سخني كوتاه با مديركل هنرهاي نمايشي
مقابل بازي با اعتبار «تئاتر ايران» بايستيد
بابك احمدي
خاطره خدابيامرز پرطنين، تك و تنها پشت پيانو مينشست و با سرانگشتان قدر قدرت ساز كوك ميكرد: «بوي عيدي، بوي توت، بوي كاغذ رنگي، با اينا زمستونو سر ميكنم» حكايت جماعت تئاتري هم تا همين 6-5 سال قبل اينطور بود، منتها با يك تفاوت كه زمستان گرمتري داشت. جشنواره تئاتر فجر برگزار ميشد و آن سالها رسم نبود نمايشهاي قبلا اجرا شده يكبار ديگر در قالب جشنواره روي صحنه بروند. گروهها نمايشهاي تازهشان را به صحنه ميآوردند كه از تمرين و رساندن كار به جشنواره گرفته تا دكور زدن شب تا صبح براي دو نوبت اجرا انصافا نفسگير بود و فشار زيادي به گروه وارد ميكرد. اين استرس و فشار گاهي به حدي ميرسيد كه مورد داشتيم كارگردان يك شب مانده به اجرا آنقدر حرص خورد تا سكته كرد و راهي بيمارستان شد.
اما عيد...
وقتي نوروز از راه ميرسيد تازه كار بچههاي رسانه شروع ميشد كه: آقا، مسوول، مدير، عزيز، محترم، هنر تعطيلبردار نيست. شما را به خدا با تعطيل كردن سالنهاي نمايش اين دو هفته عيد و آغاز بهار را از مردم و مسافران نوروز پايتخت دريغ نكنيد. بعد هم بايد هزار تئوري و نظريه و نمونه از نمايشهاي سنتي ايراني ويژه نوروز رديف ميكرديم تا حرف حساب راهي به فكر و برنامهريزي جناب مدير باز كند. هنرمند تئاتر هم بايد سماق ميمكيد و چشم انتظار ميماند تا تعطيلات بگذرد و چراغ سالنهاي دولتي دوباره روشن شود. غرض اينكه اصلا اهل آه و افسوس كشيدن براي گذشته نيستم، همچين آش دهان سوزي هم نبود، ولي حداقل بد نيست حواسمان باشد اين ماجراي افزايش سرعت وقايع فريبمان ندهد. اين روزها به همان نسبت كه جنبوجوش مردم براي برپايي مراسم سال نو افزايش يافته، تحرك بعضي تشكلهاي فرهنگي-هنري هم از گذشته بيشتر به نظر ميرسد. برخلاف تجربه سالهاي قبل، حالا چپ و راست خبر ميرسد فلان تهيهكننده و كارگردان مشغول برنامهريزي اجرا در تعطيلات هستند يا آن سالن خصوصي بهزودي برنامه نمايشهاي نوروزياش را منتشر ميكند.
اين وسط دوباره ما ماندهايم و ماجرايي جديد كه: آقا، مسوول، مدير، گفتيم هنر تعطيلبردار نيست اما نگفتيم به هر گمكرده راهي اجازه ورود دهيد. مشخص نيست طرف با كدام معيار چهار هنرمند جوان تئاتر انتخاب كرده و بعد خبر فرستاده كه، بله! سال جديد قرار است در شهر مسكو «هفته تئاتر ايران»! برگزار كنيم. با همكاري «مركز فرهنگ موسيقيايي ملل كنسرواتوري چايكفسكي مسكو» و «تاتر اوكولا» هم دنبال ماجرا افزوده كه به خيال خودش دهن ما از حيرت باز بماند. ديروز گفتيم «سال 98 از حالا مبارك» اما نگراني به اوضاع داخلي ربط داشت. جناب مديركل! شما را به خدا اجازه ندهيد اين بحران از داخل به خارج سرايت كند. چطور ممكن است به عدهاي ناشناس براي منافع شخصي با نام و اعتبار «تئاتر ايران» بازي كنند؟