به بهانه قهرماني رونالدو با يوونتوس در سريآ
كريستيانو رونالدو، پيكاسوي فوتبال امروز؟!
محسن پاكپناه
داستان امروز ما از 5 مه 2004 و شهر نيويورك آغاز ميشود. همانجا كه تابلوي نقاشي «پسري با پيپ» پابلو پيكاسو توسط فردي ناشناس به مبلغ 104 ميليون دلار خريداري شده و اين اثر هنري را مبدل به گرانقيمتترين تابلوي نقاشي جهان كرده است. تنها به مدت 5 سال پس از اين واقعه، باشگاه پرافتخار رئالمادريد اسپانيا با پرداخت 131 ميليون دلار «كريس رونالدو» را از باشگاه منچستريونايتد انگليس خريداري كرده و ركورد نقل و انتقالات فوتبال جهان را ميشكند.
آيا اين ركوردشكنيها و مقايسه دو رويداد بالا و به واقع قياس پيكاسو و رونالدو با يكديگر كمي سطحي و شايد هم مبتذل به نظر نميرسد؟ در ادامه مفصل به تشريح اين موضوع خواهيم پرداخت.
1) پابلو پيكاسو هنگام خلق اثر «پسري با پيپ» 24 سال سن داشت، درست برابر با سن رونالدو هنگام انتقال به رئالمادريد.
2) وطن پيكاسو و موطن جديد كريس رونالدوي پرتغالي (باشگاه رئالمادريد) هر دو اسپانيا يعني سرزمين ماتادورهاست.
3) پيكاسو به جايگاه اعلي و ارشد خويش در هنر مدرن دست يافته است، درست همانند رونالدويي كه خود را در تالار مشاهير فوتبال تمامي ادوار جا كرده است.
4) جالبتر از همه ميتوان به رل هنري اين دو «هنرمند» اشاره كرد كه در فرهنگ جهان «زيباييآفريني» ميكنند. آيا فوتبال، اين بازي زيبا و هنرمندانه رونالدو، قادر است محلي براي آفرينش هنر به «سبك كوبيسم پيكاسو» باشد؟ پاسخ به اين پرسش كه در باب مقايسه دو پديده هنري و فوتبالي عصر جديد به كار رفت، فوتبال را به مثابه يك بازي زيبا مطرح ميسازد. اما واقعيت اين است كه همه فوتبال مدرن را نميتوان «زيبا» ناميد! همانگونه كه تمامي آثار پيكاسو نيز در سطحي عالي قرار ندارند. بسياري از مفسران فوتبالي همواره از كمبود زيبايي در برخي تاكتيكها يا حركات در فوتبال شاكياند. براي مثال يك بازي ملالآور صفر-صفر را درنظر بگيريد كه تا چه اندازه براي بينندگان آن اعصاب خردكن و بيخاصيت است. با وجود اين در هر دورهاي معدود بازيكناني وجود دارند كه با درهم آميختن شور انقلابي در حركات خويش (همچون دگرگونه بودن آثار پيكاسو) و روشهاي دلنواز بازي خود، معناي فوتبال زيبا را بازآفريني كرده و به بينندگان مشتاق يادآور ميشوند.
زيبايي اين پديده فوقالعاده و يكصد و اندي ساله قادر است در قالب سرعت جادويي حمل توپ و تكنيك بيمثال ليونل مسي (ميكل آنژ فوتبال مدرن)، شهامت فوق تكنيكي رونالدينيو، دفاع مستحكم فرانكو بارهزي، بازي از اعماق جان استيون جرارد، رقص دلانگيز نيمار، جنگهاي ميداني گرگآساي ديهگو سيمونه، تسلط فوق حرفهاي و تكنيكي كاكا و صدالبته درخشش مافوق تصور «كريس رونالدو» جلوهگري نمايد. اما آيا بازياي كه تنها داراي لحظات زيباست، شايستگي احراز عنوان «هنر» را داراست؟!
در جواب بايد گفت كه فوتبال و هنرمندان نقشآفرين در آن، مانند كريس رونالد و فارغ از فوتبال بازي كردن، اين پديده مهيج را به عاملي بسيار مهم در هستي انسان معاصر و رشد اجتماعي ما بدل كردهاند. چرا؟! پاسخ روشن است: معدود افرادي هستند كه پس از سال 2004 تابلوي ارزشمند «پسري با پيپ» پيكاسو را ديده باشند، چراكه خريدار و صاحب كنوني اثر، ناشناس و محل نگهداري آن نيز همچون يك راز سر به مهر است، درنتيجه تاثير اندكي بر جهان واقعي انسانها بهجاي ميگذارد، ولي كريستيانو رونالدو و هممسلكانش دايما در حال زايش و ابداع جديدترين زيباييها و به واقع رقص با توپ گرد در مستطيل سبز هستند و اين هنر بيمانند هر هفته و روز و ساعت بارها و بارها مقابل چشمان ميلياردها بيننده مشتاق قرار ميگيرد و دنيايي را دگرگون ميسازد. چنين ادعايي كه يك فوتباليست، نقش هنري ارزشمندتري نسبت به يك تابلوي نادر و ارزشمند نقاشي در جامعه ايفا ميكند، بيترديد هنردوستان را با چالش بزرگ حسي/ ذهني بينظيري مواجه ميسازد كه حتي انديشيدن به آن جسارت ميخواهد و نتيجهگيري پس از آن نيز ميتواند شگفتانگيز باشد!
ولي به باور نگارنده، براي عملگرايان، استعداد، دريافت و درك ارزش اين زيباييها و سهمي كه چنين زيباييهايي در لحظات مردمان شايسته فوتبال ناب دارند، از همه روزها، از فوتبال، از سادگي اين بازي و به اعتقاد من از يك وينگر پرتغالي به نام كريس رونالدو سرچشمه ميگيرد. مردي كه همين هفته به ركورد افسانهاي سه قهرماني با سه تيم مختلف در ليگهاي معتبر اروپايي دست يافت؛ ركوردي كه هيچ ستاره ديگري تاكنون به آن دست پيدا نكرده است.