كل ماجرا به جز براي سه مقام ارشد شينبت كه وجدانشان آرام نيافته بود فراموش شده بود. يكي از آنها روون هازاك معاون مدير بود كه قرار بود به زودي به جاي شالوم سرپرست شينبت بشود. در وهله اول اين سه نفر سعي كردند كه به شالوم هشدار دهند دست از دروغ گفتن بردارد. پلگ رادي به شالوم گفت كه «نيكسون نه به خاطر داخل رفتن احمقانهاش (به هتل واترگيت) بلكه به خاطر پوشاندن آن افتاد.» شالوم جوابي نداد. هرچند كه هازاك در زماني كه توطئه فريب شروع شد درگير شده بود اما بعدا به اين نتيجه رسيد كه اين پرونده زماني خاتمه مييابد كه تمامي توطئهگران از حمله خودشان، استعفا دهند. شالون صراحتا مخالفت كرد.
در 29 اكتبر سال 1985، هازاك با نخستوزير شيمون پرز كه در سپتامبر سال 1984 جايگزين شامير شده بود ملاقات كرد. پرز مجذوبانه به هازاك كه با يك صفحه يادداشت آمده بود و در توصيف كشتن يا پوشاندن آن جزيياتي را فروگذار نكرده بود، گوش داد. هازاك به پرز گفت: «پايه اخلاقي كه شينبت روي آن گذاشته شده تا وظايف خود را انجام دهد، فرو ريخته است.»
پرز پاسخ داد، «من قبل از تصميمگيري معمولا فكر ميكنم.»
هازاك با حس آرامش آنجا را ترك كرد، با اين احساس كه اتهاماتي را كه وارد كرده است جدي گرفته شده و اينكه پاسخهاي در خور آن در پيش است. اما او اشتباه ميكرد. شالوم يك برنامهريز بسيار پيچيده بود. او زودتر از اين با پرز ملاقات كرده بود و براي نخستوزير يك سناريوي كاملا متفاوتي را ريخته بود كه اينها شورشي توسط سه قانونشكن است كه هدف آنها بيرون راندن او و گرفتن شينبت است.
شالوم با پشتيباني كامل پرز آن سه سوتزن را كنار زد. آنها از سرويسي كه زندگيشان را براي آن گذاشته بودند بيرحمانه اخراج شدند و تمامي همكاران هم با اين اعتقاد كه آنها خائن هستند با آنها قطع رابطه كردند.
اما اين سوتزنان باز حمله كردند. شب 9 مارس سال 1986 اين سه نفر به وزارت دادگستري در بيتالمقدس شرقي رفتند و وارد دفتر اسحاق زامير، دادستان كل شدند.
اين ديدار تقريبا سه ساعت و نيم طول كشيد و سه سوتزن كل داستان را مطرح كردند- نه فقط كشتن فلسطينيها و تلاش براي متهم جلوه دادن مردخاي بلكه اعدامهاي خارج از حوزه قضايي، شكنجه و فريبي كه شينبت براي دهها سال ميكرد.
معاون دادستان كل، دوريت بينيش، به سختي باور ميكرد كه پرز داستان را شنيده و اقدامي نكرده باشد: «آيا در نشست خود با نخستوزير، درباره پوشاندن حقيقت صحبتي هم كرده بوديد؟»
هازاك گفت، «همهچيز گفته شد.»
يهوديت كارپ، معاون دادستان كل در امور خاص گفت، «من احساس كردم كه آسمان به زمين آمد. اين غيرممكن است كه آنچه را كه رخ داده بود غلو كرد. اين به معناي تضعيف كردن حاكميت قانون و فساد كل سيستم بود. من يك چنين رويدادي را با اين وزن در تاريخ دولت اسراييل به ياد نميآورم.»
پس از آن دو تحقيق جديد به اجرا در آمد: يك تحقيق توسط پليس در ماجراي عسقلان و يك تحقيق وسيعتر از عملكرد شينبت توسط كميتهاي به رياست كارپ.
اين براي شالوم يك بلا بود. او با فريب و دروغگويي از دو تحقيق جان سالم به در برده و اين سه سوتزن را اخراج كرده بود. اما دو اتوبوسرباي فلسطيني مرده دوباره برگشتهاند تا او را شكار كنند و حالا توطئه كامل دوباره سر باز كرده بود و براي او بسيار سخت بود كه بازرسان را با پختن يك سناريوي ديگر متقاعد سازد.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه