ادامه از صفحه اول
اقدام پسنديده اما ناتمام
يك سالن را به نام «گلستان» نامگذاري كردم تا يادآور سعدي بزرگ باشد كه همچنان باقي است. اين رويه پس از احداث و مديريت فرهنگسراي بهمن نيز ادامه يافت و يك ميدان به ياد «شيخ احمد خمسهاي»، پدر رضا خمسهاي و يك ميدان به نام «مبارك» نامگذاري شد. آنجا همچنين تالار «بسمالله خان»، شهناي نواز برجسته هندوستان را بنا گذاشتيم كه خبر آن از طريق تلكس به كشورهاي ديگر هم مخابره شد و همين امر چنان خشنودي اين هنرمند شهير را به دنبال داشت كه بسياري از يادگارهايش را براي نگهداري در موزه ما به فرهنگسرا اهدا كرد. بعد هم كه گالري ميرميران و مميز خانه هنرمندان را بنا گذاشتيم و غيره.
اين خاطرات را نوشتم تا به يك نكته اشاره كنم. اينكه كار پسنديده اعضاي شوراي شهر و شهرداري تهران با وجود تمام آثار مثبتي كه به همراه خواهد داشت همچنان به پايان نرسيده و يك تبصره دارد. اين تبصره هم زماني براي من پررنگ شد كه به عنوان شهردار ناحيه سبز تهران مشغول فعاليت بودم و از آن سالها تا امروز يك حسرت در دلم باقي است. همان دوران به شهرداري تهران پيشنهاد دادم جاي آنكه فقط يك خيابان به نام «حافظ» داشته باشيم، كاري كنيم كه محدوده و كوچههاي اين خيابان اصلي نيز حال و هواي مرتبط داشته باشند. يعني شما نميتوانيد در گالري «مميز» ميوه و نسكافه بفروشيد يا مشابه آنچه در خيابان «مولوي» جريان دارد. بنابراين خيابان يا بلواري كه به نام استاد «محمدرضا شجريان» نامگذاري ميشود بايد محدودهاي باشد كه فعاليتهاي فرهنگي و هنري مرتبط با موسيقي به ويژه موسيقي سنتي ما در آن رونق دارد. حتي بايد شاهد مغازههاي فروش ابزار و ادوات موسيقي باشيم نه خياباني كه حرفههاي ديگر در آن مشغولند. در صورتيكه غير از اين شود، نقض قرض رخ داده است. بنابراين تاكيد دارم، مسوولان شوراي شهر و شهرداري تهران اقدام پسنديده خود را با يك حسن توجه نسبت به محدوده نامگذاري تكميل كنند.
فيلترينگ اتحاد
بايد از تصميمات عجولانه شديدا پرهيز كنيم.
ايجاد مرزبندي مشخص با دشمنان از جمله اقدامات موثري است كه بايد در جمهوري اسلامي به صورت بسيار دقيق پيگيري شود چراكه بارها و بارها و در مقاطع مختلف مورد تاكيد رهبر انقلاب اسلامي نيز قرار گرفته است. نگاه به روزهاي گذشته حاكي از آن است كه نيروهاي سياسي، جامعه دانشگاهيان، نمايندگان و كليه افراد دخيل در قدرت بعد از تروريستي خوانده شدن سپاه با تعيين حد و مرزها به اتحادي مثالزدني به حمايت از اين ارگان نظامي در كشورمان پرداختند و اين يعني برنامهريزي دشمن با تصميمات صحيح در داخل به عاملي براي اتحاد و انسجام بيشتر بدل شد، تلاش ما بايد حفظ اين اتحاد باشد.
اما با نام مرزبندي و به اسم مبارزه با دشمن نبايد به فكر تحقق خواستههاي پيشين بود. اقدامات عجولانه و بدون پشتوانه فكري دقيق و رعايت تمام جوانب، نه تنها به عاملي براي تعميق شكافها تبديل ميشود بلكه انسجام فعلي را نيز از بين خواهد برد. چنين تصميماتي همبستگي داخلي را تضعيف خواهد كرد و در نهايت اعتراضات اجتماعي و نارضايتي بيش از پيش را در پي خواهد داشت.
ميتوان براي دورههايي كوتاهمدت تصميماتي خاص را اتخاذ كرد؛ كما اينكه در كشورهاي توسعهيافته نيز بعضا با چنين مواردي مواجهيم؛ ولي اين اضطرار و شرايط خاص نبايد منجر به نفي آزاديهاي شهروندي و حقوق ايرانيان باشد. تجربههاي گذشته ما نشانگر آن است كه تصميمات اتخاذ شده درباره فيلترينگ با شكست مواجه شده است بنابراين در مقطع كنوني كه تمام تلاش دشمن به از بين بردن اتحاد داخلي ايرانيان معطوف است، تصميمات ما در جهت تقويت ريشههاي اين اتحاد باشد، نه تضعيف آن.