لزوم توقف همصداييها
با رژيم صهيونيستي و اعراب
محمدحسين كبريا
از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران، كشورهاي مرتجع عرب منطقه به واسطه ترس از الگوبرداري مردم آن كشورها و سرنگوني حكومتهاي خودكامه و ديكتاتور در آنها، ناسازگاري و ضديت با ايران را بنا نهادند.
با آغاز جنگ تحميلي و حمله صدام به ايران، آنها با تمام قوا از صدام حمايت كرده و در كشتار مردم مظلوم ايران سهم بزرگي را به خود اختصاص دادند. با اشغال كويت توسط صدام و محكوميت آن توسط ايران، ظاهرا از ايران شرمنده شده و از گذشته خود پشيمان گشتند.ولي اين پشيماني ظاهري بود و در پشت پرده ضديت با مردم ايران اولويت اول آنها بود به طوري كه در جريان تحريمهاي ظالمانه ايران به خاطر برنامه صلحآميز هستهاي بيشترين همكاري را با امريكا و رژيم صهيونيستي براي به زانو در آوردن ايران داشتند. آنها حتي مبالغ كلاني را صرف لابيها در امريكا نمودند تا از اين طريق دولت امريكا را وادار به حمله نظامي عليه ايران نمايند.در جريان مذاكرات ايران با 1+5 كه منجر به برنامه جامع اقدام مشترك(برجام) شد، كشورهاي عربي چون عربستان و امارات در كنار رژيم صهيونيستي و تندروهاي داخلي ايران بيشترين تلاشها را براي ناكامي اين مذاكرات نمودند. با نهايي شدن برجام، همان طوري كه تندروهاي داخلي دست از تلاش براي ناكامي آن برنداشتند، كشورهاي عربي هم در كنار رژيم صهيونيستي، نهايت توان خود را به كار گرفتند تا ايران از مزاياي برجام بيبهره شود.
حمله به سفارت و سركنسولگري عربستان بهترين هديه را به عربستان و رژيم صهيونيستي تقديم كرد. با اين حمله و برخي از اقدامات ديگر توسط مخالفين داخلي، اين پيام به خارج از مرزها ارسال شد كه مخالفين برجام به واسطه توان و اختيارات بالايي كه دارند، اجازه آفرينش فضاي آرام بر كشور را نخواهند داد و نتيجه چنين نگرشي عدم استقبال سرمايهگذاري در ايران توسط كشورها و شركتهاي بينالمللي مختلف بود. در ادامه تندرويهاي داخلي، ترامپ به قدرت رسيد و بنا بر قول رييسجمهوري ناآراميهاي دي ماه سال گذشته، او را مصمم به خروج از برجام نمود.
پس از حمله عليه سفارت و سركنسولگري عربستان و در نتيجه قطع روابط عربستان و كاهش روابط برخي از كشورهاي عربي چون امارات با ايران به سطح كارداري، آنچه پشت پرده بود، روي پرده آمد و همكاري كشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي آشكارتر از قبل شد. فلسطين به عنوان اولويت اول كشورهاي عربي جاي خود را به مقابله با ايران داد و در كنفرانس ورشو، سران كشورهاي عربي براي مقابله با ايران در كنار سران رژيم صهيونيستي قرار گرفتند. هر چند اين كنفرانس ضدايراني ناكام ماند ولي تابوي همنشيني سران عرب و رژيم صهيونيستي شكست.
در حاشيه اين كنفرانس ضيافتي از جانب سفارت رژيم صهيونيستي برگزار شد و دولتمردان عرب در سخنان خود همصدا با نتانياهو بدترين حملات را به ايران كردند.
كشورهايي چون عربستان و امارات كه خالق و بزرگترين حاميان گروههاي تروريستي چون طالبان، القاعده، داعش و... بودهاند، عامل مستقيم يا غيرمستقيم كشتار و آوارگي مردم مظلوم يمن، سوريه و عراق و تخريب زيرساختهاي آنها بودهاند و نهايتا دولتمردان آنها كه در ضديت با حقوق بشر و آزادي بيان به «سلطان اره» مشهورند، امروز مدعي شدهاند. آنها در هر نشست از جمله نشست اخير سازمان همكاري اسلامي در امارات و نشست كميته چهار جانبه(عربستان، امارات، بحرين و مصر) در حاشيه نشست اتحاديه عرب در قاهره، ايران را به نقض حقوق بشر و حمايت از تروريسم متهم ميكنند. امروز امريكا و رژيم صهيونيستي بيشترين بهره را از دوري كشورهاي مرتجع عرب از ايران ميبرند و با قراردادهاي كلان اقتصادي و نظامي، منطقه را به انبار باروت تبديل كردهاند؛ انباري كه با جرقهاي به آتش كشيده خواهد شد. همان طوري كه اشاره شد، كشورهاي عرب منطقه از ابتدا با انقلاب ايران ناسازگاري داشته و نيروي گريز از مركزي و پتانسيل ضديت با ايران آنها بسيار قوي بوده ولي آنچه در حال حاضر مهم است اينكه برابر با اصل عزت، حكمت و مصلحت، مانع از وخامت بيشتر اوضاع شويم. اقداماتي در ايران موجب شده تا آنها علنا به سوي امريكا و اسراييل هل داده شوند و تداوم چنين روندي قطعا به نفع ايران نيست. شايسته است همزمان با تمركز روي اصل عزت بر اساس اصول حكمت و مصلحت، بهانه جديدي براي كشورهاي عربي فراهم نشود و اقداماتي صورت نگيرد كه آنها را در رسيدن به اهدافشان كمك كند.
ميتوان مدعي شد كه محاكمه عاملين اصلي حمله به سفارت عربستان و تاييد نهايي FATF(شامل لوايح چهارگانه) در مجمع تشخيص مصلحت نظام ميتواند در اين رويه تاثير مثبتي داشته باشد. اين در حالي است كه ميدانيم، كشورهاي عربي در كنار رژيم صهيونيستي از رد FATF در ايران بسيار خرسند خواهند شد.
كارشناس سياسي