راهي جز اصلاحات نداريم
غلامرضا ظريفيان
تجربه تاريخي ما از مشروطه تا امروز حكايت از اين دارد كه ما راهي جز مسير اصلاحات در جامعهمان نداريم. اصلاحات درمان جامعه ما است. درست است كه اصلاحطلبها در معرض سنجش و ارزيابي مردم هستند و...
طبيعتا اگر نتوانند خودشان را با نيازها و تحولهاي جامعه تطبيق دهند، طبيعتا اعتماد اجتماعي به آنها كاهش پيدا ميكند. هرچند اصلاحطلبان نسبت به جريانهاي ديگر حاكم بر كشور شرايط بهتري را در اعتماد اجتماعي دارند اما به هرحال آن اتفاق رخ داده و اصلاحطلبان با كاهش اعتماد روبه رو شدهاند. اما مساله اصلاحات يك مساله عامتر از اصلاحطلبان است. در جنبشهاي يك سده اخير تمام تلاش جامعه ما اين بوده كه بتواند با تلاشهاي اصلاحطلبانه در مسير بهتر زندگي كردن، پيشرفت و توجه به اعتقادات ملي و ديني خودش پيش برود. در دوره طاغوت بود كه بحث اصلاحطلبي پاسخ نداد و نهايتا انقلاب صورت گرفت. هرچند كه انقلاب اسلامي هم اساسا ماهيت اصلاحطلبانه دارد اما به هرحال تركيبي از انقلاب و اصلاح شد. نهايتا اما مسير سعادت مردم در اصلاحات درست و فهم درست از تحولات اصلاحي ميگذرد. بنابراين همه جريانات سياسي به خصوص اصلاحطلبان بايد كمك كنند تا مسير اصلاح جامعه فراروي مردم قرار بگيرد و اصلاحطلبي بتواند با درك درست از شرايط به جاي مسيرهاي ديگري كه در جامعه وجود دارد، همين مسير را طي كند. طبيعتا حزب «مجمع ايثارگران اصلاحطلب» هم اگر درست رفتار كند و منطق زمانهاش را درك كند، به نيازهاي تاريخي و بنيادهاي فرهيختگي جامعه و دردهاي تاريخي ما توجه كند و بر آن نيازها و دردها تكيه كند و با توجه به اسمي كه روي خودش گذاشته يعني ايثارگري در عمل نشان دهد كه براي ملتش اهل ايثار و گذشت و فداكاري است، ميتواند اين ادبيات را كه ما راهي جز اصلاحات براي برون رفت از مشكلات و تنگناهايمان در كشور نداريم، تقويت كند.
اصلاحطلبان يك مجموعه و طيف وسيعي از اقشار، اصناف و شخصيتهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي هستند. بخش مهمي از اصلاحطلبان كساني هستند كه در عرصه ايثارگري و دفاع مقدس نقش فعالي داشتند و جزو نيروهاي اصلي نقشآفرين در دفاع مقدس بودهاند و طيف وسيعي را به خودشان اختصاص ميدهند. در دهه اول انقلاب كه مهمترين تهديد ايران و سرزمين ما صورت گرفت؛ هويت اعتقادي و ملي ما به چالش كشيده شد و با ديكتاتور بزرگي به نام صدام مواجه بوديم، ايثارگران با درك شرايط زمانه وارد صحنه شدند و با همه وجود تلاش كردند كه از اين سرزمين به عنوان يك ميراث مقدس پاسداري شود و حتي يك سانت از آن كسر نشود. البته ايثارگران با گرايشها و ديدگاهها و تعلقات مختلف مجموعهاي از آحاد كشور و جامعه را به خودشان اختصاص ميدادند و متعلق به جريان يا نگاه خاصي نميشدند. مجموعهاي از اين ايثارگران در نوع نگاه، رويكرد و فهمشان از شعارهاي اصلي انقلاب كه بحث آزادي، استقلال و عدالت و كرامت بود، بعد از پايان جنگ به خيل عظيم اصلاحطلبان پيوستند و اساسا با آن ديدگاه به اداره كشور نگاه ميكردند. بخشي از جريان ايثارگران متعلق به جبهه اصلاحات كه نقش مهمي را در دهه اول ايفا ميكرد، به اين جمعبندي رسيد كه جامعه امروز ما نيازمند احياي آن فرهنگ است؛ فرهنگي كه ازخودگذشتگي دارد، نه براي خودش بلكه براي ملتش تلاش ميكند و بهشدت مخالف هرنوع رانت و فساد است. فرهنگي كه مخالف اين است كه ارزشهاي بنيادين انقلاب مردم كه اساس آن تكيه بر مردم، آزادي و نگهداشتن حرمت همه ايرانيان بوده است، گرفتار افكار و اشكال ديگري شود. بنابراين جامعه امروز ما نيازمند آن فرهنگ ايثارگري است. نيازمند اين است كه كساني بيايند كه به جاي توجه به خود، به جاي نگاه به ماديات و تجملات و نگاه به حزب و جريان خود، به مردم و به جامعه توجه كنند. چيزي كه امروز جامعه ما بهشدت از آن آسيب ميبيند، خودخواهيهاي بسيار نگرانكننده است. لذا نهايتا به اين نتيجه رسيديم كه در كنار احزاب اصلاحطلب، حزبي به نام «مجمع ايثارگران اصلاحطلب» را تشكيل بدهيم كه هم به تعمير جريان اصلاحطلبي كمك كند و هم ارزشهاي بنيادين ايثارگري را احيا كند؛ ارزشهايي شامل از خودگذشتگي، فهم درست از دين، دفاع از عدالتخواهي و آزادي مطرح شده در قانون اساسي.