يك تحليلگر اصلاحطلب مطرح كرد:
راه برونرفت از خزان
محمدرضا تاجيك فعال سياسي اصلاحطلب و استاد دانشگاه شهيد بهشتي درباره آسيبشناسي جريان اصلاحات گفت: آنگاه كه به مردم نياز داشتيم با استفاده از دم مسيحايي بزرگان اصلاحات، زيباي خفته جامعه را بيدار ميكرديم و لبيك ميگفتند، مشاركت ميكردند و وارد صحنه ميشدند؛ قدر ندانستيم و فرصتسوزي كرديم، اكنون آن دم مسيحايي ما، زيباي خفته جامعه را بيدار نميكند.به گزارش ايرنا، تاجيك در ادامه گفت: اصلاحطلبان در ميان دو مفهوم «عمران» و «ويران كردن» گير كردهاند. اين وضعيت در كنار يك مفهوم ديگر قرار گرفته است كه من اسم آن را «بيكفايتي كفايت نمادين» ميگذارم. به اين معني كه برنامه و هدف بيانگر كفايت و توانايي شعار اصلاحطلبان است ولي در واقع عملا يك بسته خالي از محتواست.
استاد دانشگاه شهيد بهشتي ادامه داد: اصلاحطلبان به عنوان دستگاه قدرت با اصلاحطلبي برخورد كردند، ما اصلاحطلبي را ابزار قدرت قرار داديم و هر زمان كه به قدرت رسيديم، فراموش كرديم از كجا آمدهايم و چون «اصلاحطلبي بدون اصلاحطلب» داشتيم، مثل دموكراسي بدون دموكرات؛ در فرداي قدرت وقتي آب ديديم مشخص شد شناگران ماهري هستيم و معلوم شد ميتوانيم مستبدان قاهري هم باشيم.
او گفت: اين اصلاحطلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم به عنوان يك تاكتيك و ابزار براي نجات خود بهره برده و ميبرند؛ تاكتيكي براي عبور از بحران و نه يك استراتژي كه به آن باور داشته باشند.او ادامه داد: جريان اصلاحطلبي در چنبره اصلاحطلبان مصنوعي گرفتار شده است؛ اصلاحطلباني كه از اصلاحطلبي برج بابل ساختهاند براي اينكه به عرش قدرت برسند و در اين مسير همه آرمانها و آموزههايي كه بيان ميشد را ذبح كردند. تاجيك عنوان كرد:
به راحتي هدف وسيله را براي اصلاحطلبان توجيه كرد، براي اينكه يك كرسي و قدرتي داشته باشند، از مفاهيم مقدس اصلاحطلبي مايه گذاشتند و به هدف كه رسيدند اصل موضوع كه اصلاح براي توسعه همهجانبه كشور بود را فراموش كردند به همين دليل ميگويم به اين اصلاحطلبان مرسوم دخيل نبنديد.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: در هر انتخابات مشروعيت و مقبوليتي پيرامون جريان اصلاحطلبي، حاملان، عاملان و كارگزاران در افكار عمومي شكل ميگرفت كه سرمايهاي بزرگ بود ولي از دست رفت. با يك «تكرّار ميكنم» ميآمدند و انتخاب ميكردند، آيا باز هم ميآيند؟ او اضافه كرد: اكثر كساني كه وارد جريان اصلاحطلبي شدند فراز و فرودهاي زيادي داشتند، از راديكاليزم كوري كه در دهههاي اول انقلاب داشتند تا ايدئولوژي ارتدوكسي كه در ادامه فرياد زدند و حذف ديگراني كه متفاوت ميانديشيدند به گفتماني جديدي شيفت و اكنون به اصطلاح دموكراتيك شدهاند، اما ماهيتا همان قبيله راديكالند. تاجيك بيان كرد: همان كساني كه عليه استبداد شعار ميدهند و با مشت گره كرده از دموكراسي دفاع ميكنند در فرداي قدرت همان چيزي را توليد ميكنند كه نافي و عليه آن بودند، اين رمز و راز استمرار 6 هزار سال ادامه داشته و تاريخ ماست. به لحاظ استراتژيك ميگويم، ترديد نداشته باشيد اگر نظم و نظام كنوني ساقط شود در فردايش يك ديكتاتوري و استبداد خشن برپا خواهد شد.
تاجيك گفت: كساني كه در متروپلهاي دموكراسي نشستهاند و رسانه دارند، هنوز به قدرت نرسيده مخالف خود را برنميتابند، هنوز به جايي نرسيدهاند اعلام ميكنند اولين كساني را كه بالاي دار ميبريم، روحانيون، اصلاحطلبان و فعالان مدني داخل كشور است.او ادامه داد: ما در سال 57 انقلابي به آن عظمت انجام داديم كه در نوع خود در تاريخ بينظير بود به طوري كه تا سال 1360 سازمان اطلاعات (ساواك) به فعاليت خود ادامه ميداد، از چنين انقلابي كه حتي ساواك را هم تحمل ميكرد راضي نيستيم! حال به افرادي خارجنشين كه از اكنون خط و نشان ميكشند، دخيل ببنديم؟ تاجيك اظهار كرد: چهرهاي كه امروز از اصلاحطلبي ميبينيد ماحصل كاركرد، كنشها و واكنشهاي اصلاحطلبان است و اصل اصلاحطلبي نبايد تحتالشعاع اين رويكرد قرار گيرد. اگر ميخواهيم اصلاحطلبي را دوباره به جامعه معرفي كنيم، بايد فاصله خود را نسبت به اصلاحطلبان مرسوم و معروف مشخص كنيم.
معاون پيشين مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري افزود: وضعيت ديگري كه در اين شرايط به اصلاحطلبان دست داده وضعيتي است كه من آن را «وضعيت تعليق» مينامم. در اين وضعيت ساختار اصلاحطلبان مانند يك امارت ماسهاي در حال فرو ريختن است، با چشم خود ميبينيم بسياري از نيروها و نسل جوان اصلاحطلب در حال خارج شدن از اين دايره هستند و به نظرم اصلاحطلبي در اين فضا دچار نوعي خودزني شده است. او ادامه داد: معتقدم هر مقدار از بيرون به ما هجمه وارد شود تقويت، غني، فربه، استوار، فراگير و مقبولتر ميشويم، مشكل زماني است كه از درون از هم بپاشيم.
تاجيك تاكيد كرد: وضعيت ديگري كه وجود دارد حالت «استيضاح خود» است. چه كسي گناه اول را انجام داد كه تمام سرمايه اصلاحطلبي را در سبد يك جريان خاص گذاشت؟ تمام مشكلاتي كه مردم با آن مواجه شدهاند يك طرف تقصير گردن گفتمان اصلاحطلبي است، لذا بايد مسووليت كار خود را بپذيريم و پاسخگو باشيم ولي در عوض منتقد شدهايم و به حالت استيضاح خود روي آوردهايم. از طرفي هم يك نوع «خمودگي آموخته شده» در جريان اصلاحطلبي شكل گرفته است بهگونهاي كه باورشان شده هيچ كاري از دستشان ساخته نيست و قانع شدهاند به صورت كجدار و مريز در قدرت باشند.
وي ادامه داد: اين خمودگي آموخته شده نهايتا به نوعي از مهاجرت گفتماني مبدل شده است، مهاجرت سرزميني داشتهايم ولي مهاجرت گفتماني پديدهاي است كه از درون كسالت اصلاحات به وجود آمده است. بسياري در حال ترك سرزمين گفتماني ما هستند چون خشكسالي مفهومي و گفتماني آمده است، اكنون به نظرم در خزان اصلاحطلبي قرار داريم. تاجيك اضافه كرد: در اين مسير اصلاحطلبي بايد ابتدا ترديد سپس واكاوي، ويران و از نو بنا كنيم. بر ويرانههاي ساختمان نمور و پرترك اصلاحطلبي بايد امارتي نو بنا كنيم، اين راه برونرفت اصلاحات از وضعيتي است كه دچارش شده است در غير اين صورت ترديد ندارم اين جريان بهطور فزايندهاي از صحنه سياست جامعه و كنشگريهاي اجتماعي و فرهنگي ايران خارج خواهد شد.