از پاريس تا نيوزيلند
در آن توضيح داده چه كسي است و دليلش از اين تيراندازي چه بوده و عمل خود را يك اقدام تروريستي خوانده است.
در نوشته حاضر قصد دارم تفاوت نگاه رسانهها به اين دو حادثه در دو كشور غيراسلامي را نشان دهم. در فرانسه كه دو برادر مسلمان به دفتر مجله شارلي ابدو حمله كردند متولد فرانسه و تربيت يافته فرهنگ و نوع نگاه حاكم بر اختلاف بين مسلمانان و مسيحيان در جامعه اروپايي بودند. كاريكاتورهاي مجله شارلي ابدو را برنتافتند و براي جلوگيري از توهين آشكار به حضرت رسول (ص) دست به اقدامي زدند كه جامعه مسلمانان هم با وجود توهينآميز بودن كاريكاتورهاي موهن مجله شارلي ابدو اين اقدام تروريستي را محكوم كرد. هر چند در همان تاريخ دلسوزان مسلمان نوشتند تيراژ مجله شارلي ابدو كمتر از 5 هزار نسخه بود اما حمله به دفتر مجله باعث انتشار كاريكاتورهاي توهين آميز در سطح ميليوني در سرتاسر جهان شد؛ اقدامي كه دل هر مسلماني را به درد آورد، اما نگاه تلويزيون فرانسه و ثابت ماندن دوربين روي حركت مهاجمين به صورت 24 ساعته جاي تأمل داشت. وقتي داعش كه همانند همه حركتهايي از اين دست عاملين را منتسب به خود اعلام ميكند سعيد و شريف كواچي را عضو داعش دانسته و هجمه به مسلمانان را شروع كردند، اعمال تروريستي در هر جا و به هر قصد و انگيزهاي كه باشد مغاير با همه اصول انساني است. نميتوان به بهانه مخالفت با انديشه و فكر، فردي را ترور كرد، ترور هر كجا و به دست هركه باشد بد است. همان اندازه عمل اسراييل غاصب نسبت به اعراب فلسطيني مذموم و غيرانساني است كه حوادث شبه جزيره بالكان يا اعمالي كه در ميانمار صورت ميگيرد. سوريه همان اندازه از خشونت تروريسم آسيب ديده كه عراق و فرانسه، اما نوع نگاه به حوادثي از اين دست توسط رسانهها جاي تأمل دارد. رييس پليس نيوزيلند دنبال آن است كه همه تصاويري كه اتفاقا عامل انتشار آن تروريست مهاجم بود را از فضاي مجازي پاك كند اما پليس فرانسه در تمام مدتي كه دنبال تروريستهاي مهاجم به دفتر مجله شارلي ابدو بودند را مستقيما به همه جهانيان نشان ميداد. دوربين به خانه برادران كوشكي رفت و با ديگر اعضاي خانواده آنان گفتوگو كرد به محلهاي كه بزرگ شده بودند حتي از علايقي كه داشتند لابد چون مسلمان بودند و به مسيحيان حمله كردند هرچند عمل آنان قابل دفاع نبود اما اطلاعرساني در نيوزيلند قطره چكاني است كه اسامي سه نفر ديگر از مهاجمين را هنوز به درستي نميدانيم. از مانيفست 74 صفحهاي هم خبري نيست و اين تفاوت نگاه در حادثهاي كه اكثريت هر دو طرف از آن نفرت دارند را نميتوان به سادگي هضم كرد. آن روزي كه جورج بوش بعد از حوادث برجهاي دوقلوي نيويورك از جنگهاي جديد صليبي ياد كرد بذر تفكر اسلام هراسي را پخش كرد و زماني كه دونالد ترامپ ممنوعيت مسافرت اهالي 6 كشور مسلمان به امريكا را در دستور كار قرار داد مجامع بينالمللي به عملكرد او اعتراض نكردند كه نميتوان اهالي چندين كشور را به جرم مسلمان بودن تروريست خواند هر چند بر اين باورم عدهاي كه تحت نام اسلام چه در قامت طالبان و چه در سيماي داعش به جان مسلمانان افتادند و به گفته خانم مركل- قاتل و مقتول هر دو اللهاكبرگويان به مصاف هم ميروند. اما نميتوان از اين تفاوت عملكرد رسانهاي به همين سادگي گذشت؛ حمله تروريستي به دو مسجد در نيوزيلند سند مظلوميت مسلمانان صلح دوستي است كه در جوامع خود از ترس تندرويهايي كه زندگي در موطن اصلي آنان را سخت و غيرقابل تحمل كرده است و با هزاران مشقت به باور خود به سرزمين امني رسيدهاند كه بتوانند در آرامش زندگي كنند اما برداشت غيرمسلمانان از مسلمين اين است كه همه مسلمانان تروريستند مگر خلافش ثابت شود. ظاهرا سالها طول ميكشد تا ذهنيت جنگهاي صليبي و تروريست بودن همه مسلمانان را حداقل از فضاي رسانههاي فراگير دور كنيم به مسافتي به اندازه سفر از نيوزيلند تا پاريس.