برخيز و اول بكش (190)
فصل هجدهم
سپس بارقهاي دميد –
انتفاضه اسراييل را غافلگير ميكند
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
آيدياف براي سالها معتقد بود كه ميتواند با حداقل نيرو، فلسطينيها را كنترل كند. اما زماني كه شورشيان به دستههاي كوچك سربازان كه تجهيزات پراكنده كردن مردم يا ابزارهاي حفاظتي نداشتند، سنگ پرتاب ميكردند، سربازان با آتش گلوله پاسخ آنها را ميدادند. بيش از يكهزار فلسطيني كشته و بسياري مجروح شدند و جايگاه بينالمللي اسراييل تنزل شديدي يافت. هر بعدازظهر، دنيا در اخبار تلويزيوني شاهد آن بود كه چگونه ارتش اسراييل بهطور خشونتباري تودههاي فلسطيني را كه خواهان استقلال سياسي و پايان دادن به اشغال است، سركوب ميكند. معادله نزولي كاملا برعكس شده بود: اسراييل حالا جالوت بود و عربهاي فلسطيني در چشمان جامعه بينالمللي، با تيركمان و سنگ، داود. ناهوم آدموني، مدير وقت موساد گفت: «انتفاضه، بيش از هر آنچه ساف در سراسر عمرش به ما ضربه زد، آسيب سياسي بالايي وارد و تصوير ما را خراب كرد.» اسراييل يك بار ديگر به خاطر فقدان جواب درخور مناسب به قيام و بدون درك واقعي از دلايل اين قيام، به سلاحي كه با آن آشنا بود و خيليها معتقد بودند كه ميتواند مسير تاريخ را تغيير دهد، يعني كشتن هدفمند، روي آورد. ابوجهاد كه تقريبا از تلاشهاي مكرري كه اسراييليها براي كشتنش كرده بودند، جان سالم به در برده بود يكبار ديگر هدف اصلي قرار گرفت. شايد بخشي از اين روي آوري به خاطر فخرفروشي خودش بود. او در مصاحبهاي كه در ژانويه سال 1988 با راديو مونت كارلو كرده بود، مدعي شده بود كه دستور شروع انتفاضه را خودش داده بود. ساف هم در برخي نشرياتش آن را تكرار كرده بود. دنياي عرب تحسين ميكرد. رهبري سياسي اسراييل هم اظهارات ابوجهاد را به عنوان يك حقيقت مطلق قبول كرده بود. سران جامعه اطلاعاتي هم اعتبار آنها را اذعان كرده بودند يا حداقل مخالفت هم نكرده بودند.اما ابوجهاد دروغ ميگفت. نه او و نه عرفات هيچ دستوري براي شروع انتفاضه را صادر نكرده بودند. انتفاضه همانطور كه اسراييل را غافلگير كرده بود آنها را هم غافلگير كرده بود. در حقيقت، آن يك قيام مردمي بود و پسران نوجوان و جوان بودند كه بهطور مستقل از رهبران در تونس عمل ميكردند و آتش را شعلهورتر ميكردند. اما سران ساف، رسانههاي عربي يا اطلاعات اسراييل واقعيتهاي موضوع را نميپسنديدند.علاوه بر اين، اين حقيقت فوقالعاده مورد قبول هر چند كه قانعكننده نبود اما براي اسراييليها خيلي جذاب بود. اگر قيام به خاطر نارضايتي در ميان جمعيت فلسطيني در قلمروهاي اشغالي در طول ساليان حاكميت خودسرانه نظامي و تجاوز اسراييل به سرزمينشان، برپا شده بود، بايد ريشههاي علت آن را در ميآوردند. اگر آن تماما توطئه ساف بود، ميشد آن را با كشتن فردي كه پشت سر آن بود به راحتي پايان داد.بعد از آنكه انتفاضه بيرون زد، وزير دفاع رابين به آيدياف دستور داد تا به موساد هر آنچه براي كشتن ابوجهاد لازم است، ياري دهند. رييس آمان، ليپكين شاهك «هنوز قانع نشده بود كه چنين عمليات پيچيده و بزرگي لازم است» اما او جو سياسي را كه عوض شده بود، گرفته بود و اعتراضات خود را حداقل در دوران برنامهريزي و مراحل آموزش، كنار گذاشته بود.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه