ادامه از صفحه اول
ميل صفر به صفر
هماهنگ شدن پالايشگاههاي بيشماري كه با نفت سبك و سنگين ايران تغذيه ميشوند، تجاري كه نفت ايران را به عنوان محصول اصلي خود ميفروشند و مناسبات سياسي و اقتصادي ديگر كه به واسطه مبادلات تجاري و نفتي ميان ايران و كشورهاي ديگر شكل گرفته است. همچنين كنترل نيروهاي نظامي ايران بر تنگه هرمز از ديگر نشانههاي موقعيت استراتژيك نفت ايران است. همه اينها احتمال به صفر رساندن صادرات نفت ايران را براي عربستان و امريكا به صفر ميرساند. در روزهاي اخير تهديد به بازرسي نفت كشتيهاي ايراني در تنگه هرمز از سوي امريكا با واكنش محكمي مواجه شد. سواي مباحث سياسي، دليل حساسيتها، فروش غيررسمي نفت ايران است. ايران به جز فروش روزانه ۸۰۰ هزار تا يك ميليون بشكهاي به شكل غيررسمي بين ۳۰۰ هزار تا ۵۰۰ هزار بشكه را روانه بازار ميكند. بايد بر اين نكته تاكيد كرد كه با حضور مديران باسابقه طولاني در اين حوزه، موفق به اين فروش روزانه شده است. انتشار خبر جلوگيري از عبور نفتكشها با بار ايراني به مقصد سوريه و صادرات نفت سوريه از كانال سوئز توسط گروه تانكر تمركز و تكذيب آن توسط مصر گواه ديگري است كه همچنان يكي از كريدورهاي اصلي صادرات نفت ايران باز است و در كنار آن خبرهاي غيررسمي و تاييد شده از استمرار خريد هند به عنوان يكي از مهمترين خريداران نفت ايران همچنان احتمال صفر شدن نفت ايران را به صفر نزديكتر ميكند. وزارت نفت ايران همچنان ابزارهاي سياسي و اقتصادي قوي براي چانهزني و فشار در بازار در اختيار دارد كه بسته به شرايط سياسي روز از آنها استفاده ميكند. در حال حاضر عدد فروش روزانه نزديك به 300/1 ميليون تا 500/1 ميليون در حال تحقق است، بايد منتظر بود و ديد واكنش بازار، تحولات و مذاكرات اوپك و همچنان مناقشات داخلي ونزوئلا به عنوان عضو موثري در اوپك، شرايط بازار را چگونه تغيير خواهد داد.
صنعت نشر در خطر است
پس از چهار دهه، نهتنها رونقي در كار نشر ايجاد نشده است، بلكه سرمايههاي عظيمي را تاكنون در راههايي نهچندان مطلوب صرف كردهايم و به كتاب و صنعت نشر به صورت مسالهاي جنبي و درجه دوم نگريستهايم؛ تا آنجا كه هماكنون بحران اين بخش را تهديد ميكند. مساله كتاب در كنار مسائل ديگر رنگ باخته است و هر چه اهل فرهنگ از حدوث اين بحران پيشبيني كرده و هشدار دادهاند، عملا تاكنون مشكلي حل نشده است. ركود تنها محدود به عرصه كار ناشران و موزعان كتاب نيست. بسياري از چاپخانهها با اندكي از ظرفيت كاري خود به فعاليت ادامه ميدهند. از رونق خريد و فروش مواد اوليه توليد كتاب به نحو چشمگيري كاسته شده است، صحافان عملا با كمكاري قابل تاملي مواجهند و... همه اين عوامل موجب شده است، توليد فكر به نحو بارزي رو به افول نهد. كتاب بستر شكوفايي فكري است؛ وقتي اين بستر فراهم نباشد، كار خلاقه هم صورت نميپذيرد. مشكلات معيشتي گروهي از اهل قلم كه تنها با توليد آثارشان گذران زندگي ميكنند، ابعاد گستردهاي يافته است. به راستي، چه كسي جوابگوي اين تنگناهاست؟ در اين يادداشت كوتاه به رييس محترم جمهور و رييس محترم مجلس شوراي اسلامي رجوع ميكنم و به عنوان كسي كه بيش از سه دهه در عرصههاي مختلف نشر اعم از دولتي و خصوصي مسووليت داشتهام، درخواست ميكنم كه كميسيونهاي فرهنگي مربوطه را مامور كنند كه با بهرهگيري از مديران مجرب گذشته و حال حوزه نشر گزارشي از وضعيت موجود اين عرصه ارايه كنند تا با اتخاذ تمهيدات جدي و فوري صنعت نشر را از نابودي نجات دهند. تا شايد مديران فرهنگي كشور با امكاناتي حداقلي با نگاهي جديتر از گذشته گوشهچشمي به دنياي كتاب و بازارش بيفكنند و اهل قلم كه پرچمداران توسعه فرهنگي و اجتماعي هستند، به آينده خود خوشبين شوند. به يقين سوداي روز بهتر را در سر داشتن بدون توجه به علم و عالم و انديشه و كتاب و كتابخواني خشت بر دريا زدن است.