كاوه كاووسي متولد 1359 و فارغالتحصيل رشته نقاشي است. او پيش از اين سه مجموعه «آچمزشدهها»، «كلهمعلق» و «دژاوو» را كار كرده و آخرين مجموعهاش با نام «تكيه دولت» نيز اين روزها در گالري نيان به نمايش درآمده است. مجموعهاي كه تحقيق و انجام آن حدود سه سال زمان برده است و سعي دارد با بازنمايي اين مكان تاريخي خاص، خوانشي تازه از آن ارايه دهد. با كاووسي گپوگفت كوتاهي درباره اين نمايشگاه داشتهايم كه ميخوانيد.
شما در مجموعههاي قبلي اغلب به دنبال بازنمايي وقايع تاريخي بوديد، اما اين بازنمايي شما را محدود به يك دوره يا زمان خاص نميكرد و گاه حتي در يك تابلو ما با رفت و برگشت در زمان روبهرو بوديم. نقاشي كه در حصار زمان و مكان نميگنجيد، چگونه درگير يك مكان تاريخي خاص مثل تكيه دولت شد؟
شايد از آن زمان كه قدرت و تاثير مكانها را در شكلگيري مسير تاريخ يك ملت، همتراز انسانهاي تاثيرگذاري يافتم كه پيش از اين در كارهاي من حضور داشتند.
در انتخاب تكيه دولت به عنوان موضوع نقاشي، كدام وجه آن برايتان پررنگتر بود؟ تأثيرش در تاريخ تعزيه، وجه اجتماعي، معماري يا ...؟
قطعا به عنوان يك هنرمند همه اين وجوه برايم مهم بود، اما از يك مكان شروع شد به نام تكيه دولت. مكاني كه در يك محدوده خاص و حساس از تاريخ، گردهمايي عظيمي از جمعيت كشور را در خود پديد ميآورد؛ از شخص اول مملكت تا پايينترين طبقات اجتماعي جامعه. چنين واقعهاي ميتواند در ابعاد مختلف تاثير شگرفي روي يك جامعه بگذارد. تاثير اجتماعي، فرهنگي، سياسي و مذهبي. در اين ميان تعزيه يكي از شاخصترين وقايع رخ داده در تكيه دولت است كه به دليل اهميت فوقالعاده آن در تاريخ فرهنگ و هنر ايران، به آن پرداختهام.
چه منابعي براي مطالعه درباره اين بنا در دست داشتيد و محدوديت و تناقضهاي موجود در اين منابع چقدر كار را براي شما سخت ميكرد؟
منابع بسيار كمي در دسترس بود؛ تقريبا هيچ. البته تا الان. وقتي سه سال پيش بعد از 7 سال تصميم گرفتم كار روي تكيه دولت را آغاز كنم، فهميدم با چه منابع محدودي سر و كار دارم. اين مكان حدود 70 سال پيش از اين تخريب شده است. از كتابهاي معماري شروع كردم و به كتابهاي تاريخ نمايش در ايران رسيدم. گاهي نيز از مقالههاي محدودي كه با موضوع تكيه دولت نوشته شده بود استفاده ميكردم و از چند قطعه عكس كه به تعداد انگشتان دو دست بود. تازه فهميده بودم كه چه كار سخت و طاقتفرسايي را شروع كردهام.
آدمها در تابلوهاي شما اغلب تماشاگرند؛ در واقع به نظر ميرسد از جايگاه نمايشگران به تماشاگران نگاه ميكنيد، تماشاگراني كه از آدمهاي عادي و شاهان تشكيل شدهاند. چرا كمتر از نمايش تعزيه يا رويدادهاي ديگري كه در اين بنا اتفاق افتاده نشاني در تابلوها هست؟ به نظر ميرسد تابلوها قرار نيست روايتگر رويدادهاي اين بنا باشند؟
وقتي شما سوژهاي با اين اهميت انتخاب ميكنيد، بايد تكليفتان با خودتان روشن باشد كه از اين سوژه چه ميخواهيد، كه براي من روشن بود. تكيه دولت در زمان حياتش مكاني منحصربه فرد و تاثيرگذار در ابعاد مختلف جامعه بوده است؛ بنابراين من با كمرنگ كردن رويدادها و بازنمايي آنها از زاويه ديد خودم، سعي كردم بيشتر به تاثير آن مكان در رويدادهاي به وقوع پيوسته بپردازم. در اين زمينه تعزيه را به دليل اهميت ويژهاي كه در تعريف كاربرد تكيه دولت در آن زمان داشته، يعني كاربرد مذهبي، به عنوان اولين سوژه انتخاب كردم، اما نتيجه كار همان بازنگري و بازنمايي آن مكان خاص است.
در استفاده از رنگ و فرم گرايش بسياري به نقاشي ايراني داشتهايد و اين انتخاب در برخي تابلوها شمايلي مذهبي به آنها بخشيده كه در هماهنگي كامل با موضوع قرار دارد. چگونه به اين تركيب رنگي و فرمهاي هندسي كه شبيه پلانهاي معماري هستند، رسيديد؟
اگر منظورمان از نقاشي ايراني نگارگري مكاتب فاخر هرات و تبريز و از اين دست باشد، بايد بگويم شايد از نظر نوع برخورد با فرم، تركيببندي و فضاسازي به آنها فكر كرده باشم، اما حين كشيدن تابلوها فقط كار خودم را كردهام. درباره استفاده از رنگ هم همين طور. اكثر اين كارها را با پنج رنگ انجام دادهام؛ طلايي، نقرهاي، فيروزهاي، قرمز و سياه. پلان معماري همزماني به كار اضافه شد كه فكر ميكنم به انتزاع نزديك شده بودم.
شما در آثارتان از جمله مجموعه تكيه دولت، اغلب سعي در بازنمايي تاريخ داريد. بازنمايي در هنر به چه معناست؟ تنها نمايش يك واقعه يا مكان؟ ارزش افزودهاي كه هنر به اين بازنمايي سنجاق ميكند چه اهميتي دارد؟ و اين ارزش افزوده در مجموعه تكيه دولت چيست؟
من در زندگي شخصي خودم در كشوري با خصوصيات ايرانِ زمانِ ما، هر چه آموختم و ادراك كردم از تاريخ بود. من براي واكاوي آنچه در اكنون ميگذرد ناگزيرم به گذشته و ريشههاي آن رجوع كنم. بازنمايي تاريخ به هنرمند (فيلمساز، نويسنده و نقاش) اين امكان را ميدهد كه لابهلاي صفحات مچاله آن به برداشت و تعبيري تازهتر از آنچه تا به حال بازگو كردهاند، دست پيدا كند. درباره تكيه دولت هم ميتوانم بگويم كاري كه من به عنوان يك نقاش كردم، بازتوليد فرم و محتواي بسيار غني اين مكان در زمان اكنون است كه از فيلتر ذهن منِ هنرمند تجسمي عبور كرده و ارزش افزوده آن شايد همين برخورد متفاوت با چنين سوژهاي باشد؛ يك برخورد بيواسطه و بازخواني فرم و محتوا در مديوم نقاشي.
به نظرتان نقاشي ميتواند منبعي براي تاريخ معماري، مذهبي و اجتماعي هر ملتي باشد؟ و نقاشي ما تا چه اندازه از چنين ويژگياي برخوردار است؟
صددرصد؛ همان طور كه تا به الان در تمام دنيا بوده است. ما يك سده پيش از اين بيشتر ادبيات و شعر و معماري داشتيم و براي آنها تصويرگري هم ميكرديم. اما در حال حاضر مديومي به اسم نقاشي داريم و آيندگان بايد بگويند كه ما تا چه اندازه در اين مديوم براي حفظ و حراست و تقويت فرهنگ ايراني موفق بودهايم.