فرديد در انجمن حكمت
مراسم يادبود سيداحمد فرديد عصر روز يكشنبه 28 بهمن در موسسه آموزشي- پژوهشي حكمت و فلسفه با حضور انديشمندان و صاحبنظران حوزه فلسفه برگزار شد. آنچه ميخوانيد گزارش مختصري از سخنان بيژن عبدالكريمي از اين نشست است.
شيخ چند كتاب
بيژن عبدالكريمي |در جامعه چالشها و منازعات بسياري در مورد شخصيت فرديد وجود دارد كه نشان از انحطاط در جامعه ما دارد. اينكه جامعهاي نتواند به خوانش معاني فرهنگي خود بپردازد و به سركوب و ويراني متن روي آورد، نشانه انحطاط آن است. حتي جامعه فلسفي ما قدرت مهرورزي و ديالوگ را ندارد و نميتواند به برداشتي از متن، از ديد صاحب تأليف برسد. من خودم را يكي از ميراثداران فرديد ميدانم و فكر ميكنم كه همه ما ميراثداران فرديد نتوانستيم دانشجوياني به قامت معلمان خود باشيم و در متن و تكرار آن باقي مانديم.فرديد، يگانه جامعه معاصر ما است. تفكر ما ايرانيان ربطي بسيط با انديشههاي فرديد دارد. حقيقتا نياز داريم تا اشخاصي همچون فرديد را بيشتر بشناسيم و بفهميم چرا وضعيت كنوني ما با انديشه فرديد فاصله دارد. فرديد از معدود چهرههاي تاريخ معاصر است كه شيخ چند كتاب بود. به اعتقاد من امروز ما در بهترين وجه، يك كتاب هستيم و روشنفكران ما در بهترين وجه با كتاب روزگار نو آشنا هستند و با زبان سنت آشنايي ندارند، اما تفكر آينده با همه تفكرها آشنايي دارد؛ همزبان ماقبل مدرن و همزبان فلسفه مدرن. هيچكس همچون فرديد با اين زبانها آشنا نبوده است.در طي دو قرن اخير، صاحبنظران و روشنفكران همواره در يك پارادايم ايدئولوژيك يا سياسي يا هرمنوتيك، بحثها را مطرح كردهاند ولي فرديد بحث گفتماني آنتولوژيك را مطرح كرد كه اين به دليل تحت تأثير بودن او از هايدگر است. هر بحثي كه مبناي آنتولوژيكي ندارد، چيزي جز وراجي نيست. فرديد به ما آموخت كه ما غرب را به منزله يك درك وجود دريابيم و خودمان را به عنوان يك آنتولوژي ببينيم. تكعباراتي كه در آثار فرديد به دست ما رسيده و بصيرتهايي كه درباره نيچه و كانت ميگويد، در نوع خود بينظير است به طوري كه در هيچ يك از اساتيد، اين بصيرتها را نميتوان يافت.با فرديد، زبان و ادبيات فارسي ما به لحاظ فلسفي، غنا و گسترش زيادي پيدا كرد. با فرديد، تفكر هايدگر وارد افق تاريخي و بومي ما ميشود. او، هايدگر را وارد تفكر جمعي و وجدان بومي ما كرد و ما را به خودآگاهي در اين خصوص رساند. اين هايدگر، هايدگر علمي نيست. اينكه ميگويند فرديد، هايدگرِ مسلمان شده است، نتيجه عدم شناخت از فرديد است.فرديد نخستين متفكري است كه روند جهاني شدن را فهم كرد. قبل از او، هيچ متفكري اين روند را اينچنين درك نكرده بود. ميراث بزرگ ديگر فرديد اين است كه تفكر تاريخي را وارد جامعه كرد. در بين تفكرات تاريخي كه ماركسيسم و سكولاريسم ايجاد كرده بود، فرديد توانست تفكر تاريخي را با وجدان ايراني پيوند بزند. او بيترديد يكي از احياگران سنت تاريخي و ديني ما است كه سنت تاريخي ما را در معناي آنتولوژيك فهميد. ما در فرديد با فلسفه تطبيقي به معناي راستين آن مواجه هستيم.تفكر فرديد، نوعي دوقطبيانديشي است. او معتقد به انديشه آنتولوژيك است و به هيچوجه تئولوژيك نيست، اما لحن مدافعانهجويانه او، حكايتگر نوعي تفكر دوقطبي در انديشه اين متفكر ايراني است. اين خطرِ نوعي شكلگيري تفكر دوقطبي را نشان ميدهد كه در انديشه تئولوژيك وجود دارد. در انديشه فرديد مثل همه ما ايرانيان، نوعي ناپيگيري در تفكر وجود دارد.