برخيز و اول بكش (181)
فصل هجدهم
سپس يك بارقهاي دميد
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در اردوگاهي نهچندان دور از دفتر مركزي ساف در حمام شط، يك شهر توريستي در تونس، 28 نفر از بهترين چريكهاي ابوجهاد براي يك حمله خاص به مدت تقريبا يك سال آموزش ميديدند. نقشه اين بود كه آنها با يك كشتي از الجزيره به سمت تلآويو بروند، سپس با قايقهاي لاستيكي به ساحل بت يام در جنوب تلآويو برسند. بنا بود آنها در ساحل و در اولين روشنايي روز يك يا دو اتوبوس را بربايند و رانندهها را مجبور كنند كه آنها را به دفتر ستاد كل ايدياف واقع در كمپ حكومتي كيريا تلآويو ببرند. بعد در درب ورودي نگهبانان را به آتش اسلحه ببندند و به ساختمان حمله كنند و به سمت دفاتر رييس ستاد و وزير دفاع بروند و در مسير هر كسي را ميتوانند به رگبار ببندند. سپس يكي از ساختمانها را تسخير كنند يا آنكه ورودي يا خروجي يكي از خيابانهاي كمپ را ببندند و هر چقدر كه ميتوانند به گروگان بگيرند و تهديد كنند كه اگر خواسته آنها – آزادي تروريستهاي ساف از زندانهاي اسراييل – برآورده نشود، گروگانها را ميكشند.
حمله در 20 آوريل سال 1985 بنا بود رخ دهد، دو روز پس از روز يادواره هولوكاست و چهار روز قبل از روز يادبود يكي از گراميترين ايام در تقويم اسراييل كه تمامي شهروندان اسراييل براي دو دقيقه در سكوت ميايستند و آژيرها در سراسر كشور براي گراميداشت سربازان كشته شده و قربانيان ترور به صدا درميآيد. ابوجهاد ميخواست چيز جديدي براي عزاداري اضافه كند؛ ابوجهاد پيش از آنكه مبارزان را اعزام كند به آنها در يك جلسه توجيهي گفت: «ميخواهيم روشنايي روز در تلآويو را به تاريكي شب تبديل كنيم. انشاءالله اين روز سبت و يكشنبه در تاريخ تلآويو يك روز سياه خواهد شد. در اين روز كل تلآويو بسته خواهد شد و رودخانه خون و تخريب را شاهد خواهند بود.»
ابوجهاد نقشه ساحل جنوبي تلآويو را پهن و سه نقطه را نشان كرد كه محل فرود قايقهاي لاستيكي بود. «ما با ياري خداوند به مراكز آنها حمله ميكنيم و سپس خيابانها را ميبنديم. در يكي از خيابانها ما پانصد نفر را زنداني ميكنيم- پانصد نفر در يك زمان- و سپس قادر خواهيم بود از آنها براي چانهزني استفاده كنيم.»
فرمانده عالي مردم فلسطين يك هدف روشن براي اين مبارزان ترسيم كرده بود: «انشاءالله خداوند شارون را هم به آنجا خواهد فرستاد. ما ميدانيم او چه شكلي است.»
يكي از مبارزان با خنده گفت: «او يك شكم قلنبه دارد.»
ابوجهاد گفت، «او يك شكم قلنبه دارد. در تيررس هر كس كه بود او را بزند . اميدوارم با ياري خداوند يك بمب رو سرش بيفتد. خدا ميتواند اين كار را بكند. بچهها كاري نيست كه خداوند نتواند انجامش دهد.»
ابوجهاد بايد ميدانست شارون دو سال پيش از اين از وزارت دفاع عزل شده بود و شانس اينكه او بر حسب اتفاق در وزارتخانه باشد بسيار بسيار كم بود. اما شارون در چشم فلسطينيها تجسم شيطان بود و ابوجهاد بدون شك ميدانست كه اين بهترين راه است.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه