهد. الان آموزش و پرورش در كشور ما مثل يك پازل به هم ريخته شده است . خانوادهها راه خود را ميروند، دانشآموزان راه خود را ميروند، معلمها راه خود را ميروند و وزارت آموزش و پرورش هم راه خود را ميرود. متاسفانه در وزارت آموزش و پرورش قوانين و مقررات فقط روي كاغذ مانده و اجرا نميشود.
بزرگترين مشكلي كه پيش روي اين حركت بنيادين براي استفاده از تكنولوژي آموزشي وجود دارد، چيست؟
بزرگترين مشكلي كه الان ما در آموزش و پرورش داريم، صلاحيت حرفهاي معلمان است. ميبينيد سال تحصيلي شروع شده و مهر به نيمه رسيده براي درسي معلم حقالتدريسي ميگيرند يا بازنشستهها را فرا ميخوانند يا سربازمعلم ميفرستند. صلاحيت سربازمعلم ما يك هفته تا ۱۰ روز آموزش است و بعد اعزام به مدرسهها و به ويژه در مناطق محروم. نيروهاي حقالتدريسي و نيروهايي كه براي پيشدبستاني مجلس به آموزش و پرورش تحميل كرد و شرط سني براي آنها نگذاشت. به چشم خودم موردي را ديدم كه فرد ۵۰ و اندي از سنش سپري شده بود و براي نخستينبار در آموزش و پرورش براي پيشدبستاني استخدام شده بود. بعد به شرايط فيزيكي مدرسهها نگاه كنيد كه اصلا اجازه فعاليت خوب به معلمهاي ما نميدهند.مهمترين ركن آموزشي ما كه صلاحيت حرفهاي معلمان است، داراي اشكال است و در اين سيستم معلمان خيلي، خيلي، خيلي از دانشآموزان به لحاظ استفاده از تكنولوژي عقبماندهتر هستند.
شما به تخته هوشمند اشاره كرديد كه مثال و نمونه خوبي است. اما الان بسياري از دانشآموزان به گوشي هوشمند تلفن همراه دسترسي دارند يا حتي تبلت دارند. بنابراين نيازي نيست كه حتما آموزش و پرورش هزينه كند. بهتر نيست آموزش و پرورش استارتآپها را فرابخواند و طرحهاي نويي به كار بگيرد؟
بله، اين كار شدني است. اتفاقا بگذاريد برايتان مثالي بياورم. ميتوانيد از بخش جهان آموزش شبكه يورونيوز اين مدلها را دانلود كنيد. در سنگاپور دانشآموزان را به باغوحشي ميبرند كه ۷۰كيلومتر طول آن است. در تمام طول اين باغوحش دانشآموزان از طريق موبايل اطلاعات آن باغوحش را دريافت ميكنند. بعد ما در كشورمان به سرعت ميرويم سراغ جنبههاي منفي موبايل و اين غلط است. حتي ورود موبايل را به مدرسهها ممنوع اعلام ميكنيم و به اين طريق جنبههاي منفي معدود را سد راه مزايا و كاربردهاي مفيد موبايل كه خيلي هم خوب است، ميكنيم. اتفاقات سادهتري هم هست. الان بسياري از معلمان اجازه استفاده از ماشينحساب را به دانشآموزان نميدهند در حالي كه اساسا بايد استفاده از ماشينحساب را دانشآموزان بياموزند و در تمام دنيا تسلط به نحوه استفاده از ماشينحساب جزو اصول آموزش است. الان كه با پيشرفتهاي تكنولوژي بسياري از كتابهاي الكترونيك روي گوشي همراه و يا تبلت قابل دانلود و مطالعه است. حتي نرمافزارهاي ساده صوتي نظير تلاوت قرآن كه خود آموزش و پرورش تدارك ديده است يا آموزش عربي براي متوسطه اول و دوم يا زبان انگليسي. اين نرمافزارها را آموزش و پرورش خيلي هنرمندانه هم تدارك ديده است ولي استفاده نميشود. كافي است تكنولوژي را به كار بگيريم، آن وقت در مدرسههاي نقاط محروم و دورافتاده هم ميتوان بهترين خدمات آموزشي را ارايه داد، در مدرسههاي كرمان و سيستان و بلوچستان يا خوزستان و كردستان. ما ميتوانيم با استفاده از همين موبايل بچهها را به خوبي هدايت كنيم و نبايد از عوامل مخرب موبايل بترسيم.
خاطرتان هست در دهه ۶۰ سريالي از تلويزيون كشورمان تحت عنوان «اسكيپي» پخش ميشد. داستان خانواده يك محيطبان در يك پارك ملي كه قهرمان فيلم يك كانگورو به نام اسكيپي بودو پسر خانواده به سبب شغل پدرش در همين پارك زندگي ميكرد و از طريق بيسيم درس ميخواند. آموزش از راه دور اساسا در سيستم ما جايي ندارد، حال آنكه ميتوان با يك لپتاپ و گوشي تلفن همراه آموزش از راه دور را براي آن بچهها فراهم كرد.
از اين تجربهها در دنيا بسيار ثبت شده است. در كشور فقير كنيا نظام آموزشي طراحي و از سوي كشور انگلستان پوشش داده شد كه معلمان آخرين اطلاعات و دادههاي آموزشي را ميتوانستند از طريق موبايل دريافت كنند و بعد آن را به دانشآموزان منتقل كنند. الان شبكههاي اجتماعي امكان آموزش غيررسمي بسيار خوبي را هم براي معلمان و هم براي دانشآموزان فراهم كرده است. حتي يك نمونه بومي در استان كرمان در سال ۱۳۹۶ داشتيم. پارسال وقتي زلزله آمده بود و مدرسهها تعطيل شده بودند، مدرسهاي از طريق همين شبكههاي اجتماعي تكليف بچهها را به اطلاع والدين ميرساند و از همين طريق درس بچهها را جويا ميشد. بنابراين استفاده از موبايل به عنوان يك تكنولوژي آموزشي بسيار خوب و به سادگي امكانپذير است. به شرط آنكه وزارت آموزش و پرورش جاي تمركز ساپورت علمي را فراهم كند.
در زمان آقاي احمدينژاد نيز خيلي از شركتها تحت عنوان اينكه تخته هوشمند به مدرسهها بدهند از آموزش و پرورش كلاهبرداري كردند. تخته هوشمند دادند ولي آن را ساپورت نكردند. يا اينكه نرمافزارهايي كه بايد تخته با آن كار ميكرد را ندادند و خيلي از تختههاي هوشمند با سختافزار مدرسهها سازگار نبود.