علي مطهري احتمال كانديداتورياش را در انتخابات 1400 رد نكرد
در راه پاستور
هنوز تا سيزدهمين انتخابات رياستجمهوري راهي به درازاي 720 روز باقي مانده است، اما حتي اين فاصله هم باعث نشده كه گمانهزنيها و حرف و حديثهاي انتخابات 1400 موكول به آينده شود. شايد يكي از دلايل اهميت اين بحثها براي آن باشد كه به هر حال سكان قوه مجريه بعد از 8 سال خواهينخواهي بايد به يك چهره ديگر سپرده شود و اينكه چه كسي ششمين رييسجمهور خواهد شد هيجانات حزبي و جناحي را افزايش ميدهد؛ موضوعي كه هنوز عرق انتخابات سال 96 سرد نشده اما و اگرهايش داغ ميشود. براي همين است كه يك روز صحبت از رييسجمهور نظامي به ميان آمد و روز ديگر يك اسم به عنوان كانديداي احتمالي، همه توجهات را به خود جلب ميكند. خلاصه كه حسابي بازار انتخابات دوسال ديگر در محافل سياسي رو به گرم شدن دارد تا جايي كه به جرات ميتوان گفت در مقاطعي حتي انتخابات چند ماه آينده مجلس را هم فعلا تحتالشعاع قرار داده است. هرچند تا يك سيب سياست به زمين برسد، هزاران چرخ ميخورد و معلوم نيست تحولات كشور و منطقه ما را به كدام سمت و سو بكشاند اما شايد بد نباشد، نگاهي كنيم به گزينههايي كه حداقل در يكسال اخير بخشي از گمانهها درباره كرسي رياستجمهوري را به خود مشغول كردهاند.
چراغ سبز مطهري
تا قبل از آنكه راهي مجلس شود او را بيشتر با عنوان فرزند شهيد مطهري ميشناختند اما از خرداد 87 كه نامش با نمايندگي مردم تهران گره خورد كمكم صحبتهاي صريح و عدالتخواهانهاش در ميان مردم جا باز كرد. آن زمان كه هنوز محمود احمدينژاد ساكن اصلي ساختمان پاستور بود، انتقادهاي تندش باعث شد حرفهايش در رسانهها بازتاب زيادي داشته باشد. فارغ از اظهارنظرهاي مطهري درباره موضوع زنان ومسائل فرهنگي كه معمولا محل مناقشه است ماجراي نطق نيمهتمام او در مجلس نهم آن هم درباره 9 دي و حمله نمايندگان پايداري به او شهرتش را بيش از پيش كرد. او حالا در سومين دوره حضورش در خانه ملت نايب رييس قوه مقننه است و البته گفته ميشود كه اقبال عمومي به طرف او رو به گسترش است و حتي ميتواند دركارزار انتخاباتي آراي قابل اعتنايي را به خود جلب كند. جالب توجه اينجاست كه او در مصاحبه با شفقنا به موضوع احتمال كانديداتورياش اشاره ميكند و ميگويد: «براي رياستجمهوري كه از بسياري افراد درخواست بوده و هست، درباره من هم بوده است. صحبتهايي وجود دارد ولي من جايي وارد شدهام كه احساس ضرورت كردهام و احساس اينكه از غير من براي اين كار برنميآيد. فكر كردهام اين كار غير از من بر نميآيد و كسي ديگر نيست و بايد وارد شد.» احتمال حضور مطهري آنجا قوت ميگيرد كه او از پروسه حضور در مجلس را هم مشابه حرفهايي معرفي ميكند كه امروز مطرح ميشود. او ميگويد: «كانديداتوري مجلس نيز به همين دليل بود من احساس كردم كارهايي ميتوانم انجام بدهم كه از ديگران بر نميآيد لذا براي مجلس هشتم به همين صورت ورود داشتم و در مجلس نهم نيز اتفاقاتي افتاده بود كه اگر نميآمدم نوعي عقبنشيني تلقي ميشد چون اصولگراها من را از ليست حذف كرده بودند كه آمدم و مستقل ورود كردم و راي آوردم يا براي نايب رييسي وقتي احساس كردم كه من راي داشته باشم و اگر نيايم برخي افرادي كه احساس ميكنم، تندرو هستند ممكن است راي آورند، آمدم لذا اگر كسي همفكر من بود و ميدانستم راي ميآورد، نميآمدم. من اگر آزاد باشم در مقام يك نماينده معمولي بهتر ميتوانم كار كنم. ولي حس كردم اگر نيايم تندروها ميآيند و به همين دليل آمدم. در بحث رياستجمهوري هم همينطور است. بايد به شرايط آن روز نگاه كنيم و ببينيم چه افرادي در ميان كانديداها وجود دارد. افراد تندرو داريم يا افراد خوشفكري داريم كه راي ندارند يا مثلا اگر احساس كنم آنجا جايي است كه بايد بيايم و ممكن است من راي داشته باشم ولي كسي ديگر راي ندارد در چنين شرايطي ممكن است حضور پيدا كنم.» هرچند او صراحتا نميگويد كه كانديداي رياستجمهوري در سال 1400 است اما اين احتمال را رد نميكند.
چتر رياست اينبار بر سر پاستور؟
علي لاريجاني يكي از همان چهرههايي است كه هميشه درباره او تفسيرها و تعبيرهاي مختلفي وجود دارد. هرچند به لحاظ گرايش سياسي در زمين اصولگرايان تعريف ميشود اما حداقل روش و منشاش در سالهاي اخير فاصله زيادي با اصلاحطلبان و مواضع آنها نداشته است؛ شايد هم به همين دليل باشد كه برخي از او به عنوان چهره خاكستري صفحه سياست ايران نام ميبرند. لاريجاني كه بعد از رياست بر صدا و سيما تنها در سال 84 به روي رينگ انتخابات رياستجمهوري رفت و بعد از آن ترجيح داد در سايه رياست مجلس نقشآفريني كند، حالا اين روزها حرف و حديث بر سر آمدن و نيامدنش براي انتخابات رياستجمهوري بيشتر از هر زمان ديگري مطرح ميشود. او البته هيچگاه اين موضوع را تاييد نكرد و حتي با اينكه تصريح كرد كه در وادي انتخابات 1400 نيست اما زمزمهها و حرفهاي درگوشي حكايت از آن دارد كه بعضي از فعالان سياسي درصددند كه او را به صحنه انتخابات بياورند و بختش را نه در سطح قم يا تهران بلكه در ايران و براي نشستن بر صندلي رياست جمهوري بيازمايند. با وجود اين حرف و حديثها صريحترين واكنش علي لاريجاني در چند ماه اخير به احتمال كانديداتورياش در انتخابات 1400 را ميتوان اظهارات او در مراسم بزرگداشت مقام معلم در تربتحيدريه دانست. ماجرا از اين قرار بود كه استاندار خراسانرضوي صبح پنجشنبه در اين مراسم پس از قرار گرفتن پشت تريبون در اشتباهي سهوي از رييس مجلس به عنوان رييسجمهور نام ميبرد و در ادامه ميگويد: البته شايد ايشان سال ۱۴۰۰ رييسجمهور شدند. اين سخنان با واكنش علي لاريجاني مواجه ميشود و او پس از حضور در جايگاه سخنراني ميگويد: «استاندار با مطلبي كه بيان كردند، قصد جان ما را دارند، ما در اين وادي نيستيم.»
وزير جوان يا پيشدرآمدي براي رييس جوان؟
دو سال پيش بود كه با معرفي محمود واعظي، محمدجواد آذريجهرمي با عنوان وزير ارتباطات وارد كابينه دولت دوازدهم شد و علي رغم همه حرف و حديثهايي كه موقع راي اعتماد به او راه افتاد او در عمل تواناييهاي مديريتي قابل اعتنايي از خود نشان داد و با حضور گستردهاش در فضاي مجازي توانست جاي خود را در افكار عمومي باز كند و مردم واكنشها و اظهارنظرهايش را دنبال كنند، به خصوص وقتي بحث فضاي مجازي راه ميافتد همه نگاهها -چه موافق و چه مخالف- به سمت وزير جوان ميچرخد. اما حالا بازار داغ گمانهزنيها پاي وزير جوان را هم به ميدان رقابتهاي رياستجمهوري باز كرده است. آنطور كه شايعاتي در محافل سياسي راه افتاده، گويا بعضي از سياسيون نزديك به دولت چندان بدشان نميآيد، آذريجهرمي را كه يكبار در قالب وزارت به معرض گذاشتند، حالا براي رياستجمهوري محك بزنند.