ادامه از صفحه اول
دلايل سفر ظريف به تركيه
شايد به اين دليل بود كه وضعيت خاصي پيدا كرد. علاوه بر اينكه همه بقاياي گروههاي مخالف بشار اسد اينجا جمع شدند و شرايط خاصي پيدا كردند. در اين شرايط تركيه تلاش ميكند با كارت نيروهاي مخالف با بشار اسد بازي كند و در واقع تنها كارت بازي تركيه روي زمين سوريه در ادلب است. از همين رو منطقه ادلب از اهميت ويژهاي براي تركيه برخوردار است كه از اين طريق بتواند با كردها، دولت سوريه و هم با بازيگران صحنه سوريه از جمله ايران و روسيه موازنه برقرار كند. از طرفي ديگر براي روسيه، ادلب از آن جهت مهم است كه هر برنامهاي براي آينده سوريه در راستاي تثبيت دولت بشار اسد داشته باشد، اين منطقه از اهميت ويژهاي برخوردار است. حتي اگر بخواهد يك موازنهسازي ميان تركيه و ايران و همچنين گروههاي سكولار و اصولگراي ديني و حتي كردها ايجاد كند ادلب نقطه حساس و مهمي خواهد بود. ادلب براي ايران نيز از آن جهت مهم است كه بالاخره براي اينكه حاكميت آقاي بشار اسد بر كل سوريه برقرار باشد و همچنين براي تنظيم مناسبات خود با همه اين گروهها در داخل سوريه و همچنين با تركيه اهميت پيدا ميكند. به اين دليل اساسا هر هياتي كه از ايران به تركيه ميرود و بخواهد در خصوص مسائل منطقه صحبت كند موضوع ادلب بسيار اهميت دارد و آنجا تنها جايي است كه تاكنون به نوعي صورت مساله آن پاك شده كه ميان طرفين باعث اختلاف جدي نشده است. زيرا توافق شده فعلا وضعيت موجود حفظ شود. اما اگر بخواهد به سمت تعيين تكليف براي آينده سوريه در هر مدل آن پيش برود، قطعا آن منطقه نميتواند حالتي كه در آن قرار دارد را پيدا كند و ما رفته رفته به آن مرحله نزديك ميشويم. در حال حاضر سوريه به سمت يك ساختارسازي پيش ميرود و موضوعاتي مانند بازگشت چارچوب توافقهاي ژنو، قانون اساسي، نقش آفريني كشورهاي عربي در تحولات سوريه و ارتباط جديد آنها با اپوزيسيون و دولت اين كشور و بازگشايي سفارتخانههاي آنها و مساله بازسازي سوريه همه اينها ما را به سمتي سوق ميدهد كه نبايد انتظار داشته باشيم كه وضعيت بلاتكليفي ادلب ادامه پيدا كند.
البته سفر آقاي ظريف به تركيه دلايل ديگري نيز دارد. طبيعي است وقتي كه يك انتخابات مهم در تركيه برگزار ميشود و تغييري در موازنه قوا در اين كشور صورت ميگيرد، بايد دو كشور همسايه مذاكراتي با يكديگر داشته باشند و اكنون اين بحث در خصوص مسائل داخلي تركيه و هم در مورد مسائل منطقهاي نيز وجود دارد. از جمله مسائل ديگري كه دو كشور با يكديگر بايد به بحث و تبادل نظر بپردازند اختلافات ميان ايران و امريكا است. ماجراجويي امريكا در قرار دادن نام سپاه پاسداران در ليست گروههاي تروريستي يكي از اين موضوعات خواهد بود. همچنين با يك سالگي خروج امريكا از برجام و احتمال تحريمهاي جديد نيز قطعا اين موضوع مورد بحث قرار خواهد گرفت. همچنين مساله معافيت دوباره كشورهايي كه قصد خريد نفت از ايران را دارند كه تركيه يكي از اين كشورهاست از ديگر موضوعات گفتوگوها است. همچنين بحثهاي كلي در خاورميانه هم كم اهميت نخواهند بود. چرا كه براي اولين بار تركيه نيز در اجلاس اخير اتحاديه عرب از جانب كشورهاي عربستان، امارات، مصر و... به عنوان يكي از مداخله گران در امور داخلي كشورهاي عربي معرفي شد و اين اتفاق ميتواند تركيه را به مواضع ايران نزديكتر كند. همچنين مساله فلسطين و انتخاب مجدد نتانياهو به عنوان نخستوزير رژيم صهيونيستي و اعلام سياست جديد امريكا مبني بر پذيرفتن حاكميت اسراييل بر بلنديهاي جولان ميتواند از ديگر موضوعات مورد بحث ميان وزراي خارجه تركيه و ايران باشد. از طرفي ديگر طبيعي است كه دو كشور همسايه به تناوب با يكديگر رفت و آمد ديپلماتيك داشته باشند.
فاصله عميق تا توسعهيافتگي
در اين شرايط، زنان در احزاب و گروهها حضور جديتر پيدا ميكنند و راه براي فعاليت آنان در كرسيهاي پارلمان، هياتهاي دولت و مديران كلان گشوده ميشود. سپس با تحقق عدالت جنسيتي و حركت كشور به سوي توسعهيافتگي، اين سهمهاي اختصاصي و تبعيضهاي مثبت بهتدريج محو ميشود. يكي از همين الگوهاي تبعيض مثبت در كشور كويت پياده شد و از اين طريق، ۵۰ نماينده زن به پارلمان اين كشور راه پيدا كردند.
اما در كشورهاي در حال توسعهاي كه دغدغه توسعه متوازن در آنان بهصورت جدي مطرح نيست، چنين سهمهايي (مثل سهم 30درصدي براي زنان بر اساس كنفرانس جهاني زن در پكن) چندان مورد توجه قرار نميگيرد. بر همين اساس در اين دوره مجلس در قانون جامع انتخابات، پيشنهادهاي مذكور را مطرح كرديم اما در كمال ناباوري، به جز 16 رأي موافق زنان حاضر در صحن، تنها 63 نماينده ديگر به اين پيشنهاد رأي دادند. محرز است كه اين ۶۳ نفر، تنها از ليست اصلاحطلبان نبودهاند و برخي از نمايندههاي اصولگرا نيز در زمره اين دسته قرار گرفتند.
اما نكته تأسفبار و عجيب كه همه ما را شوكه كرد و زنان نماينده را به انتشار متن مشترك در رسانهها و صفحات شخصي واداشت، اين بود كه هنگام اين رأيگيري، اكثر نمايندگان دست خود را به علامت مثبت بلند كردند! عدم شفافيت و عدم صداقتِ برخي مخالفان در اين اقدام، عملي بسيار نكوهيده و دور از انتظار بود و شگفتي ما را به دنبال داشت.
به هر حال، اين اتفاق نشان داد كه تا چه اندازه حركت در زمينههاي حقوق شهروندي ازجمله مساله زنان و احقاق حقوق آنان، سخت و با انسداد مواجه است و تا چه حد تلاشهاي فراكسيون زنان براي پيشبرد اهداف خود، هنوز نيز درگير كليشههاي مردسالارانه است.
هرچند پرونده اين پيشنهاد بسته شد، اما تلاشهاي ما در قالب طرحها و شكلهاي ديگر ادامه خواهد يافت. روي ديگر اين سكه، آن بود كه اين مجلس به كنشگران سياسي دور از آن، ثابت كرد ما نمايندگان درگير چه فضاي پيچيده و سختي براي پيگيري مطالبات زنان هستيم. در پايان بايد از نگرش صادقانه و نوگراي 63 نماينده مردِ موافقِ اين پيشنهاد تشكر كرد؛ هرچند كه اتفاق امروز، ضرورتِ آموزش پايهاي براي پاككردن موانع فرهنگي در اذهان مردان جامعه ما را بيش از پيش آشكار كرد.