• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4346 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۹ فروردين

اقدام پسنديده اما ناتمام

بهروز غريب‌پور

پس از شنيدن خبر تصميم شوراي شهر مبني بر نام‌گذاري بعضي خيابان‌هاي پايتخت به نام مشاهير فرهنگ و هنر اين سرزمين بلافاصله خاطره‌اي در ذهنم زنده شد. چند سال قبل همراه گروه براي اجراي اپراي «عاشورا» به يكي از شهرهاي كشور فرانسه سفر كرده بوديم كه پايتخت يونيماي جهاني محسوب مي‌شود. روزي در دفترچه آدرس‌ها مشغول جست‌وجو بودم كه متوجه شدم، خياباني به نام «ژاك ترودو» نامگذاري شده، شخصيتي كه سال‌ها رياست يونيماي جهاني را برعهده داشت. بهانه مسوولان شهري براي اين نام‌گذاري چه بود؟ اينكه ترودو سال‌ها براي رسيدن به دفتر كار در اين خيابان قدم مي‌زده و چه قدرداني حسرت‌برانگيزي. به اين ترتيب هر كس او را نشناسد با استفاده از ابزار جديد و يك جست‌وجوي ساده در اينترنت پي خواهد برد با نام يك مدير و هنرمند تئاتر مواجه است. به اين ترتيب نه تنها يك زيبايي به زيبايي‌هاي شهر اضافه مي‌شود بلكه در ارتقاي بار فرهنگي جامعه نيز اثر دارد. رويكردي كه در تاريخ ما نيز ريشه داشته و از همين منظر است كه شما با «گذر لوطي صالح» در سابقه فرهنگي شهر ما مواجه مي‌شويد. يا اصولا يك راسته به نام مشاغل بوده كه «بازار مسگرها» و «قهوه‌خانه بناها» از اين جمله‌اند. از عاجل‌ترين آثار نام‌گذاري‌هايي از اين دست مي‌توان به خاطره‌سازي اشاره كرد و زماني كه محله و مسيري براي مردم شهر خاطره‌انگيز شد به سادگي مورد تهاجم و تخريب قرار نخواهد گرفت. ميدان «تختي» تهران، محدوده خيابان و ميدان «فردوسي» يا خيابان «مولوي» از اين نمونه‌اند كه براي شهروندان يادآور خاطرات بسيار است و براي گردشگران خارجي يك نقطه عطف در آشنايي هر چه بيشتر با فرهنگ و تمدن ايران. من زماني كه در سال 58 به ايران بازگشتم و مركز تئاتر كانون را پايه گذاشتم يك سالن به نام «بوستان» و...

يك سالن را به نام «گلستان» نام‌گذاري كردم تا يادآور سعدي بزرگ باشد كه همچنان باقي است. اين رويه پس از احداث و مديريت فرهنگسراي بهمن نيز ادامه يافت و يك ميدان به ياد «شيخ احمد خمسه‌اي»، پدر رضا خمسه‌اي و يك ميدان به نام «مبارك» نام‌گذاري شد. آنجا همچنين تالار «بسم‌الله خان»، شهناي نواز برجسته هندوستان را بنا گذاشتيم كه خبر آن از طريق تلكس به كشورهاي ديگر هم مخابره شد و همين امر چنان خشنودي اين هنرمند شهير را به دنبال داشت كه بسياري از يادگارهايش را براي نگهداري در موزه ما به فرهنگسرا اهدا كرد. بعد هم كه گالري ميرميران و مميز خانه هنرمندان را بنا گذاشتيم و غيره.

اين خاطرات را نوشتم تا به يك نكته اشاره كنم. اينكه كار پسنديده اعضاي شوراي شهر و شهرداري تهران با وجود تمام آثار مثبتي كه به همراه خواهد داشت همچنان به پايان نرسيده و يك تبصره دارد. اين تبصره هم زماني براي من پررنگ شد كه به عنوان شهردار ناحيه سبز تهران مشغول فعاليت بودم و از آن سال‌ها تا امروز يك حسرت در دلم باقي است. همان دوران به شهرداري تهران پيشنهاد دادم جاي آنكه فقط يك خيابان به نام «حافظ» داشته باشيم، كاري كنيم كه محدوده و كوچه‌هاي اين خيابان اصلي نيز حال و هواي مرتبط داشته باشند. يعني شما نمي‌توانيد در گالري «مميز» ميوه و نسكافه بفروشيد يا مشابه آنچه در خيابان «مولوي» جريان دارد. بنابراين خيابان يا بلواري كه به نام استاد «محمدرضا شجريان» نام‌گذاري مي‌شود بايد محدوده‌اي باشد كه فعاليت‌هاي فرهنگي و هنري مرتبط با موسيقي به ويژه موسيقي سنتي ما در آن رونق دارد. حتي بايد شاهد مغازه‌هاي فروش ابزار و ادوات موسيقي باشيم نه خياباني كه حرفه‌هاي ديگر در آن مشغولند. در صورتي‌كه غير از اين شود، نقض قرض رخ داده است. بنابراين تاكيد دارم، مسوولان شوراي شهر و شهرداري تهران اقدام پسنديده خود را با يك حسن توجه نسبت به محدوده‌ نام‌گذاري تكميل كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون