جزييات دستگيري عاملان فراري دادن مجرم از بيمارستان امام خميني
گروه اجتماعي| سردار حسين رحيمي، رييس پليس پايتخت جزييات دستگيري عاملان فراري دادن يك مجرم از بيمارستان امام خميني(ره) را تشريح كرد و گفت: «حوالي ساعت ۱۱ روز چهارشنبه نهم آبانماه ماموران زندان و نگهبانان در حال انتقال فرد زنداني متظاهر به بيماري، به بيمارستان بودند كه همدستان اين فرد به شكل مسلحانه وارد محوطه بيمارستان امام خميني شده و با شليك تير هوايي و تهديد مامور بدرقه، زنداني را كه سردسته باند بود فراري دادند. پليس ظرف كمتر از ۴۸ ساعت اطلاعات اعضاي اين گروه را به دست آورد و شناسايي شدند. با توجه به فرار اعضاي اين باند تيمهاي متعددي را در سراسر كشور فعال و حدود ۲۰ روز پيش نفر اول اين باند را دستگير كرديم. مابقي اعضاي اين گروه را تحت رصد قرار داديم تا اينكه مكان و محل آنها بطور دقيق شناسايي شد و سرانجام در عملياتي ضربتي در ساعت سه بامداد روز دوازدهم بهمن ماه امسال تمامي اعضاي اين باند در يك خانه ويلايي دستگير شدند. در مجموع شش مرد و پنج زن در اين عمليات دستگير شدند، تمامي مردان دستگير شده سابقه كيفري داشتند اما زنان فاقد سابقه بودند و اعضاي اين باند از زنان به عنوان طعمه استفاده ميكردند. در بازرسي از مخفيگاه اين افراد سه دستگاه خودروي سواري و پنج قبضه كلت كمري و سلاح جنگي كه يك قبضه آن متعلق به مامور انتقال زندان بود به همراه مقادير زيادي مهمات كشف و ضبط و در جريان اين عمليات يكي از مجرمان كه قصد درگيري با پليس را داشت مصدوم شد. اين افراد از ابتداي امسال تاكنون به 300 فقره سرقت از منزل به خصوص منازل واقع در مناطق شمالي تهران و همچنين سرقت از منازل در استانهاي البرز، اصفهان و... اعتراف كردهاند كه ارزش ريالي آن ميلياردها تومان بوده است. ميانگين سني متهمان دستگير شده حدود 30 سال است و اغلب اقدامات آنها مسلحانه بوده كه آخرين مورد آن كمتر از يك ماه پيش هنگام سرقت از دو منزل در خيابان ميرداماد بود كه با ماموران ما درگير شده و متواري شدند.» به دنبال اين اعلام، باند سارقان مسلح هم در گفتوگو با ايلنا درباره جزييات عمليات فراري دادن سردسته خود توضيح دادند. به گزارش ايلنا، «سعيد» يكي از سارقان مسلحي است كه به جرم سرقت در زندان تهران بزرگ زنداني بود، او روز نهم آبان در حالي كه براي مداوا از زندان براي درمان به بيمارستان امام خميني(ره) منتقل شده بود با همدستي دوستانش پس از درگيري با ماموران زندان و اقدام به تيراندازي در بيمارستان متواري شد و به كوهدشت گريخت در نهايت ساعت سه صبح روز 12 بهمن توسط ماموران پليس آگاهي بازداشت شد. سعيد درباره نحوه دستگيرياش ميگويد: «در خصوص اتهام سرقت پليس ردم را زده بود و در حالي كه در منزل بودم، غافلگيرم كردند. من در حالي كه قصد فرار داشتم با ماموران درگير شده و پس از اينكه از ناحيه شكم و پا مورد اصابت گلوله قرار گرفتم به زندان بزرگ تهران منتقل و دادگاهي شدم؛ البته در شهرستان نيز به دليل چندين بار درگيري سابقه زندان دارم. قرار بود بعد از ورود به زندان براي درمان مرا به بيمارستان منتقل كنند. دو ماه قبل از فرار از زندان تصميم گرفتم كه از زندان فرار كنم و با برادرم مجيد تماس گرفتم و باهم قرار گذاشتيم زماني كه ميخواستند من را به بيمارستان منتقل كنند، او با دوستانمان در آنجا حضور داشته باشند. من آن روز حالم بهشدت بد بود. برادرم با ۴ نفر از دوستانمان به بيمارستان آمدند و من را فراري دادند، پس از فرار به باغي در يكي از شهرستانهاي اطراف تهران رفتيم. بعد از فرار به شهرستان رفتم و قصد خروج از ايران هم نداشتم. بعد از اينكه يكي از دوستانمان را گرفتند، ميدانستم كه پليس به سراغ ما هم ميآيد، اما قصد خروج از كشور را نداشتم.» سعيد كه ۳۲ ساله و مجرد است و سابقه درگيري و تيراندازي دارد، به ايلنا گفته كه تا سوم راهنمايي تحصيل كرده و در شهرستان كشاورز بوده و شش برادر دارد كه دو تن از برادرانش هم همراه او دستگير شده و سابقهدار هستند. مجيد برادر سعيد هم درباره روز حمله به بيمارستان براي فراريدادن برادرش ميگويد: «از چند روز قبل ميدانستم برادرم را چه روزي به بيمارستان منتقل ميكنند، من و دوستانم صبح روز نهم آبانماه از اوايل صبح با اسلحه كلت كمري به بيمارستان رفتيم و مراقب بوديم تا آنها بيايند و در حياط بيمارستان منتظر مانديم. وقتي برادرم با ماموران زندان و ديگر متهمان آمد، يكي از دوستانم مامور زندان را كتك زد و خلع سلاح كرد. من هم اقدام به تيراندازي چندين تير هوايي كردم و برادر ديگرمان حميد، سعيد را بر دوشش انداخته و به سمت در بيمارستان رفت و سوار موتور شده و از آنجا فرار كرد و به يك باغ در اطراف تهران رفتيم و در آنجا دست و پاي برادرم را كه دستبند زده شده بود باز كرديم و به كوهدشت رفتيم.»
مهدي متهم ديگر اين پرونده درباره فرار مجيد از زندان ميگويد: «دوستانم از من خواستند تا در فرار برادرشان از زندان به آنها كمك كنم، من هم چون آنها را ميشناختم با آنها همكاري كردم. بيكار هستم و برخي اوقات دزدي ميكنم، چهار بار سابقه زندان دارم. حدود شش سال پيش يك كلت كمري به قيمت دو ميليون تومان خريدم. يكبار نيز در يك درگيري به اتهام قتل بازداشت شدم كه هنوز نتيجه آن مشخص نشده است.»