• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4299 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۴ بهمن

عبدالمجيد معاديخواه:

كارهاي‌مان طوري نبود كه الان بتوانم دفاع كنم

عبدالمجيد معاديخواه سياستمداري است كه در مبارزه‌هاي انقلابي فعال بود و سابقه زندان و تبعيد قبل از انقلاب را در كارنامه مبارزه سياسي‌اش دارد. او بعد از انقلاب هم در مقام قاضي شرع و هم درجايگاه وزارت ارشاد نقش‌آفريني داشت اما از دهه هفتاد حاشيه‌نشين شد و كمتر در مناصب رسمي فعال بود.معاديخواه درباره نوع نگاه انقلابيون به امام موسي صدر گفت: «دو گروه بودند. نگاه آنها همچنين بستگي به اين داشت كه به مرحوم صدر از چه زاويه‌اي نگاه كنند. بعضي‌ها مريد ايشان بودند و بعضي‌ها هم رقيب بودند و از موضع رقابت ارزيابي مي‌كردند. اينطور نبود كه به مرحوم صدر يك نگاه واحدي باشد. مثلا مرحوم شهيد بهشتي با ايشان رابطه‌اي صميمي داشت. شهيد بهشتي جلسه‌هايي چهارشنبه‌ها برگزار مي‌كرد و به صحبت و بحث مي‌پرداختند. يادم مي‌آيد مرحوم صدر تصادفا همان روزي كه به ديدار شاه رفته بود، در يكي از همان جلسه‌ها شركت كرده بود. البته افرادي هم هستند كه با ايشان خيلي مخالف بودند.»اين سياستمدار درباره اينكه «روايت شده، ديدار امام موسي صدر با شاه كه در آن تقاضاي آزادي تعدادي از مجاهدين را مطرح كرده بود، اساسا باعث بدبيني مبارزان داخلي شد»، گفت: «طبيعي بود، بدنه‌اي از مبارزان داخلي ديدار با شاه را از جانب هر كسي و با هيچ دليلي نپسندند اما يك توجيهي براي رفتن آقاي صدر درست شده بود. چون آن موقع حركت مسلحانه در ايران بازارش گرم بود. نظرش اين بود كه در ميان زندانيان، بچه‌مسلمان‌هايي هستند كه اگر اشتباه هم كرده‌اند، نبايد كشته شوند و در واقع از موضع شفاعت آن خواسته را از شاه طلب كرده بود.»معاديخواه به اين سوال كه «شما خودتان از جمله افرادي بوديد كه در كنار بسياري ديگر، با جريان مهندس بازرگان زاويه داشتيد. دليل اين مخالفت‌ها چه بود؟» پاسخ داد: «من به چند دليل مخالف آنها بودم كه الان مي‌دانم، اشتباه مي‌كردم. اصلي‌ترين دليل اين بود، ما همه شيفته مطلق امام بوديم و با نظري غير از نظر ايشان كنار نمي‌آمديم كه رويكردي اشتباه بود و به ‌همين دليل كارهاي‌مان طوري نبود كه الان بتوانم دفاع كنم. ما به‌قدري شيفته امام بوديم كه هر كسي به تقابل با امام مي‌پرداخت، بدون اينكه بخواهيم شرايط را بررسي كنيم، سريعا موضع‌ نشان مي‌داديم. الان بعد از 40 سال اين بحث‌ها جاي اما و اگر دارد كه كجاي كارمان اشتباه بود و كجايش درست و مي‌توانيم از تجربه آن روزها استفاده كنيم. به‌هرحال شيفتگي از اشخاص به‌طور مطلق چيز خوبي نيست. البته در اين بين استثناهايي در تاريخ پيدا مي‌شود كه بحث‌شان جدا است.»اين سياستمدار ادامه داد: «تغييري كه اتفاق افتاده است، اين است كه حالت من با آن روزها خيلي فرق كرده است. يعني آن روز به مجرد اينكه مثلا آقاي بازرگان در دادگاه اميرانتظام حرف مي‌زدند و من احساس مي‌كردم حرف‌هايش خلاف مواضع امام هست، بلافاصله برآشفته و تحريك مي‌شدم و انگيزه پيدا مي‌كردم كه به‌طريقي عكس‌العمل نشان بدهم ولو اينكه اگر عكس‌العملم قابل دفاع نباشد. اما الان اگر چنين صحنه‌اي پيش بيايد، سعي مي‌كنم تا ديده‌ها و شنيده‌ها را به طور دقيق بررسي كنم و بدانم كدام از حرف‌هايش با مواضع امام مغايرت دارد و اگر مغايرت دارد، توجيهش چيست.»او با اشاره به كساني كه دل‌خوشي از چهره‌هاي نزديك بازرگان نداشتند، ادامه داد: «اين‌طور نبود كه همه با آقاي بازرگان و نزديكانش مخالف باشند. البته آنها مخالفان سرسختي داشتند كه براي دشمني با نهضت ‌آزادي هر كاري انجام مي‌دادند. مثلا مرحوم محمد ‌‌منتظري بازرگاني‌ها را پيرو خط امريكايي‌ها مي‌دانست و به ‌همين دليل معتقد به اين بود كه دولت موقت تهديدي براي نظام است. من با مرحومِ محمد خيلي گرم و صميمي بودم و او از خانه من راهي سفر شد و براي آخرين بار از ايران رفت. من در خانه يك دستگاه فتوكپي داشتم كه او آمده بود تا نامه‌اش را تكثير كند. جالب اين است وقتي همسرم به ايشان گفته بود من در خانه نيستم، جلوي در منتظرم مانده بود تا حضورش در منزل ما، مزاحمتي براي اهل خانه ايجاد نكند. من ساعت سه يا چهار صبح ديدم كه كسي در جلوي خانه چمباتمه زده است كه ديدم محمد است كه انتظارم را مي‌كشد. يك روز هم در حزب جمهوري‌اسلامي با هم برخورد كرديم كه از من گله داشت كه چرا از او براي سخنراني در مسجد قبا دعوت نمي‌كنم. من در پاسخ گفتم، تو چه توقعي از من داري، موضع‌گيري‌هايت در تقابل با مواضع امام است و با كسي كه منصوب ايشان است، مخالفت مي‌كني. من كه نمي‌توانم امام را رها كنم و به شما بچسبم.‌ محمد‌آقا در جواب گفت: امام مهم نيست، مهم خط امام است و گفت ما بايد خودمان را با خط امام تطبيق بدهيم نه شخص. فكر مي‌كرد كه بقيه خط امام را نشناخته‌اند، كه خب! معلوم بود من اين نگاه را نداشتم. البته امام به محمد خيلي علاقه داشت و به او توجه مي‌كرد. البته من نمي‌توانم بگويم محمد چرا اين‌طوري فكر مي‌كند و البته خودم هم نمي‌توانم مثل او باشم. البته اين اواخر فرق كرده بود.»او به اين سوال كه آقاي مصباح در نهضتي كه منجر به انقلاب شد، چقدر نقش داشتند؟ پاسخ داد: «ايشان سابقه بسيار كوتاهي در جنبش داشتند، خيلي كوتاه. آقاي مصباح در جمعيت سري 13نفره‌اي كه خب نقش اصلي‌اش را آقاي هاشمي و آقاي خامنه‌اي داشتند، به عنوان يكي از چهره‌هاي اصلي حضور داشت. به ايشان هم بها داده مي‌شد. بالاخره به ‌لحاظ تحصيلات وضع خوبي داشت اما وقتي آن لو رفت، ديگر در صف مبارزه حاضر نشد. ايشان با دكتر شريعتي اختلاف شديدي داشت. حتي دكتر براي او شيطان بزرگ بود و اصلا مساله اصلي‌اش مبارزه با امثال شريعتي بود كه البته بعضي‌ها عقيده داشتند كه مصباح بر اساس عقيده رفتار مي‌كند. بعضي‌ها البته مي‌گفتند براي اينكه موضع خود را توجيه كند، اينگونه رفتار مي‌كرد.»معاديخواه ادامه داد: «ولي اجمالا آن چيزي كه ما از بيرون مي‌ديديم و مشخص بود، مساله اصلي‌ ايشان مبارزه با امثال دكتر شريعتي بود و توقعش از امام هم اين بود كه اين‌طور حركت كند اما خب امام اين را درست نمي‌دانست. البته آقاي هاشمي هم روايتي در مورد ديدار با آقاي مصباح قبل از انقلاب دارند كه حاضر به كمك به نهضت نشده بودند. البته آقاي مصباح خودشان مي‌گويند آقاي هاشمي دنبال كمك به مجاهدين بوده است. اشتباه مي‌كند. آقاي هاشمي يك‌وقتي در غربت انقلاب حركت مسلحانه را بها مي‌داد و البته آقاي هاشمي تنها نبود، خيلي‌ها اين طور بودند.»معاديخواه با اشاره به اينكه مصباح در حوزه، نفوذ و قدرت فراواني دارد، گفت: «بحث در اين باره فايده ندارد و بيشتر آشوب به‌پا مي‌كند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون