پيچ و خمهاي كار با ميراث فرهنگي
نيوشا طبيبي
امروز بسياري از مردم اخبار محيطزيست را تعقيب ميكنند و نسبت به اتفاقات اين حوزه از خود واكنش نشان ميدهند. در پويشها شركت ميكنند، تخلفات را با عكس و تفصيلات گزارش ميكنند، در ادارات و سازمانهاي مسوول پيگير مشكلات روستا و شهر و استان و منطقه خود هستند و به اين صورت تحولي اساسي در نگرش مردم ايران نسبت به محيطزيست و طبيعت كشور به وجود آمده و انتظار ميرود كه اين تحول در آينده زمينهساز حل بسياري از معضلات مربوطه باشد.
اين تحول البته مرهون فعاليت علاقهمندان، سازمانهاي مردمنهاد و صدالبته رسانهها و شبكههاي اجتماعي است. در اين حوزه رسانهها موفق شدهاند كه با گزارشها و تحليلهاي خود فرهنگسازي كنند.
كشور عزيزمان همانقدر كه از مواهب طبيعي و نعمت تنوع اقليمي بهرهمند است، به دليل تاريخ بلند خود، هزاران محوطه و اثر متعلق به دورههاي مختلف پيش از تاريخ و دوره تاريخي را در خود جاي داده كه به راستي ميراث و ثروت بزرگ ملي و جهاني هستند. شناخت پيشينه و اطلاع از دقايق زندگي و حيات فرهنگي و اجتماعي بشر ميتواند ديدگاه ژرفتر و دقيقتري براي ترسيم آينده به ما بدهد.
متاسفانه رسانهها و البته ادارات روابط عمومي دستگاههاي مسوول در حوزه ميراث فرهنگي و باستانشناسي، براي فرهنگسازي و جلبتوجه مردم به مقوله ميراث تاريخي و اهميت و جايگاه آن هنوز كار قابلتوجهي انجام ندادهاند. همين غفلت موجب شده تا بسياري از محوطهها و سايتهاي تاريخي دچار آسيبهاي ناشي از بيتوجهي يا تخريب و غارت شوند.
وقتي محوطه يا اثري تاريخي كشف ميشود، باستانشناسان براي استخراج اطلاعات بايد اشياي يافته شده را در همان محل مورد بررسي اوليه قرار دهند. در صورتي كه اين اشيا جابهجا شوند يا محوطه به هر دليل دستخوش تغييرات و دستخوردگي شود، دادههاي بسياري از بين ميروند و ارزش علمي و كاربردي خود را از دست ميدهند.
روزنامهها، مستندسازان و فعالان عرصههاي اجتماعي و علاقهمندان به ميراث تاريخي بايد در اين زمينه فرهنگسازي كنند و با اطلاعرساني، تهيه گزارشهاي مختلف و تحليل، اهميت اين حوزه را به مردم يادآوري كنند. بايد به مردم گفته شود كه نسبت به سرقت محوطههاي باستاني حساس باشند، از دست زدن به اشياي يافته شده يا ايجاد تغييرات خودداري كنند، اگر كاوشگران غيرمجاز را در حاشيه شهرها و روستاهاي خود ديدند حتما با نيروهاي انتظامي تماس بگيرند و...
اما يك تجربه شخصي. موسسه باستانشناسي دانشگاه تهران و پژوهشگاه ميراث فرهنگي كشور دو سازمان معروفي هستند كه به كار پژوهش در زمينه باستانشناسي و ميراث تاريخي اشتغال دارند و هر دو از بودجه عمومي كشور تغذيه ميكنند. موسسه باستانشناسي با قدمت چندين دهه، متولي كاوشهاي بسياري در سراسر سرزمين ايران بوده. پژوهشگاه ميراث هم در جمعآوري و ثبت ميراث فرهنگي و معنوي كشور كارهاي زيادي انجام داده است.
براي كار پژوهشي به هر دوي اين موسسات مراجعه كردم، پژوهشگاه ميراث بيشتر به يك اداره دولتي شبيه بود، كارشناساني كه من با آنها سر و كار داشتم، با وجود دستور رييس پژوهشگاه حاضر به همكاري نبودند، انواع و اقسام بهانهها را آوردند، گفتند كار شما به سرانجام نميرسد، ما همكاري حداقلي خواهيم كرد و براي همكاري بيشتر شرايط ديگري گذاشتند كه زير بار آن نرفتم. موسسه باستانشناسي دانشگاه تهران اما كارشناسان ايراندوست و دلسوزي داشت كه داوطلبانه همكاري كردند، درباره انتقال اطلاعات نادرست يا مشكوك به مردم نگران بودند و با اشتياق به ياري ما شتافتند. اين دو رويكرد متفاوت از كاركنان دو سازمان پژوهشي است كه دادههايي را جمعآوري ميكنند تا در موقع مناسب منتشر كنند يا در اختيار پژوهشگران حوزههاي ديگر قرار دهند. يكي در انجام كار پيشقدم است و در ديگري بعضي از كارشناسان ارشد مانع جدي بر سر همكاري و ارايه خدمات هستند كه انشاءالله رفع خواهد شد.