ادامه از صفحه اول
ما و امريكا
رسانههاي فراگير اعتنايي به آن ندارند. سهل است حتما درصدد توجيه و ضرورت آن برميآيند و عادياش جلوه ميدهند. امريكا فقط با ايران بد تا نكرد. در ويتنام و ژاپن و كره هم فجايع انساني به بار آورد. يادتان باشد اين بمب اتمي كه امروز همه از آن ميترسند و نگران توسعهاش هستند توسط امريكا بر سر مردم بيگناه فرو افتاده. نه استالين و نه هيتلر و نه قذافي و نه مبارك و نه هيچ ديكتاتور ديگري بمب اتم بر سر مردم بيگناه نينداخته بلكه تنها و تنها امريكا اين كار را كرده. آن هم نه يك بار بلكه دو بار. من هم ميدانم فهرست كردن رذيلتهاي امريكا باري از دوش ما برنميدارد اما حالا كه مسمديا خودش را به خواب زده و افكار عمومي را به جهان ديگر منحرف كرده، ما چرا اقدامي نميكنيم و جلوي سيل بنيانكن رسانههاي فراگير و وابسته را سد روشنگري نميسازيم؟ گيرم بيبيسي و اقمارش از به تصوير كشيدن چهره واقعي امپرياليسم طفره بروند و اذهان مردم سادهدل را پي نخودسياه سياسي عقيدتي بفرستند، ما چرا براي تنوير افكار عمومي تلاش نميكنيم؟ منظورم تكرار «مرگ بر امريكا» نيست، همچنين از لگدكوب كردن پرچم امريكا و آتش زدنش هم تنوير افكار عمومي صورت نميگيرد و ماهيت امپرياليسم بر كسي آشكار نميشود. متاسفانه ما استعداد غريبي داريم كه بسياري از مفاهيم اساسي را مبتذل كنيم و به ظاهرسازي قناعت كنيم و خيال خام ببافيم كه با بعضي تظاهرات صرف نسل جديد را از افتادن به دام مسمديا دور نگه داشتيم. زهي خيال باطل. اين سادهانگاريها و سادهسازيهاي مفاهيم چنان خطرناك است كه ما را از وظايف اصليمان بازميدارد. وظيفه اصلي ما اين است كه نسبت خودمان را با نظام سلطه تبيين كنيم و ذهن نسل جوان را روشن سازيم كه دليل عداوت امريكا با ايران بر سر چيست؟ نسل جوان كه سهل است حتي بعضي از انقلابيهاي قديمي هم امروز يادشان رفته كه چرا امريكا تا اين حد رذيلانه با جمهوري اسلامي كينه ميورزد و از تمام ابزارهايش استفاده ميكند تا درآمد نفتي ايران را به صفر برساند. حتي به جاي اينكه امريكا را متهم به ايرانستيزي كنيم در ذهن مردم القا ميكنيم كه ايران امريكاستيز است. راستي چرا؟ آيا همه اين عداوتها فقط به خاطر آن چند جمله عبري روي موشك دوربرد است؟ آيا امريكاييها از سخنراني خطباي جمعه سگرمه درهم كردهاند و ميخواهند جمهوري اسلامي را بربيندازند؟ آنهايي كه شكار رسانههاي بينالمللي شده باشند و گفتههاي شبكههاي ماهوارهاي را باور كرده باشند، امروز تصورشان اين است كه ايران – احتمالا از سر غرور و ندانمكاري- حاضر به مذاكره نيست و دائم درصدد است تا منطقه و جهان را به آشوب بكشد. اين تلقي عوامانه از دل همين رسانههاي قد و نيم قد ماهوارهاي فراگير شده و متاسفانه نه رسانههاي داخلي پاسخ درخوري به آنها ميدهند و نه روشنفكراني كه كلامشان نافذ است حقيقت ماجرا را بيان ميكنند. البته از حق نگذريم كه روشنفكران و رسانههاي داخلي مقصر اصلي نيستند. در اين ميان بعضي از نهادهاي حاكميتي هم تقصيركارند و طي سالهاي متمادي، تا آنجا كه زورشان رسيده رابطه خود با رسانهها و روشنفكران را تخريب كردهاند و هزاران مساله و گير و گرفتاري بر سر هر دو قرار دادهاند. بدتر از همه اينكه اعتماد متقابل را از بين بردهاند. معذلك الان وقت خوبي براي تسويه حسابهاي گذشته نيست تا بياييم دعواهاي قديمي را به سرانجام برسانيم، رسانههاي فراگير حقايق سياسي و عقيدتي را لاپوشان كردهاند و ملت را دنبال دروغهاي راست مانند فرستادهاند. در اين ميان بيني و بينالله صدا و سيما از همه گناهكارتر است و هنوز هم كه هنوز است به خود نيامده و وضعيت خطير امروز را درنيافته. رسانه ملي هنوز توي باغ نيست كه چه وظيفهاي بر دوش دارد... بگذريم. آنچه ميخواهم به خودمان و به رسانههايي از جنس خودمان يادآوري كنم اين است كه تا آنجا كه ميشود بايد تلاش كنيم حقيقت امپرياليسم امريكا را براي مردم بيان كنيم. اين تبيين به اين معنا نيست كه معضلات و مشكلات داخلي را نبينيم. نه. آنها هم مهمند، اما مهمتر از همه در اين روزگار كنار زدن پرده رنگارنگ دروغ از وجود طماع و در عين حال آسيبپذير ايالات متحده امريكاست.
بيتاثيري عدم معافيتها
بنابراين ايران يك ميليون و 530 هزار بشكه روزانه در سختترين حالت تحريم به فروش رسانده است. روشهاي جديد در دور زدن تحريم بدون زيان زدن به ثروت ملي كاري است كه تا به امروز وزارت نفت به خوبي از پس آن برآمده است. عدم تمديد معافيتها بايد به نحوي بر صادرات نفت ايران تاثير بگذارد. اما با توجه به آمارها و دادههايي كه گفته شد، گمان نميكنم اين اتفاق بيفتد. از سويي ديگر وزارت نفت نيز تمام هم و غم خود را بر فروش نفت گذاشته و با توجه به اينكه تا به امروز توانسته نفت را به فروش برساند به نظر ميرسد با عدم تمديد معافيتها نيز شرايط سخت و ناگواري پيش نيايد. نكته ديگري كه در اين خصوص بايد به آن پرداخت، تغيير فروشنده توسط كشورهاي خريدار نفت است. در ابتدا بايد عنوان كرد كه تعداد بسيار كمي از كشورهاي معاف از اين امتياز استفاده كردند. به طور مثال ايتاليا بعد از شروع تحريمها از ايران نفتي نخريد چراكه ميدانست تا چند ماه ديگر بايد به سراغ فروشندهاي ديگر برود در نتيجه تمام تلاش خود را براي پيدا كردن فروشندهاي ديگر به كار بست. هر چند كه برخي از اين كشورها تا به امروز موفق نبودند و مانند يونان با واسطه همچنان از ايران نفت ميخرند و حتي براي دو ماه آينده نيز سفارش ثبت كرده است. عربستان و امارات شايد بتوانند حجم عرضه نفت در بازارها را به صورت اسمي افزايش دهند اما نميتوانند نياز بازار به نفت ايران را تامين كنند. با توجه به روشهايي كه وزارت نفت براي فروش در نظر گرفته به نظر نميرسد، بود و نبود معافيتها تغييري در فروش نفت داشته باشد. همان طور كه گفته شد با تغيير اسناد و به صورت واسطه همچنان نفت ميفروشيم. برخي ديگر از كشورها همچون چين به دليل تنش تجاري با امريكا به عدم تمديد معافيتها بيتفاوت خواهد بود و نسبت به خريد در ماههاي آتي اقدام ميكند. در پايان لازم است اشارهاي به همراهي ابوظبي و رياض با واشنگتن در خصوص تحريم عليه ايران و آينده توافق اوپك پلاس شود. اين اقدام امارات و عربستان ممكن است دو اتفاق را در اوپك رقم بزند؛ اول اينكه ساختار اوپك به قدري ضعيف شود كه همه كشورها از آن خارج شده و عرضه نفت در بازارها افزايش يابد. حالت دوم اين است كه ايران از طريق فشار سياسي و همراهي روسيه، تعهد عربستان و امارات به توافق اوپك پلاس را تمديد كند و اين دو كشور متقاعد شوند كه عرضه نفت را تغييري نخواهند داد. به نظر ميرسد حالت دوم محتملترين است چراكه با وقوع حالت اول، بازارهاي نفتي از دسترس كشورهاي توليدكننده نفت خارج ميشود و عربستان نيز از اين اتفاق بيشترين ضرر را متحمل خواهد شد. براي ادامه كار نياز به سازوكار جديدتري است و در اين راه بايد از هوش بينالمللي و رفتارهاي ديپلماسي به خوبي استفاده شود.