سلطنتي كه نيم قرن تداوم يافت
مرتضي ميرحسيني
تولد شاه تهماسب صفوي: او سال 892 متولد شد و در 10 سالگي پس از مرگ ناگهاني پدرش شاه اسماعيل به سلطنت رسيد و فرمانروايياش افزون از نيم قرن و «بيش از هر پادشاه ديگر صفوي» تداوم يافت. شاه تهماسب صفوي در اغلب منابع «به صورت فردي بخيل تصوير شده است كه آن قدر تنگچشم بود كه لباسهاي مستعمل خود را براي فروش به بازار ميفرستاد. او را چون يك مذهبي متعصب و زاهدي ماليخوليايي تصوير كردهاند كه بين رياضت مفرط و زيادهروي مفرط نوسان داشت و قادر به اعمال خشونت بسيار بود» و عمر خود را به «عياشي» گذراند. اما از درنگ بيشتر بر واقعيتهاي انكارنشدني زمان او به اين نتيجه ميرسيم كه «اين تصوير به وضوح مبهم و حتي مخدوش است». سالهاي زيادي از دوران فرمانروايي او در جنگ و بحران گذشت و او كشور را از همه اين تلاطمها عبور داد. نافرماني اميران محلي و سران قبايل قزلباش را مهار كرد، ازبكها را از مرزهاي خراسان عقب راند و با عثمانيها، در اوج قدرتشان مواجه شد. در آن مقطع از تاريخ، عثمانيها در مسير كشورگشايي به سوي شرق چندين و چندبار با سپاهي بزرگ و مجهز به مرزهاي ايران هجوم آوردند، چند ايالت غربي ما را اشغال كردند و آن نواحي را به ويراني و تباهي كشاندند. تهماسب هر بار با آنچه داشت- و هميشه بسيار كمتر از داشتههاي دشمن بود- به مقابله با آنها شتافت و به زحمت سپاه متجاوز را به بازگشت و خروج از نواحي اشغالي مجبور كرد. راجر سيوري در كتاب «ايران عصر صفوي» به اقتدار عثمانيها در آن سالها و مشكلات داخلي حكومت صفوي در همان دوره اشاره ميكند و مينويسد: «نكته قابل توجه آن نيست كه در اين يورشها صفويان اراضي زيادي را از دست دادند، بلكه آن است كه بهطور كامل در هم شكسته نشدند.» او اضافه ميكند: «شاه تهماسب كه سرگرم مبارزه با اختلاف، عدم وفاداري و خيانت در ردههاي بالا، هم از ناحيه سران قزلباش و هم از ناحيه برادران خود بود، توانست دولت صفويه را به مدت بيش از نيم قرن يكپارچه نگه دارد.» از اينرو شايد بد نيست كه براي شناخت بهتر آن دوره از تاريخ كشورمان، كمي در كليشهها و روايتهاي پذيرفته شده شك كنيم و اين را هم در نظر بگيريم كه «تهماسب داراي خصايلي بود كه هيچ يك از منابع غربي يا شرقي به آن اشاره نكردهاند.»
همچنين: قتل مالكوم ايكس در منهتن نيويورك؛ زماني كه مشغول سخنراني بود سه مرد به او نزديك شدند و او را به گلوله بستند. پيگيري قضايي اين قتل نشان ميداد كه قاتلان از مخالفان متعصب مالكوم ايكس بودند و كل ماجراهاي منتهي به قتل او در بستر رقابتهاي پرتنش و ستيزهجويانه برخي گروههاي اسلامي در امريكا جاي ميگرفت. مالكوم ايكس كه از مشهورترين و جنجاليترين چهرههاي مدافع حقوق مسلمانان و سياهان در امريكا بود، هنگام مرگ چهل سال داشت و از زمان سفر حج نام خود را به مالك الشباز تغيير داده بود (1965)؛ انتشار بيانيه حزب كمونيست؛ كارل ماركس در تنظيم نهايي اين متن از فردريك انگلس كمك گرفت و در آن مسير گذر از سرمايهداري و حركت به سوي جامعه بيطبقه را توضيح داد. اين بيانيه در فهرست اثرگذارترين متنهاي سياسي جاي ميگيرد. (1848)