• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4299 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۴ بهمن

رد خون در تاريخ معاصر سياسي

سيدمحمدعلي ابطحي

فيلم رد خون را كه به عنوان ماجراي نيمروز ۲ مشهور شده است نصف شب ديدم. خود آقاي مهدويان كارگردان و آقاي رضويان تهيه‌كننده هم بودند. مي‌گفتند زورشان نرسيده بود وقت بهتري هماهنگ كنند. به قول علما
والله العالم. چند نكته در مورد اين فيلم بايد مورد توجه قرار گيرد:

۱- پرداخت سينمايي به اتفاقات تاريخي معاصر و پس از انقلاب كار ضروري و لازمي است. معمولا سينماگران يا به تاريخ دور مي‌روند كه مخالفي در آن موارد نباشد يا با جانبداري مطلق ساخته مي‌شود. فيلم‌هاي تاريخي -چه مستند و چه سينمايي- ساخت داخل معمولا بايد براساس خواست امروزي حكومت شكل بگيرد. حتي اگر با حذف كردن هر ساله همراهان امام كه از هواپيما پياده مي‌شدند. فيلم‌هاي معاصر ساخت خارج نيز چنان مشعوف گذشته و كينه‌ورزانه نسبت به بعد انقلاب ساخته مي‌شوند كه هيچ جاذبه و استناد تاريخي ندارند. فيلم‌هاي ماجراي نيمروز يك و دو جسارت لازم را داشت كه واقعا در اين غوغاي سوژه‌هاي تكراري اين كار مغتنم است. اساسا در فيلم‌هاي جهاني هم وقتي سوژه، گذري به سياست معاصر مي‌كند، جاذبه بيشتري پيدا مي‌كند.

۲- اين فيلم مربوط به حمله سخت مجاهدين خلق(منافقين) پس از پايان جنگ ايران و عراق به سرزمين ايران است كه توانستند تا اسلام‌آباد غرب را هم تسخير كنند و مي‌خواستند به سمت تهران و فتح آن گسيل شوند. وقتي ايران قطعنامه ۵۹۸ را پذيرفت و جنگ بعد از هشت سال بدون اينكه يك وجب از خاك ايران به دشمن سپرده شود، تمام شد، خوشحالي عجيبي بين مردم پيچيد. بسياري از نيروها از جبهه مرخصي رفتند. خانواده‌هايي كه فرزندان‌شان در جبهه بودند آرامش پيدا كردند. من در آن زمان مدير راديو ايران بودم. نوارهاي مارش‌ها را كنار مي‌گذاشتيم و موسيقي‌هاي عادي را دم دست آورديم. يك‌باره خبر دادند دوباره به مرزها حمله شده. شاخ در آورده بوديم. عراق قبلا قطعنامه را پذيرفت. خبرها جدي بود. بيانيه‌هاي ستاد مشترك شروع شد. مارش‌ها را دوباره پخش كرديم. نمي‌دانستيم چرا دوباره حمله شده است. عراقي‌ها خود را دست بالا مي‌ديدند. از پذيرش قطعنامه توسط ايران شوكه شده بودند و دوست داشتند كه بخشي از ايران را كه قبلا به دست آوردند و از دست دادند، حالا كه خودشان نمي‌توانستند، مجاهدين خلق را سازماندهي شتابزده كردند و به ايران فرستادند. نه نقشه‌اي داشتند و نه امكاناتي. به‌راحتي در گردنه مرصاد محاصره شدند و همه نابود شدند. اين روايت صادقانه و خوب از اين مقطع تاريخي در اين فيلم بررسي شده و البته سينمايي كار شده است. ماجرا و داستان دارد و به دنباله فيلم اول روي مسائل اطلاعاتي تمركز جدي كرده است.

۳- يادم هست مهم‌ترين نقش در آن عمليات را آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني به عنوان فرمانده كل قوا برعهده داشت. چند روزي در منطقه عمليات مستقر بود و حتي در تهران خيلي‌ها نگران جان ايشان بودند. در نزديك‌ترين نقطه به منطقه عمليات مانده بود. مرحوم شهيد صياد شيرازي هم رفته بود و زيرنظر هاشمي‌رفسنجاني فعاليت مي‌كرد. اما در اين فيلم كه مستند قابل اطمينان مي‌توانست باشد، اصلا اشاره‌اي به اين بخش نشده بود. اين كارها ضربه‌هايي به استناد فيلم‌ها مي‌زند. كاش چنين نمي‌كردند. دليلش را نمي‌دانم.

۴- فيلم ماجراي نيمروز اول به صورت عمومي به مساله حملات مجاهدين خلق و مقابله با آن پرداخته بود و روي ترور موسي خياباني تاكيد كرده بود. بد نبود، اما عمومي بود. فيلم رد خون اما اين خوبي را داشت كه به يك بخش از تاريخ به صورت كامل پرداخته شده بود.

به همه جوانان توصيه مي‌كنم كه در تاريخ معاصر ايران مطالعه كنند. اين فيلم كمك خوبي به اين مهم مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون