عكاسان طبيعت
بايد محرم اسرار حياتوحش باشند
جميله صدرالسادات
تنها شكاري كه ميتوان گفت آسيبي به طبيعت نميزند شكار لحظههاست. عكاسي هنر ثبت لحظههاست و اين هنر در طبيعت نيازمند حوصله و ظرافتهاي بيشتري است. نميتوان گفت اين شكار و شكارچيانش آسيبي به طبيعت نميرسانند ولي واقعيت اين است كه كمترين آسيب از شكار لحظهها در طبيعت متوجه
طبيعت ميشود.
اما بحث بر سر اين است كه عكاسان طبيعت علاوه بر همه ظرافتهايي كه براي شكار مورد نظر خود بايد با دوربين و استتار رعايت كنند چه حقوقي از محيط زيست را هم بايد مدنظر داشته باشند. براي مثال يكي از مهمترين مشكلاتي كه در زمينه معرفي مقاصد گردشگري و به ويژه طبيعتگردي مطرح است اينكه با معرفي نقاط بكر طبيعت فرصت مراجعه ديگران به آنجا فراهم ميشود و به اين ترتيب عملا تعداد بيشتري آدم به محيط زيست وارد ميشوند و همين سبب ميشود هم آرامش طبيعت براي ساير جانداران برهم بخورد و هم وضعيت تخريب محيط زيست مطرح ميشود. حال آنكه عكاسان طبيعت نيز با ثبت لحظههاي بكر از طبيعت عملا فرصتهاي ناب طبيعت را به ديگران گوشزد ميكنند و همين ممكن است سبب ترغيب مردم به تجربه اين نقاط بكر شود.
بنابراين بايد ديد ما با ثبت لحظههاي ناب از طبيعت چه هدفي داريم. از سوي ديگر عكاسي از طبيعت يعني عكاسي از چيزي كه تكرار نميشود. دنيا چنان است كه آن فيلسوف يوناني در باب رودخانه گفت: نميتوان پا به رودخانه گذاشت و به اين موضوع توجه نكرد؛ رودخانه همان رودخانهاي نيست كه لحظهاي قبل پاي اول ما وارد آن شده است . به عبارت ديگر شايد رودخانه و جاري بودن آب در آن ادامه دارد اما آيا آب همان آبي است كه لحظه قبل جاري شده بود؟ زندگي و دنيا هم همين است. در طبيعت هر لحظه با لحظه قبل متفاوت است. دو لحظه يكسان در طبيعت نميتوان يافت. حال تصور كنيد عكاسي ميخواهد از لحظه غروب آفتاب
عكاسي كند.
غروب آفتاب غروب آفتاب است و هر جايي ميتوان آن را ثبت كرد اما آيا همه جا ميتوان آن را ثبت كرد و هميشه شرايط براي عكاسي فراهم است؟ به همين دليل است كه چه عكاسان طبيعت و چه مستندسازان طبيعت روزها و چه بسا ماهها در طبيعت در كمين هستند تا لحظه موعود فرا برسد و بعد بتوانند انگشتشان را روي شاتر فشار دهند. به جرات ميتوان گفت يكي از لذت بخشترين ژانرهاي عكاسي، عكاسي از طبيعت است. اين ژانر از عكاسي سرشار از حس زندگي و پويايي است و مورد علاقه بسياري از عكاسان آماتور و حرفهاي است. در اين سبك توجه عكاس به محيط طبيعي اطراف خود معطوف است كه شامل عكاسي از مناظر و جاذبههاي طبيعي، حيات وحش شامل حشرات و پرندگان، عكاسي از زير آب و دريا و عكاسي از ابرها و آسمان است. حال اگر قرار باشد از حياتوحش عكاسي كنيد اوضاع پيچيدهتر ميشود زيرا هيچ حيواني نميايستد و براي ما ژست نميگيرد. آنها در هر لحظه ما را به عنوان خطري در قلمروي خود محاسبه ميكنند و اگر نتوانيم خود را از چشمشان دور كنيم عملا آن لحظهاي كه بايد شاتر را فشار دهيم فرا نخواهد رسيد.
براي همين يكي از اصليترين نكات اين ژانر نياز به داشتن صبر و شكيبايي زياد است. در اين ژانر از عكاسي ملاك اصلي عكاسي از محيط طبيعي بدون حضور انسان يا سازههاي انساني است و در اين گفتار سعي بر ارايه تعريفي از اين ژانر شده است.
عكاسي طبيعت اشاره دارد به عكاسي از حيوانات غيراهلي و گياهان خودرو در محيط طبيعي و غير محصور شده و انواع پديدههاي طبيعي از حشرات تا كوههاي يخي و پديدههاي جوي و طبيعي، بنابراين عكاسي از حيوانات دست آموز و اهلي يا حيوانات محبوس (مانند حيوانات باغ وحش) يا تحت هر نوع قيد و بند و همچنين عكاسي از گياهاني كه به دست انسان پرورش داده شده باشند در دستهبندي فوق قرار نميگيرد.
حال اين فرض پيش ميآيد كه شكار لحظهها نيازمند دانستن مسيرها و راههايي است كه كمتر كسي از آنها با خبر است و شما به عنوان عكاس طبيعت بايد بتوانيد به نقاطي نفوذ كنيد كه عملا كمتر انساني توان راه يافتن به آن را داشته است.
اين ويژگي نبايد به نقطهاي براي سوءاستفاده از طبيعت به هر عنوان تبديل شود و بايد توجه داشته باشيم كه هر نوع اطلاعات و انتقال تجربه به افراد عادي ميتواند چه تبعات يا مزايايي داشته باشد. به همين دليل شايد بهتر باشد بگوييم عكاسان طبيعت و عكاسان حيات وحش بايد محرم اسرار طبيعت و حياتوحش باشند و اجازه ندهند كسي قلقها، ميانبرها و خيلي ريزهكاريهاي رسيدن به نقاط خاص طبيعت را بياموزد مگر آنكه به تعهد و اخلاق آن فرد مطمئن باشند. چه بسا شكارچيان يا كساني كه از سر سرگرمي حاضرند هر آسيبي به طبيعت برسانند وارد آن منطقه شوند. اينجاست كه بايد به نقشهاي مضاعف عكاسان توجه داشت.